ج 31 فروردین 1403 ساعت 10:57

پیشاهنگ بیرون شد زمنزل…/حبیب اله مستوفی

پیشاهنگ بیرون شد زمنزل…/حبیب اله مستوفی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:سال گذشته در کوتاه نوشتی  به مناسبت شروع سال تحصیلی به رسم معمول خود از مولانا وام گرفتم و زیر عنوان “آب زنید را راه هین که نگار می رسد” علم ودانش آموزی و آموزش وپرورش را  بعنوان چشم و چراغ جامعه شایسته نکوداشت و یاری ومساعدت تمامی شهروندان ونیز سایر […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:سال گذشته در کوتاه نوشتی  به مناسبت شروع سال تحصیلی به رسم معمول خود از مولانا وام گرفتم و زیر عنوان “آب زنید را راه هین که نگار می رسد” علم ودانش آموزی و آموزش وپرورش را  بعنوان چشم و چراغ جامعه شایسته نکوداشت و یاری ومساعدت تمامی شهروندان ونیز سایر متولیان  امور دانستم.جمعی از دوستان آن نوشته را به صورت نوشتاری و نیز گفتاری  هم ستودند و هم نقد نمودند.ازجمله نقدها اینکه:آن نوشته فقط احساسی است و به شهد عبارات آمیخته شده و نگارنده از بیان نکات مهم و سنگین پرهیز نموده است.در فکر نو نوشتی برای مهر ماه 95 بودم که قصیده معروف منوچهری شاعر سده پنجم هجری برایم تداعی شد ونوشته پیش رو را رقم زد.حبیب اله مستوفی

اَلا یا خیمگی خیمه فرو هِل

که پیشآهنگ بیرون شد زمنزل

نبیره زن بزد طبل نخستین

شتربانان همی بندند محمِل

هر سال برپیشانی پاییز، مهر ماه از راه می رسد و مُهره تابناک خویش را آویزه دل وجان دانش آموزان در قامت نسل نوپا و آینده ساز جامعه می کند.اگر چه این واقعه نیز در دفتر ایام چونان سایر اتفاقات  گرفتار  تناوب است اما این تکرار  به هیچ روی ورای  از اهمیت و صلابت آن نمی کاهد و اندکی تامل  تفاوت این شروع های هرساله راحداقل از تأسیس دارالفنون تا کنون با سایر امور  تکرار شدنی  به خوبی نشان می دهد .آنچه درتوبرتوی این تکرار ها دست به دست می شود مشعل  فروزان  آگاهی در طول عصرها و نسل ها است.عصر ونسلی که  هر دم نو می شوند و خانه تکانی می کنند و شاید بتوان گفت تحول و تغییر، سرنوشت  محتوم آنها است.لاجرم دستگاه متولی مدیریت این امر  یعنی آموزش وپرورش در برابر انجام وظایفی قرار می گیرد که عباراتی چون مهم،حساس،لطیف،سنگین،خطیر و….. در وصفش معانی را از دست داده و درمانده می شوند.

 ناساز نما(پارادوکس) پاسداری و پیشاهنگی

گفته اند که درگذشته های دورشخصی فرزند خود را برای علم آموزی نزد حکیمی که در قصری با شکوه زندگی می کرد فرستاد، وقتی فرزند وارد قصر شد حکیم برای آموزش علوم به او شرطی گذاشت وبه او گفت باید یک قاشق پر از روغن مایع را به دهن بگیرد ودر همان حال در قصر بگردد وگزارشی توصیفی از قسمت های مختلف قصر را برایش بیاورد به گونه ای که روغن داخل قاشق تکان نخورده و نریزد. فرزند رفت وپس از گردش در قصر نزد حکیم آمد در حالیکه روغن دست نخورده در قاشق بود. حکیم گفت توصیف قصر را برایم بگو فرزند گفت تمام حواسم به روغن بود وچیزی ندیدم. باردوم پس از گردش در قصر گزارشی کامل به حکیم تقدیم کرد در حالیکه روغنی در قاشق باقی نمانده بود ودرجواب سوال حکیم که روغن کو؟ گفت تمام حواسم به مناظر قصر بود.

