ج 10 فروردین 1403 ساعت 01:18

بی پرده با عدنان مرادی/گفتگوی سلام پاوه با شاعر،عکاس و فرهنگی پاوە ای

بی پرده با عدنان مرادی/گفتگوی سلام پاوه با شاعر،عکاس و فرهنگی پاوە ای

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:قلم فرسایی درباره کسانی که اهل ادب و قلم هستند کاری بسیار سخت و دشوار است. به پای صحبت های معلمی شاعر، عکاسی خوش ذوق و وبلاگ نویسی موفق نشسته ایم. عدنان مرادی از پیشکسوتان عرصه شعر و ادب در شهرستان پاوه است. وی4 جلد کتاب را در زمینه شعر 2 […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:قلم فرسایی درباره کسانی که اهل ادب و قلم هستند کاری بسیار سخت و دشوار است. به پای صحبت های معلمی شاعر، عکاسی خوش ذوق و وبلاگ نویسی موفق نشسته ایم. عدنان مرادی از پیشکسوتان عرصه شعر و ادب در شهرستان پاوه است. وی4 جلد کتاب را در زمینه شعر 2 کتاب در حوزه حرفه معلمی و 1 کتاب در حوزه کودکان منتشر کرده است. شغل اصلی وی معلمی است و با اینکه ادبیات عرب خوانده است اما در زمینه شعر و ادب فارسی و کوردی استادی زبردست و معلمی راسخ است. عکس ها و شعرهایش در دنیای مجازی و دنیای واقعی طرفداران زیادی دارد و بارها عناوین مختلف و تندیس های جشنواره های استانی و کشوری در زمینه های فوق دریافت کرده است. این گفتگوی صمیمانه، گوشه ای از دیدگاه های این معلم بی ادعا و شاعر با قریحه را برایتان بازگو می کند…

هیچ گاه نسبت به اطرافم بی تفاوت نبوده ام…

لطفا خودتان را معرفی کنید و از آثار و فعالیت هایتان برایمان بگویید؟

شهروند این شهرم (پاوه )، معلمی هستم که 23 سال در روستاها و شهرهای مختلف این شهرستان به تدریس پرداخته و خدمت کرده ام. افتخار می کنم که از یک بعد همکار شما هستم زیرا به عنوان یک وبلاگ نویس فعالیت داشته ام و شهروندی هستم که نسبت به اطرافم و مسائل زیست محیطی و فرهنگی و ادبی اطراف خودم بی تفاوت نبوده و نیستم. 43 سال عمر دارم. رشته تحصیلی ام دینی و عربی است و در مقطع راهنمایی( دبیرستان دوره اول) تدریس می کنم.عدنان مرادی

در جشنواره های الگوهای برتر تدریس که ویژه معلمان است در شهرستان 4 بار مقام اول و در استان نیز یک بار رتبه اول و دو بار رتبه دوم و یک رتبه سوم را کسب کرده ام.
در رشته و شغل تخصصی خودم که معلمی است دو کتاب به چاپ رسانده ام، اولین کتاب، کتابی است با نام “تجارب کاربردی در حرفه ی معلمی” که در این کتاب تجربیات 20 ساله‌ی خدمتم را در قالب 100 تجربه درآن بازگو کرده ام. دیگری کتابی است به نام “طرح درس چیست؟” که بیشتر با این هدف تالیف گردیده است هر معلمی که به کلاس درس وارد می شود باید یک طرح درس برای تدریس داشته باشد این کتاب راهنمایی است برای نوشتن سناریو و طرح درس که البته با کمک جناب آقای بابک کریمان نوشته شده است این کتاب را به پیشگاه همکارانم که بنده هم عضوی کوچک از خانواده بزرگ فرهنگیان شهرستان هستم تقدیم می کنم.

اولین دستمزدم را به یک دوربین عکاسی دادم…

عشق و علاقه به عکاسی باعث گردید اولین حقوقم را که شش ماهه اول تربیت معلم به ما می دادند به یک دوربین عکاسی به نام زینت بدهم. سال ها بعد دوربین دیجیتالی را خریداری کردم.اگر چه بنده عکاس حرفه ای نبوده‌ام؛ اما سوژه ها و زاویه عکس هایم باعث شد که بسیاری از دوستان در کتاب های خود برای طرح روی جلد از آن ها استفاده نمایند، بسیاری برای چاپ در سالنامه ها و تقویم های از آنها استفاده نمودند، به مدت سه سال شهرداری پاوه از عکس های اینجانب برای تقویم دیواری از عکس های اینجانب استفاده نموده‌اند اگر چه بابت استفاده از این تصاویر هیچ گونه هزینه ای دریافت نکرده ام اما آن را برای خود افتخاری می دانم.

یکی از کتاب هایم را به استاد شهرام ناظری تقدیم کرده ام…

اولین بار شعرم را در سال 68 و 69 سرودم. در دوران دبیرستان به شعر علاقمند شدم، دلیل این علاقه ام به شعر تشویق ها و راهنمایی های مرحوم استاد یوسف رسول آبادی بود. در دوران تربیت معلم به شعر علاقمند بودم و در انجمن ادبی ها و … شرکت می کردم. اما از سال 89 به صورت جدی به مقوله شعر پرداختم. در سال 92 کتابی به نام رچه را به چاپ رساندم که کتابی اختصاصی در زمینه غزل هورامی است و 125 غزل هورامی در این مجموعه سروده شده است.

