ج 10 فروردین 1403 ساعت 02:01

نظام آموزشی و فقر دیجیتالی / محمود رستمی تبار

نظام آموزشی و فقر دیجیتالی / محمود رستمی تبار

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در خبرهای روزانه می شنویم که فلان مدرسه به سیستم هوشمند مجهز و فلان مدرسه هوشمند است. به راستی سیستم هوشمندی که مسئولین نظام آموزشی ما هر روز خبر آن را می دهند چیست؟  با سرکشی به چنین مدارسی خواهید دید که یک دستگاه ویدئو پرژکتور و گاها یک […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در خبرهای روزانه می شنویم که فلان مدرسه به سیستم هوشمند مجهز و فلان مدرسه هوشمند است. به راستی سیستم هوشمندی که مسئولین نظام آموزشی ما هر روز خبر آن را می دهند چیست؟  با سرکشی به چنین مدارسی خواهید دید که یک دستگاه ویدئو پرژکتور و گاها یک دستگاه کیس کامپیوتر و یک تخته سفید و اکثر بدون استفاده, در کلاس درس نصب شده اند و گاهی در برخی مدارس دوربین های مدار بسته برای کنترل و مدیریت مدرسه… هرچند  خود عبارت”هوشمند سازی”  عبارتی درست بنظر نمی رسد.اما فعلا درست یا غلط بودن این عبارت به اصل موضوع کمک نمی کند و صرفا با الحاق یک کلمه هوشمند به عنوان یک مدرسه نمی توان چیزی را تغییر داد. این در حالی است که در کنار این خبرهای به ظاهر خوشایند می شنوییم که موبایل و بویژه موبایل های نسل امروزی در مدارس رسما ممنوع اعلام می گردند. رابطه این دومطلب در چیست؟محمود رستمی تبار

در عصر دیجیتال امروز که فرزندان جامعه خود دیجیتالی تشریف دارند مالیدن چنین شیره ناخوشایندی بر سر آنان اخلاقی نیست. در حالیکه بکارگیری فن آوری های دیجیتالی در امر آموزش و پرورش دنیای توسعه یافته حرف اول را می زند  و از این ابزار بعنوان کاتالیرزور, تسهیل کننده, تقویت کننده , امری حیاتی برای آموزش, تجسم گری واقعی یافته های ذهنی , کمک کننده در به دانش آموزان برای سنجش ، مستند سازی ، تفسیر ، تعیین و مدیریت داده نام برده می شود در نظام آموزشی ما بسیار سطحی بدان نگریسته شده و موبایل بعنوان عضوی همگانی , و مهم و در دسترس از این مجموعه حذف, و ابزاری مجرمانه تلقی می گردد.

براستی هیچکس در کارآمدی گوشهای دیجیتال امروز در حذف واسطه ها  و موانع مابین دانش و طبیعت و مابین انسانها و جوامع شکی ندارد.

در کنار به روز بودن این گوشی ها و تجهیز با ابزاری موثر و کاربردی در امور آموزش, بسترهای نرم افزاری فراهم شده بعنوان متمم این ابزار نیز نعمتی است که خداوند در اختیار بشر امروزی قرار داده است. در دسترس  بودن این ابزار مفید و داشتن آن از سوی قریب به اتفاق جامعه, می تواند میلیاردها تومان هزینه را از دوش نظام آموزشی بردارد. حال اگر امروز ما به جهت عدم وجود منابع علمی معتبر و کامل فارسی, ضعف در آموزش زبان انگلیسی بعنوان زبان  دوسوم منابع موجود در اینترنت و حتی تردید در باور به این مسئله, عدم وجود سایتهای تعریف شده علمی معتبر برای اقشار مختلف جامعه و کوتاهی دانشگاهها , متاسفانه بعضا تنگ نظری صاحبان علم اندیشه و اطلاعات و عدم اشتراک گذاری دانش تولیدی, عدم پرورش معلمانی توانا و ماهر در بکارگیری این ابزار , جمعیت زیاد کلاس, مشکلات معیشتی معلمان, کاهش ارزشی بودن شغل معلمی  از دیدگاه برخی از معلمان و نگاه معیشتی به این شغل, نداشتن انگیزه , عدم بکارگیری هزاران فارغ التحصیل حوزه رایانه ( سخت افزاری و نرام افزاری) در حوزه فن آوری های آموزشی, عدم آشنایی مسئولین فعلی و برخی از معلمان فعلی با این ابزار و جا ماندن از شاگردان در استفاده از ابزار دیجیتال, نهایتا عدم یک برنامه ریزی صحیح در تعریف این ابزار نوین و کارآمد در نظام روزانه زندگی و نظام آموزشی ما, تنها راه حلی را برای مسئولین نظام آموزشی باقی گذاشته است که موبایل در مدارس ممنوع اعلام گردد.