آموزش و پرورش عهده دار آموزش بچه ها بعنوان گرانبها ترین سرمایه های پدر و مادر است،در این میان باید متولی تربیت و هدایت آنان ونشان دادن پسند و ناپسند ها  هم باشد  یعنی پاسداری از نسلی که مرتبا در حال  شدن و همیشه پیشاهنگ و پیش رونده است. بدیهی است تنها سیستمی پویا ودینامیک و انعطاف پذیرمی تواند نسلی را سامان دهد که تغییرذاتی اوست .ناچار خود نیز باید همواره در حال تحول و پذیرای  تغییر گردد.آموزه های دینی ما در این مورد به صلابت وصراحت گویا و راه گشا هستند. روایتی به نقل از حضرت علی (ع ) فرا روی ماست که فرمود” فرزندانتان را به اخلاق وآداب خودتان منحصر و مقید مسازید چه آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند ” تغییرات امروزدارای دو ویژگی مهم است نخست سرعت و شتاب تغییر وسپس حجم تغییرات که همه را در بر می گیرد بویژه کسانی را که به آموزش و پرورش سپرده می شوند تا وَرز یابند و سکان داران بخش های مختلف در آینده باشند . سوالی ستُرگ وظیفه مهم آموزش و پرورش را به خوبی نشان می دهد . لنگر گاههای ثبات(پاسداشتنی ها )کجا ؟وگهواره های جنبان تغییر(پیشاهنگی ها) کجاهستد؟وپرسش دیگر اینکه آیا آموزش و پرورش باید به تنهایی این بار سنگین را به دوش کشد؟ وبازهم سوال، تا چه اندازه اسباب مادی ، معنوی و منزلتی آموزش و پرورش را برای انجام این مأموریت فراهم نموده و سامان داده ایم؟

نسلی نو با زبانی جدید

چنانکه گزارش شده دانش آموزان ما روزانه دو ساعت  زیست در فضای مجازی دارند ودیگر آن لوح سفید نانوشته نیستند که در پای تخته سیاه بنشینند و اینجاست که سوال دیگری در ذهن می روید و آن اینکه بین تولیدات رسمی ما و مصرف این قشرنوظهور چه تناسبی وجود دارد؟

کنکاش گران اعلام می کنند که امروزه تأثیر سخنرانی به حدود 1% رسیده واین درحالی است که تأثیر فیلم بویژه در قالب طنز حدود73% است و استفاده از موبایل از سال 91 تا 94 نُه برابر شده است. زبان نسل امروز بیشتر در قالب و قامت  نقاشی،کاریکاتور،فیلم و سریال در آمده وباید با زبان خودشان هم صحبتشان شد. اینجاست که نقش سازمان های فرهنگی دیگر مانند صدا وسیما ورسانه خود را نشان می دهد ، بدیهی است آموزش وپرورش نمی تواند متولی جبران کاستی های دیگران شود.

دشواری هدایت و رضایت

درجامعه از دیرباز بر اساس نوعی تقسیم کارنهادها یی متولی انجام امور خدماتی بوده اند، هدف اصلی در خدمات رسانی کسب رضایت مشتری است که در صورت تحقق توفیق حاصل شده است. در این مورد می توان ارزیابی های مردم را از کار اداراتی مانند مخابرات،برق،شهرداری ها،بهداشت و درمان،بیمه وخدمات اجتماعی و…. مورد توجه قرار داد. اما در مورد آموزش وپرورش وضعیت دگرگون است. فرزندان آرزوهای پدر ومادر هستند وچنانکه گفته اند راه بی مرگی امتداد در فرزندان است،پروردگارسبحان در پیام وحیانی خود خطاب به پیامبر(ص) دشمن و جسارت کننده به او را هوالابتر) بدون نسل (می خواند.فرزندان به عنوان سرمایه ای گران بها از سن پنج سالگی تا پایان هیجده سالگی در مدرسه واز دید والدین در اختیار آموزش و پرورش هستند انتظار آنها ازسویی علاوه برآموزش، هدایت فرزندانش توسط معلمین وسیستم تعلیم وتربیت است و از سوی دیگرباید رضایت خود وبچه هایشان نیز فراهم گردد.این گونه است که دشواری کار در آموزش و پرورش متفاوت از دستگاههای صرفا خدماتی آشکار می شود یعنی هدایت توأم با رضایت و این در حالی است که اگر بخشی از جامعه پذیری رسمی به نحو مطلوب به سامان نرسد همه به نوعی نظام آموزشی را که در میانه هدایت ورضایت قرار دارد مقصر می دانند. بسیار اتفاق می افتد که والدین مشکلات پیش آمده را در دوران دانشجویی را هم به آموزش و پرورش نسبت می دهند.