فاصله ما با فارس زبان ها در بخش غزل بسیار زیاد است و به دلیل همین فاصله ترجیح دادم که روی غزلیات هورامی بیش از پیش کار کنم. اگر چه تا آن زمان تعداد کسانی که به هورامی غزل می سرودند اندک بود اما تلاش هایی برای معرفی بهتر غزل صورت گرفت که با همراهی دوستم جناب آقای بابایی همراه گردید.کتاب چرکه مجموعه ای از دوبیتی های هجایی است که شامل 130 دوبیتی هورامی بوده و هیچ گونه شعر دیگری مانند مثنوی، غزل و … در آن وجود ندارد.کتاب شونه‌ما شامل مجموعه شعرهایم از سال 1372 الی 1395 می باشد. مثنوی، غزل، چهارپاره و … را شامل می شود.آخرین کتابی که اخیراً چاپ کرده ام، کتابی است به نام شەمامێ خاڵێ تازێشا ئەسێنێ که کتابی است مثنوی بروزن عروضی این اثر را به شوالیه‎ی آواز ایران استاد شهرام ناظری، که به عنوان یک کورد خدمت شایانی به ادبیات، موسیقی و فرهنگ کوردی کرده است تقدیم نموده ام.کتابهای عدنان مرادی

تایپ، صفحه آرایی، طراحی روی جلد کتاب هایم را خودم انجام داده ام. با افتخار بیشتر عمر و دوران زندگی ام را به سرودن شعرها و چاپ کتاب ها اختصاص داده ام و آن ها را به جامعه کوردی تقدیم می کنم.در حوزه ادبیات کودکان نیز کارهای زیادی انجام داده ام و آماده چاپ هستند، اما به دلیل تصویرگری و رنگارنگ بودن این آثار که بسیار هزینه بردار هم می باشد، آن ها را منتشر نکرده ام. یکی از آثاری که به چاپ رسانده ام کتاب « کەرەشێڵی هێڵەکەر » بود که نوشته پسرم کسرا مرادی بود و بنده آن را ترجمه و منتشر نمودم.

در حوزه وبلاگ نویسی، 9 بار در مسابقات کشوری و استانی شرکت کرده ام که دو بار مقام دوم و یک بار مقام سوم کشوری را کسب کرده ام. در استان نیز چهار بار مقام اول را کسب کرده ام. یکی از وبلاگ هایم با نام فتوپاوه www.photopaveh.mihanblog.com را به عکس هایم اختصاص داده ام. این در حالی است که در سایت گردشگری نمای ایران که 250 عضو دارد و بنده نفر دوم آن هستم، با داشتن ده ها صفحه فعال با موضوع معرفی جاهای دیدنی و آثار تاریخی و گردشگری، یکی از مراجع مهم برای معرفی شهرستان پاوه را مدیریت می نمایم . در جشنواره عکس خانه دوست کجاست و راژان، ده‌لاقه و گردشگری و … شرکت و کسب رتبه نموده ام. در جشنواره های ادبی شهرستان، استان و کشور شرکت نموده و هر بار با کسب مقاممفتخر به دریافت تندیس در این زمینه گردیده‌ام.کار طراحی جلد چندین کتاب از کتاب های دوستان را نیز انجام داده ام کتاب زنده ای در تابوت چاپ سوم خانم فریبا اسماعیلی وکتاب هانا نوشته خانم کانیا مصطفایی و چندین کتاب دیگر که به دلیل آنکه مراحل مجوز آن ها در حال انجام است از ذکر نامشان خودداری می نمایم.

سه رکن مثلث انتشارات، خواننده و نویسنده در پاوه ناموزون هستند…

چرا با وجود فرهنگی و هنری بودن شهرستان، صنعت نشر در این شهر با مشکل مواجه است؟

حوزه نویسندگی و حوزه شعری مشکلات زیادی دارد، یکی از این مشکلات در حوزه انتشارات است. پاوه با توجه به اشتهار به فرهنگی بودن تقریبا از دایره‌ی این حوزه خارج شده است. اگر چه در این روزها نوید اختصاص مجوز انتشار به خانم محمد کریمی داده و جناب آقای عباس منش داده شده است و امید است مثمر ثمر واقع شوند اما هنوز راه زیادی در پیش است.

در حوزه فرهنگ متاسفانه؛ مراکز فرهنگی خیلی فعال نیستند. کتاب ها به فروش نمی رسد و در حالت ایده آل آن شاید فقط بتوان 20 جلد از یک کتاب ها را به فروش رسانید و کتاب هایی که منتشر شده خانه با گرد و خاک به ما طعنه می زنند، متاسفانه این موضوع اصلا رویه مناسبی نیست و باب طبع نویسندگان و شاعران و جامعه فرهنگی و ادبی منطقه نیست.

انتشاراتی، نویسنده و خواننده سه رکن یک مثلث هستند. در پاوه هر سه مورد ضعیف هستند. این مثلث در پاوه شکلی ناموزون دارد. یکی دیگر از این ضعف ها ضعف نویسندگی است. شاید به تعداد نویسنده و شاعر زیاد داشته باشیم اما در کیفیت خیلی پیشرفت نکرده ایم. ما در کشور فردی قوی نداریم. مثلا در حوزه نقد و داستان شخصی توانمند و شناخته شده‌ای نداریم. ما فقط در نقد شفاهی قوی هستیم و متاسفانه حتی نمی توانند این نقدهای شفاهی را بصورت صحیح به نقد مکتوب تبدیل کنند. گاهی حتی نمی توانند یک جمله و پاراگراف کامل را در حوزه نقد به نگارش در آورند و این یک آسیب است.