اما آیا این رویکرد و عدم استفاده از چنین ظرفیت گرانقدری که می تواند نظام آموزش ما را از نظام معلم محور و مرکز محور کسل کننده و کم بازده به یک نظام پزوهش محور ودانش آموز محور تغییر دهد چه خسارات بزرگی برجا خواهد گذاشت. ما در این مدارس هوشمند چه کاری برای دانش آموزان, اولیاء دانش آموزان انجام می دهیم. آیا انتظار ما از نظام هوشمند کنترل پلیس وار شاگردان است یا ایجاد تعامل سازنده بین شاگرد , مدرسه و  اولیاء است یا انتظار ما از این مدارس حذف همه موانع هزینه بردار برای تجسم آنچه دانش آموز بصورت شفاهی می آموزد و آنچه عینا در طبیعت وجود دارد.

هرچند در بکارگیری ابزار غیر دیجیتال دیروز مانند  پرژکتور, اسلاید, اورهد … نیز ناتوان بودیم.  با یک جستجوی کوتاه در نظام آموزشی و اینترنت جهان خواهیم دید که چه برنامه های  خوب و مناسبی برای بکارگیری صحیح رایانه, گوشی , دوربین های دیجیتال و … وجود دارد و مورد استفاده معلمانی است که هم خود بلدند چگونه استفاده کننده و هم اینکه نحو درست استفاده از آن را به شاگردان آموزش می دهند. البته در چنین مدارسی برای چنین دانش آموزانی محدویت های از جمله فیلتر نمودن سایت های مخرب و غیر اخلاقی, هدایت شاگردان به سایت های معتبر و علمی و ایمن -حتی در ایالات متحده آمریکا -قائل هستند. اما ناتوانی ما در بکارگیری این ابزار خود حکایتی نگران کننده است. کافی است به زبان فارسی بدنبال کلمه ای در فضای مجازی باشیم و آنچه در برابر چشمان  ما باز می گردد صفحات تبلیغی و مایوس کننده است. این موضوع فقط در خصوص مسائل علمی نیست.

برای آنکه آدرس سایت یک نهاد رسمی را جستجو نماییم فضای اینترنت بیقاعده, ما را به ناکجا آباد خواهد برد. و اینجاست اگر واقعا مسئولین نظام آموزشی و وزارت ارتباط و فن آوری  و شورای عالی مجازی و …  ما بدنبال پویایی نظام آموزشی کشور و توسعه علمی آن هستند چشمهایشان را بشویند و بسترهای لازم را برای دانش آموزان در بکارگیری این نعمات خدادادی فراهم سازند. چاقو تیز و برنده است, گاه ایزاری حیاتی و کاربردی برای زندگی و گاه آلت قتاله است, ولی هرگز نمی توان استفاده از آن را ممنوع کرد.

دود این فرصت سوزی قطعا بر چشمان آیندگان اشک جاری خواهد ساخت. یک میلیون سیصد هزار دانش آموز را از این ابزار مفید آموزشی محروم نسازید و برای استفاده علمی و آموزشی آن برنامه ریزی کنید و در غیر اینصورت گوشی ها یا آلبوم تصاویر است یا استریو موسیقی یا ابزار چت های غیر سازنده و ارتباطات گاها -خدای ناکرده- نامشروع است و همان به ممنوع باشند. سالهاست مدارس دنیای توسعه یافته به پرینتر سه بعدی و واقعی سازی یافتهای غیر ملموس و دور از دسترس علمی مجهز شده اند در حالیکه بندرت در سطح کشور چنین ابزاری یافت می گردند. براستی که در کاربرد فناوری دیجیتال در حوزه آموزش بسیار فقیریم.