شاعر گل و گیاه و دشت و دمن شاعر من نیست!

لطفا نظرتان را راجع به انجمن های ادبی و فعالیتشان در شهرستان بگویید؟

انجمن های ادبی فعالیت های زیادی نداشته اند. در همه انجمن های ادبی شهر تقریبا شرکت کرده ام. اما فکر می کنم در این حوزه ما فقط جلسات شعری برگزار کرده ایم که کارهایمان را ارائه دهیم و نه بیشتر. گاهی فقط خودمان را گول زده ایم خارج از اینکه جامعه به چه چیزی نیاز دارد و چالش آن چیست؟!تندیس های عدنان مرادی

ما در حوزه شعر نیز خیلی پیشرفت نکرده ایم. هیچ شاعری نداریم که خارج از شهر پاوه مطرح باشد و مشهور باشد. گاهی اشکال از ما است که نتوانسته ایم آن ها را به دیگران بشنانیم و معرفی نماییم به گونه ای که حتی میرزا عبدالقادر پاوه ای نیز به آن صورت شناخته شده نیست. یکی از بزرگترین ضعف های حوزه ادبیات ما شفاهی بودن آن است. ما فکرمان را به بیرون از پاوه معرفی نکرده ایم.

آنچه که امروز به عنوان میراث ادبی در اختیار ما است مربوط به گذشته است ما از حساب شاعران گذشته خرج می کنیم. از مولوی و بیسارانی گرفته تا میرزاعبدالقادر و … ما تولید تازه ای نداریم. متاسفانه ما فکر و ایده را در شعرهایمان تزریق نکرده ایم. زمانی جامعه رشد پیدا خواهد کرد که مشکلاتش را بدون پرده و هیچ واسطه ای به خواننده برساند و خواننده این احساس را داشته باشد که آن چیزی که می خواسته به زبان بیاورد با قلم شاعرش به نگارش در آمده است. اما شاعر منطقه ما متاسفانه در کوه و کمر و گل و گیاه و طبیعت منطقه گیر کرده است. و هنوز واقیعات جامعه اش نپرداخته است. البته هستند معدود نویسندگانی هستند که خارج از شهر پاوه مشغول فعالیت هستند و کتاب های زیادی در زمینه ترجمه کار کرده اند و بارها آثارشان به چاپ رسیده است.

انتشاراتی، نویسنده و خواننده واقعا با هم هماهنگ نیستند، شاعر و نویسنده بیشتر مواقع برای دل خودش می نویسد، خواننده دنبال مطالب، شعرها و نوشته هایی است که سخن او را بیان کرده باشد اما نمی یابد و در نهایت مسئولین و انتشاراتی ها رغبتی برای سرمایه گذاری نشان نمی دهند.خواننده به عوان یکی از ارکان این مثلث نسبت به خرید کتاب و تولیدات فرهنگی اقدام نمی کند تا مولفین بتوانند در تالیف دلگرم باشد، لذا می طلبد خرید کتاب در سبد خرید خانوار قرار گیرد تا شاعران و نویسندگان بتوانند ادامه راه دهند.

نویسنده به صورت جدی وارد کار نمی شوند، شاعر و نویسنده شهر متاسفانه خوب شناخته شده نیست و تا از مرزها بیرون نرود مطرح نمی گردد و برای مردم شناخته شده نخواهد بود. البته این مهم زاده چندین عامل است که به مجال دیگری واگذار می کنم. شاعران و نویسندگان و هنرمندان ما آثارشان در مجلات و شبکه ها و مصاحبه ها مورد استقبال دیگران قرار می یرد اما گاهی در این جا مورد بی مهری قرار می گیرند . بطور مثال همین سایت شما در سطح استان بسیار مطرح است و حتی در کنسرت شهرام ناظری جایگاهی برای آن در نظر گرفته شده بود که این نشان از فعالیت شما دارد، اما متاسفانه در داخل شهر شاید فرهاد صالحی را همه نشناسند.

شاعری که زبان گویای مردمش نبوده و مردمی نباشد دیگر چه شاعری است

شاعری که نتواند حرف مردمش را بزند، جایگاه پویا ندارد، شاعری که زبان گویای مردمش نبوده و مردمی نباشد دیگر چه شاعری است؟ شاعر من شاعری اجتماعی است، که اگر سلام پاوه بسته شد معترض به بسته شدن رسانه باشد. اگر به زنان ظلمی رفت عرصه را خالی نکند و معترض باشد. شاعر ما نباید فقط شاعر گل و بلبل و دشت و کوه باشد، بلکه باید واقعا آیینه تمام نمای مشکلات جامعه باشد.

انجمن ها باید وارد میدان شوند و هدفمند و برنامه ریزی شده فعالیت کنند. هر انجمنی باید چشم انداز چند ساله داشته باشد. باید انجمن سر مسائل فرهنگی برنامه ریزی داشته باشد. بطور مثال شاعران و نویسندگان در انجمن ها برنامه ریزی داشته باشند، فعالان انجمن های ادبی که بزرگان ادبی ایران و جهان را نشناسند چگونه می تواند موفق باشد و نویسنده تربیت کنند؟ انجمنی که تا به حال آثار علی اشرف درویشیان را نخوانده است، چگونه می تواند داستان نویسی را ترویج دهد؟ انجمن و اعضایی که شیرکو بیکه‌س را مطالعه نکرده یا شعرهای عبدالله په‌شیو را تحلیل و نقد نکرده است و یا فرهاد پیربال و بختیار علی را نمی شناسد چگونه در حوزه شعر و ادب کوردی می تواند موفق باشد؟عدنان مرادی

اگر چه ضعف اقتصادی قسمتی از مشکلات است، اما استدلالی کافی نیست، یکی از بزرگترین ضعف انجمن های ادبی شهرستان ارتباط ضعیف و یا اصلا عدم ارتباط با سایر انجمن های ادبی شهرهای دیگر است که این تعاملات بسیار بر روند کار هر انجمنی تاثیر گذار خواهد بود. اگر انجمن برنامه چند ساله نداشته باشد، اعضای آن نمی توانند موفق باشند.

البته انجمن های ادبی باید محل تضاد آراء باشد و لزوما افراد نباید همفکر و هم سلیقه باشند. اتفاقا انجمنی موفق است که تضاد فکری داشته باشد.

همه انجمن های ادبی شهرستان وام دار مرحوم استاد محمد یوسف رسول آبادی هستند…

بنظر شما چرا انجمن های ادبی شهرستان نتوانسته اند موفق عمل کنند؟

همه انجمن های ادبی سطح شهرستان از گذشته تا کنون وام دار آقای رسول آبادی هستند. از همان دوران آقای رسول آبادی زحمات زیادی کشیده شده است. شب شعرهای برگزار شده است، شکی در آن نیست. اکنون داستان عوض شده است؛ شاید شور و علاقه 20 سال پیش وجود نداشته باشد و این امر، بیش از پیش بار روی دوش انجمن را سنگین تر می کند چون باید جوانان و نوجوانان را به فرهنگ و ادب علاقمند کرد. بویژه اینکه می دانیم که کسانی مانند کاک یوسف رسول آبادی حداقل 20 شاگرد خوب را در این زمینه تربیت کرده اند، اما بعد از ایشان چه کسی این کارها در زمینه ادبیات انجام داده است؟

هدف انجمن های ادبی پرورش شاعران بزرگ نیست، بلکه بارور کردن ذهن است

در انجمن هه‌رمان 20 دانش آموز را وارد عرصه ادبیات کوردی کرده ایم. نباید به این کودکان بگوییم چگونه فکر کنند و به آن ها خط فکری بدهیم که این یک آفت بزرگ خواهد بود، بلکه فقط راه و چاه و بستر را برای آموزش کودکان مهیا کنیم. هدف انجمن پرورش شاعران بزرگ نیست، بلکه بارور کردن ذهن است. شعر ذاتی است اما با مطالعه قوی تر خواهد شد. اگر انجمن شعری فکری را تلقین کرد و یا بالاجبار در پی تزریق یک نوع ایده و فکر خاص باشد، به واقع ظلم کرده است. این گونه انجمن ها را قبول ندارم.

سخن از انجمن نسیم هورامان شد، انجمن ادبی نسیم هورامان که جلسات هفتگی برگزار می کند و نیز کلاس آموزش زبان هورامی را با تدریس آقای رضایی در کارنامه دارد فعال است، مثلا برنامه دراز مدت برای خود تعریف نماید سیاست های کلی خود را در این برنامه و اهداف کلی خود را به سمع و نظر اعضا برساند من با اعضا و موسسین در این انجمن دوستی دیرینه دارم، اما اینکه بخواهم در این انجمن حضور فعال داشته باشم شاید تفاوت دیدگاه ادبی وجود داشته باشد بنده با اینکه همه زیر یک سقف جمع گردد و همانند هم فکر کنند مخالف هستم یک انجمن پویا باید محل پرورش افکار نو باشد نه اینکه در آن همه در حال رسیدن به یک فکر حرکت کنند.

احساس می کنم جایگاه شاعران و نویسندگان در انجمن ها تعیین نشده است.

در همه انجمن های بزرگ و شناخته شده کشور، باید مبلغی را پرداخت کنی که بتوانی در جلسات آن حضور پیدا نمایی و از نظرات اساتید بهره مند گردی، شاگردان این شاعران کارها را انجام می دهند… اما جایگاه شاعران در پاوه در کل به یک میزان است.

بصورت فردی شاعران شهر واقعا شاعران بزرگ و خوبی هستند، اما متاسفانه جایگاه این شاعران بزرگ با تازه واردان عرصه شعر در انجمن ها به یک میزان است و با ورود اعضای جدید فعالیت انجمن ها به جایگاه و خوان اول برمی‌گردد این نوع حرکت آفت انجمن ها بوده است.

این وظیفه انجمن ها و رسانه هاست که این جایگاه ها را برای این افراد تعیین کند. رسانه ها هم البته باید فعالیت های فرهنگی و ادبی انجمن ها را بازتاب دهند حرمت امامزاده به متولی آن است، یعنی این انجمن ها هستند که باید جایگاه شاعران بزرگ شهر را تعیین می کنند …وقتی این انجمن ها نتوانند فکر و ایده های ادبی بزرگی به جامعه تقدیم و معرفی کنند، باید از آن ها سوال پرسید پس مشغول چه کاری هستند؟

نمره انجمن ها و اداره ارشاد اسلامی ضعیف است

باید انجمن ها آیتم و برنامه های خاص خود را داشته باشند. اما عمل کرد اداره ارشاد اسلامی مطلب دیگری است. اگر بخواهم به فعالیت های اداره کل ارشاد اسلامی به عنوان یک استان کورد نشین نمره ای اختصاص دهم، قطعا این نمره، نمره ای ضعیف است. بنده نیز از بدنه این جامعه فرهنگی ادبی هستم اگر جامعه ما دچار بحران ادبی و فرهنگی است بنده نیز مقصر هستم زیرا نتوانسته ام آنگونه که شایسته مردم دیار بوده است تلاش نمایم شکی در تلاش و پیگیریهای اعضا انجمن ها نیست اما این تلاش کافی نیست.عدنان مرادی

چرا شاعران و ادیبان در یک محل جمع نمی‌شوند و با هم کار نمی کنند و یا چرا با هم اختلاف نظر دارند؟

این اختلاف نظر کاملا طبیعی است حتی در صمیمی ترین ارتباطات اختلاف فکر وجود دارد و اتفاقا اگر وجود نداشته باشد باید در آن ارتباط شک نمود، اختلاف در ایده در هر جایی وجود دارد تفاوت نسل ها امری حتمی است و این هم شامل انجمن های ادبی می شود. دو نوع شکاف وجود دارد اولین آنها شکاف در دیدگاه است.گاهی شکاف درعدم شناخت هم ممکن است اتفاق بیفتد. اینها طبیعی است. اما متاسفانه غرض شخصی اصلا شایسته دو یا چند نفر انسان ادبی نیست.

دومین نوع شکاف، شکاف نسل هاست. شکاف گاهی شکاف نسل است. گفتمان می تواند در این زمینه بسیار کمک کننده باشد و شرط اساسی برای نزدیکی نسل ها است.

عدم شناخت از همدیگر، شکاف آگاهی و نسل ها، نبود گفتمان ها و البته برنامه مدون و مشخص باعث شده است که در انجمن های ادبی انسجام، همفکری و رویه مشخصی برای چشم انداز آینده انجمن ها متصور نبود.

شاعری که هنوز آثار معتبر جهان را نخوانده است، نمی تواند شاعر خوبی باشد

شاعری که هنوز آثار معتبر جهان را نخوانده است، نمی تواند شاعر خوبی باشد. کسی که اهل مطالعه نباشد، نمی تواند در زمینه سرودن شعر، داستان نویسی و نقد موفق باشد. این ها همه علم هستند. در زمینه سرودن شعر همه می توانند ناظم باشند، اما همه شاعر نیستند. شعر یک نوع فطرت و حس است که باید با مطالعه و آموزش بیشتر پرورش یابد. شعر قابل آموزش نیست بلکه می توان شاعر را به سمت و سوی ادبی هدایت کرد و او را به ادبیات جهان آشنا نمود تا بتواند با مطالعه سمت و سوی خود را بیابد.

یکی از آفت های شهر ما این است که معمولا دخالت های بی مورد و انتقادهایی از افراد و عملکردشان می شود که غیرمنصفانه و غیرحرفه ای است و معمولا شخصیت این افراد و بطور مثال پوشش و نوع حرف زدن هایشان را زیر سوال می بریم. این گونه انتقادها باعث می شود نه تنها خودمان پیشرفتی در کار و حرفه خود نداریم، بلکه نمی گذاریم دیگران هم پیشرفتی داشته باشند و متاسفانه این آفت امروزه بر جامعه ما وارد است و شامل صنف و شغل خاصی نمی شود، در عرصه سیاسی، اقتصادی و … هر زمینه ای که در نظر بگیرید این آفت وجود دارد.

گاهی ادیبان ما، آداب را فراموش می کنند…

با همه احترامم به شاعران بزرگ و ادیبان و همه اهالی قلم، متاسفانه باید بگویم گاهی ادیبان ما ادب ندارند! یعنی شاعر، نویسنده و متین هستند، اما متاسفانه گاهی اوقات چیزهایی عنوان می گردد که در شان شاعران و نویسندگان نیست و ترجیح می دهی که ای کاش که فقط می نوشتند و سخن نمی گفتند! ادعای ادیبان نباید تو خالی باشد بلکه در کنار ادبیات حرفه ای ادب و آداب اجتماعی را رعایت نمایند البته در این جا باید اعتراف نمایم این گونه افراد در میان ما به ندرت دیده می شوند اما وجود دارند …اگر شاعری ادب نداشته باشد شاعر نیست، اگر شاعری دغدغه مسائل اجتماعی را نداشته باشد، شاعر نیست. اگر شاعری برای مردم و مشکلات همشهریانش نتواند همدردی کند، شاعر من نیست. اگر شاعری فقط در گل و بلبل و سبزه و چمن خود را محصور کرده باشد، شاعر من نیست… شاعر زلف و خط و خال و … شاعر من نیست! شاعر من زبانش و دردش درد امروز جهانی باید باشد جامعه است. انسانیت را در شعرهایش بتوان یافت. مروج ادب و نمونه آداب اجتماعی و الگو برای نسل آینده باشد.

حوزه ادبیات هورامان در حال جان دادن است…

آینده ادبیات و شعر هورامی را چگونه می بینید؟

اگر شرایط کنونی تغییری نکند؛ حوزه ادبیات هورامان در حال جان دادن است! تالیفات در حوزه شعر و داستان است و ترجمه اما در سایر حوزه ها یا مکتوباتی نیست و یا به سایر زبان هاست. ما تنها در یک و یا دو زمینه در حال انتشار کتاب هستیم و آنهم بدون نظارت و بدون هدف و برنامه ریزی مثلا ده ها نفر در حال ترجمه یک کتاب هستند در حالی که با یک برنامه ریزی می توان این آسیب را به نقطه قوت تبدیل نمود و با اطلاع رسانی و تعیین اولویت ها در زمینه های دیگر نیز به تولید آثار فاخر اقدام نمود.

وظیفه پدر و مادر ها در این زمینه بسیار مهم است، همانگونه که فرزندشان را به کلاس های آموزش زبان انگلیسی و … می فرستند، باید به این فکر کنند که فرزندشان، باید زبان مادری خود را هم بیاموزد و با هزینه ای اندک فرزندانشان را به آموزش زبان مادری تشویق نمایند تا زبان و ادبیات ما که نقطه مشترک همه ما حفظ گردد.نباید به ادبیات هورامان و شاعران هورامان به دید شاعرانی مقدس و ادبیات مقدس نگاه کرد بله آن را نقد نمود تا بتوان آثار فاخر تولید نمود و گرنه این حرکت ها کن و گاهی نوعی پس رفت به حساب می آید.

مدیر ارشاد باید هنرمند و ادیبان شهر را بشناسد

حوزه ارشاد اسلامی اتفاقا به گذشته اش مرتبط و گره خورده است. یعنی نمود آن را به عینه می بینیم. متاسفانه گاهی مسئولین اداره ارشاد، این حوزه را معامله ای می بینند. اگر عشقی در کار نباشد، هیچ مسئول اداره ی ارشادی موفق نخواهد بود. عزیزانی که مسئول ارشاد اسلامی شهرستان است و در آینده شاید خواهد بود، برای ما فرقی نمی کند چه اسمی مسئولیت ارشاد اسلامی را عهده دار باشد، بلکه مهم آن است که هنرمند و ادیبان شهر را بشناسند. بزرگان را تکریم و فعالان را ترغیب و نوآموزان را تشویق نماید.جایگاه هنرمندان و شاعران در اداره ارشاد تعریف نشده است…

تعاملات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان با شاعران، ادیبان و هنرمندان چگونه است؟

باید جایگاه هنرمندان و شاعران در اداره ارشاد هر شهری مشخص باشد. بطور مثال باید مسئول اداره ارشاد شهرستان از شورای اسلامی شهر بخواهد در نام گذاری خیابان ها و میادین و کوچه ها نام هنرمندان و ادیبان این دیار استفاده نماید. چه اشکالی دارد اگر اسم یکی از خیابان های شهر به نام زنده یاد یوسف رسول آبادی نام گذاری گردد؟ کسانی مانند ناصر مبارکشاهی یکی از تاثیرگذارترین افراد در هنر این شهر بوده است. در حال حاضر فعالان در حوزه های نمایش، شعر، موسیقی و … چه جایگاهی در اداره ارشاد دارند؟ چرا به این افراد در شان و خور زحمات و هنرشان بهایی داده نمی شود؟ این ارشاد است که به من هنرمند جایگاه می دهد؟ برگزاری مراسمات و همایش ها می تواند به تنهایی به عنوان عملکرد و فعالیت این ارگان محسوب شود در چارت کاری به حساب آید اما آنچه یک هنرمند و ادیب می خواهد ترفیع جایگاه اوست.
هنرمندان باید مورد حمایت مالی، قضایی و بیمه ای اداره ارشاد قرار گیرند و از حقوق آنان دفاع شود نخبه های فرهنگی شهر در جلسات تکریم شوند و با آنان مشورت گردد و حتی در انتخاب روسای ارشاد اسلامی با آنان مشورت گردد.

می توان به عنوان یک رسانه بر روی سایت سلام پاوه حساب باز کرد…

جایگاه و آینده رسانه های شهرستان را چگونه می بینید؟

در پایان باید بگویم که تملق و چاپلوسی در سایت های شهرستان بسیار کم است، به نسبت سال های قبل سایت سلام پاوه رک تر شده است. پیشتر شاهد بودیم که مقالات و اخبار با یک املا، دستور و روال منتشر می شدند، اما اکنون بسیار متفاوت تر از قبل شده است. حتی در تیترها هم دقت بیشتر شده است، شاید به این دلیل که نقدپذیر است و نیروی جوان و تازه وارد به کمک سایت آمده است. خوشبختانه در سطح استان و کشور و حتی خارج از کشور، بارها دوستان و اقوام تعریف کرده اند که اطلاع داریم کتابت چاپ شده و هنگامی که می پرسم از کجا اطلاع پیدا کرده اید؟ می گویند از سایت سلام پاوه و از نظر من بدین معنی است که به عنوان یک رسانه می توان روی این سایت و سایت های دیگر حساب باز کرد. اما تا زمانی که سایت سلام پاوه مرزها را نشکند و تجربیات دیگری کسب نکند، شاید جایگاهش خیلی تغییر نکند، اگرچه موفق است اما شاید با کسب تجربیات دیگر موفقیتش بیشتر خواهد شد….

اگر يار شاطر نيستيم، بار خاطر نباشيم

مدیر سایت گاهی بی پرده سخنانی را مطرح می کند واین بسیار عالی است. جامعه در حال گذار ما اگرچه هزینه های خاص خود را دارد، اما شما نیز باید انتقاد پذیر باشید. گاهی پیش آمده که از شما نقدهایی فنی شده است، اما همان افرادی که از شما نقد می کنند، خودشان معمولا نمی توانند یک وبلاگ ساده را هم مدیریت کنند و به همین دلیل به آنها خرده می گیرم. زیرا اگر يار شاطر نيستيم، بار خاطر نباشيم! اگر چه در هرحال باید گفته ها شنید و چشم پوشید.

اتفاقا معتقد هستم در برخی زمینه ها بسیار پیشرفت کرده اند، اما در بخش کودکان و مشکلات زنان فکر می کنم مقداری سایت های پاوه کم کاری کرده اند. یکی از محاسن سایت های شهرستان تعامل با اقشار مختلف جامعه و رسانید پیام و سخنشان است. این سایت ها اجازه ورود افکار تندروانه را در هیچ زمینه ای نداده اند و این نقطه قوت آنهاست. امیدوارم مسائل مالی موجب بسته شدن سایت و یا دلسرد شدن اعضای آن نشود و در پایان باز هم از حضور شما و ایجاد این فرصت تشکر می کنم.

تهیه و تنظیم مصاحبه:کوثر فخری ، صهیب زربان خبرنگار سلام پاوه

11 پاسخ برای “بی پرده با عدنان مرادی/گفتگوی سلام پاوه با شاعر،عکاس و فرهنگی پاوە ای

  • در غیاب انجمن در تاریخ آبان 28, 1395 گفت:

    دوست گرامی خانم شیلان کریمی و بزرگوار ٱقای عددنان مرادی
    سلام و عرض ادب
    شاید برازندەی هرکس نباشد کە بە هر بهانە و در هر شرایطی کە گذارش بە جایی افتاد، در کرسی استادی نشستە و درسها دهد و پندها و بە آتش و آب و آسمان و هر جنبندەی دیگری غیر خودش، تاختە و خود را مصون از هر خطا و اشتباهی فرض کردە و دیگران را بە تیغ نقادی بە سلاخی کشد!
    دم از فضای ناکارامد انجمنهای ادبی می زنید. عجیب است، کدام انجمنهای ادبی!؟ مگر نە اینکە طی دهها سال گذشتە هیچگاە شاهد حضور جدی انجمنها و استمرارشان نبودە و نیستیم! دوستان ارجمند هر انسان از راە رسیدە، کە نگاشتەهایتان را می خواند، در نگاهش اینگونە برداشت می شود کە الحق والانصاف این انجمنهای ادبی و فرهنگی هستند کە ناکارامد بودە و عملکردشان بد و غیر حرفەای بودەاست، غافل از اینکە، کە دراین شهر هیچگاە انجمن و و محفلی ادبی نبودە کە از چنان قدرت و تداوم و ماندگاری برخوردار بودە باشد کە بە آموزش واقعی و پروردن نوجوانان و جوانان همت گمارد و با مفاهیم و مکاتب اندیشی و ادبی جهانی و نیز شناساندن بزرگان ادب جهانی ، کرد و منطقای بپردازد. کاک عدنان عزیز مشکل را از ناکارامدی و ناپختگی شخصیتها و اعضای انجمنها دانست و گویا بر ٱنان خردە میگیرد کە، از ادب معاصر کردی و ادب جهانی عقبند و فقط شهری می اندیشند و از پاوە پا فراتر نگذاشتەاند… شاید بە گونەای بندە نیز با این ایدە موافقم و اتفاقا، کاک عدنان عزیز منجملەی این شاعرانی هستند کە فقط و فقط در کوچەهای شهر پرسەی ادبی میزنند و هر ازگاهی گذرشان بە جایی فراتر از شهر میرسد، دهانشان تەق و لەق می افتد.
    دوستان گرامی متاسفانە همین انجمنهایی را کە شما در این شهر ازآنان یاد میکنید و بە باد انتقادشان میگیرید، من در این شهر سراغ ندارم. اینکە چند نفر از اهال شعر و ادب در مقطعی یکی دو ماهە و با تمام مشکلات، از این همە سالها، با فداکاری و احساس تعهد بە فرهنگ خود، بە عرصە آمدە و در زیر بارانەی از حملات و ایراد و اتهام و دیگر مسایل و مشکلات، ناچار بە تعطیلی گشتەاند، انتظار عملکرد مثبت و دگرگون و تحول عمیق از ٱن داشتن، بیهدگیست. مشکل از جای دگریست. بایک نمونە ادامە می دهم. مگر نە اینکە ما در این شهر بە شیوای منظم و سیستماتیک و مداوم، در امر آموزش علوم و مفاهیم آیینی و فرهنگی در دو حوزەی آموزش و پرورش و مساجد و علوم دینی، مشغولیم، تا چە اندازە کارامد بودەایم تا از چنین انجمنهای بی نام ونشان و محفلی انتظار شاق بودن داشت باشیم.
    من نمیدانم معطر کردن گوهر سخنانمان با نام و نشان شخصیتهایی ادبی چوون زندەیاد کاک یوسف دردی از دردهایمان را دوا میکند. کاک یوسفی کە هیچگاە در این شهر فرصت نیافت کلاس و کارگاهی ادبی و آموزشی دایر کند.
    سخنها و ناگفتەها زیاد و بندە در ادمەی دیدگاهای روشن مابانەی استاد مرادی واماندەام . باشد کە اندکی بعدتر با نگاهی ژرف بە خوانششان بروم.
    و صد البتە کە کار رسانە در این وادی جای سخن دارد کا استاد نیز در ورای یار شاطر شدن و بەستایش رفتنشان، هر از گاهی بر کارشان، نقدی جزیی می آورد.
    ……!

  • ناشناس در تاریخ آبان 26, 1395 گفت:

    سلام وعرض دارم خدمت دوست وهمکارهنرمندم اقای عدنان مرادی توانمند وهمکاران عزیزوزحمت کش سلام پاوه…موفق وسربلندباشید

  • دانش آموز در تاریخ آبان 26, 1395 گفت:

    بهترین معلمی که تو زندگی دیدم دوست دارم آقای مرادی.?????

  • یحیی بهرامی در تاریخ آبان 26, 1395 گفت:

    سلام و عرض ادب دارم خدمت تمام سرور ارجمند بویژه همکارتوانمند و بزرگوارم جناب آقای مرادی برای تمام کسانی که هرکدام به نحوی در زنده نگه داشتن زبان ،آداب و رسوم کردی تلاش و کوشش می نمایند آرزوی سلامتی و تندرستی را دارم امید وارم با تلاش های انجمن های ادبی در خصوص خدمت به زبان و فرهنگ غنی اورامانات خدمات شایانی صورت گیرد ولی عزیزان نه صد نفر بلکه هزاران نفر هم برای یک کاری تلاش و کوشش کنند تا زیر مجموعه آن کار خواهان و یاور نباشند هیچ وقت موفقیت چندانی بدست نخواهد آمد پس با یاری و کمک هم برای پیشرفت و معرفی اورامان عزیز تلاش نماییم

  • روناک در تاریخ آبان 26, 1395 گفت:

    سلام کاک عدنان شما لطف کنید زمینه فعالیت ادبی خانمها راکه واقعا استعداد دارند ولی مظلوم واقع شده اند را فراهم کنیداین کار باتوجه به علاقه زیتد فقط ازشما برمیاید ممنون

  • پوریا محمدکریمی در تاریخ آبان 26, 1395 گفت:

    با سلام خدمت کاک عدنان مرادی و دست اندرکاران ساعی سلام پاوه
    برای ایشان آرزوی توفیق روز افزون را دارم و امیدوارم که امثال بزرگوارانی بمانند ایشان در دیارمان فزون گردد. به قول سعدی:
    یا رب تو هرچه بهتر و نیکوترش بده
    این گوهر گران و سالار شاعران
    توفیق طاعتش ده و پرهیز معصیت
    هرچ آن تو را پسند نیاید بر او مران

  • مظفراخگر در تاریخ آبان 25, 1395 گفت:

    باسلام وخسته نباشید خدمت آقای عدنان مرادی بزرگوار امیدوارم درپناه خداوند متعال درتمامی مراحل زندگی موفق وسربلند باشند، ازخدمتگزاران سلام پاوه محبوب منطقه هم تشکر وقدردانی ویژه به عمل می آورم درپناه حق

  • کیا حسینی در تاریخ آبان 25, 1395 گفت:

    افتخار میکنم ک چنین معلمی دارم

  • آشنا حسن زاده در تاریخ آبان 25, 1395 گفت:

    سلام و ریزی تایوه تی په ی کاک عه دنانی مورادی که به راسی یو جه زه حمه تکیشانوو ئه ده بیاتوو هه ورامانییه ن. سپاس په ی سایتوو سه لام پاوه یچ بونه و ئیی دیداریشانه.

  • شیلان کریمی در تاریخ آبان 25, 1395 گفت:

    با سلام خدمت کاک عدنان بزرگوار :
    خسته نباشید بهت میگم؛
    راست میگویید همه ی حرفهای شما را قبول دارم ، من خودم که سال هاست شعر هه ورامی و فارسی و کوردی می نویسم اما توجه ای ندیدم چه برسه به کسانی که تازه قلم به دست گرفتند و با اشتیاق پی این کار را می گیرند ؛ من از دوران استاد بزرگ شهرمون استاد رسول آبادی تا به حال در این انجمن ادبی ها حضور داشته ام و همه چیز را به عینه دیدم و لمس کردم اما کسی نیست که بلند بشه و با جرأت حرف دلشو ، دیدگاهشو بیان کنه و اگرم بیان داشته باشد با مشکلاتی روبه رو شده است.
    هستن کسانی که می نویسن اما شناخته شده نیستن و به باد فراموشی سپرده شده اند و با امواج منفی که مدام پی این هاست این افکار را مخدوش و شایدم لرزان بکند؛ کسانی بوده اند که نمی دانستند اصلا شعر چیه؟ میان از خودشون نقدهایی هم می کنند ،جوانای مارا دل سردو دیدشون رو بسته می کنند؛ کسی باید به نقد ادبی بپردازد که به اصطلاح اندازه ی وزنش مطالعه کرده باشه و کتاب های بزرگان وادیبان رو خوانده باشه و درد ها را حس کرده باشه نه انسان های خام و بی پایه.
    امیدوارم باشروع شدن این انجمن ادبی همه چیز یه تغییر اساسی کنه و جوانای زیادی نه با اجبار بلکه با اشتیاق و دلگرمی پا به این دیار ادیبان اورامان بذارن .
    با تشکر از خبر گذاری سلام پاوه

  • تحسین ولدی در تاریخ آبان 25, 1395 گفت:

    این ارشاد است که به من هنرمند جایگاه میدهد؟؟؟؟!!!!!!
    سوالی که من از آقای مرادی دارم این است
    لطفا توضیح دهند