گنه ناکرده باد افره کشیدن / خدا داند که این درد کمی نیست م. امید

ترجمان قصیده منوچهری هزار سال پس از اودر عصر ما

خیمگی در زمان ما همه کسانی هستند که دل درگرو توسعه همه جانبه دارند و پیش نیازهر تحولی را تغییر نگرش به آموزش وپرورش، مدرسه،معلم و دانش آموز می دانندلاجرم باید عزم را جزم کنند وخیمه های کوته بینی ودوری از واقعیت ها را برچینند چرا که نبیره زن عصرِ دیجیتال مدت هاست طبل خود را به صدا درآورده است وشتربانان زمانه(کشورهای درحال توسعه ودرحال سبقت از یکدیگر)بار وبُنه را بر بسته اند. بنابر این وبدون هیچ گونه تردیدی وظیفه همه ماست راه را برای پیشاهنگ یعنی کودکان ودانش آموزان که  از منزل خارج شده اند و مهمانِ هر ساله آموزش وپرورش هستند مهیا کنیم.

وکلام آخر ما امیدواریم:

نخست –جامعه دین مدار وپیشرو دشواری کار معلم و مهندسی اجتماع در کلاس های درس  را بپذیرد وازتحلیل های سطحی در این مورد دوری کند.

دوم- پدران ومادران محترم که سرمایه های گرانبها(فرزندان عزیز)را به آموزش وپرورش سپرده اند از سرمایه خود بی خبر نباشند و ارتباطی دو سویه با معلمان ومربیان ومدیران برقرار کنند.

سوم- همه ما معلمان ومتولیان آموزش و پرورش متوجه اهمیت کار و جایگاه خود باشیم و بدانیم با وجود تغییر الگوها وگروههای مرجع درمیان قشر نوجوان جایگاه معلم هنوز پابرجاست وباید نخست توسط خودمان پاسداری شود.

وسرانجام همه نیوشنده پیام شیوا، روا و زیبای مولانا شویم که:

هله پاسبان منزل تو چگونه پاسبانی ؟

که ببرد رَختِ ما را همه شب دزد نهانی

به فلک برآ چو عیسی ارنی بگو چو موسی

که خدا تو را نگوید که خموش لن ترانی

  مهرماه 1395ه.ش

 

4 پاسخ برای “پیشاهنگ بیرون شد زمنزل…/حبیب اله مستوفی

  • نسیم منوچهری در تاریخ مهر 3, 1395 گفت:

    با سپاس از قلم زیبایتان.شاگرد همیشگیتان

  • عبدالباسط فتحی در تاریخ مهر 2, 1395 گفت:

    با سلام خدمت جملگی مخاطبان و سپاس از جناب آقای مستوفی ارجمند؛
    با آنکه متن اندکی طویل بود و برای مخاطب تنگ حوصله امروزی، اختصار لازمه نخست نوشتن می نماید لیک مطلب شما را تا انتها و با دقت دو بار مطالعه نمودم تحلیل آن مقال و مجالی مناسب می طلبد لذا این مهم را به دوستان می سپارم و بنده تنها می خواستم بعنوان شهروندي از بانه وره به دور از تملقات معمول، از شما به پاس خدمات بی دریغ، نگاه بدیع و دغدغه های به روز تان صمیمانه اعلان سپاسگزاری نمایم…
    گرچه ” امید ” چاشنی انتهای کلام شما بود و ” یأس ” از مسلمانی بدور است اما آنچه واقعیت غیرقابل انکار است آنکه آموزش و پرورش ما بیمار است و علاجش فراتر از دستان کوچک و توان اندک رؤساي دلسوزی چون شمای نوعی در محدوده کوچک و حاشیه جغرافياي تصمیم گیران اصلی است و نگاه باید در سطح کلانش دستخوش تغییر شود که گویا فعلا در بلاد ما گوشی بدهکار چنین اموری نیست! اما همین شیوه پرداخت به مسائل، برای من مخاطب، درخور درنگ و توجه بود و خواندن مطلب شما نه تنها خالی از لطف نبود بلکه حس خوبی بهمراه داشت و همین احساس، ناگزیر از اعلام سپاس و تقدیرم ساخت…
    مجددا سپاس از شما و با آرزوي توفيق برای عموم کارکنان آموزش و پرورش که امثال من نوعی، مدیون شمائیم…

  • محمود رستمی تبار در تاریخ مهر 1, 1395 گفت:

    سلام
    یک نکته اصلی در نوشته جناب مستوفی است و آن لزوم تغییر و تحول مداوم در آموزش و پرورش در راستای تغییر و تحولات فکر و اندیشه و پیشرفت بشر. چرا که اگر چنین نبود آدم علیه السلام برای هدایت بشر کفایت می کرد. نکته بعدی که در درون همین مبحث می گنجد و ایشان به صراحت هم اشاره کرده اند وجود نسلی نو بنام کودکان عصر دیجیتال است. متاسفانه در این بعد ظاهرا آموزش و پرورش ما هنوز در پاسخ این پرسش سرگردان است که با این کودکان چگونه رفتار کند. در حالیکه در بسیاری از کشورها دیجیتال به کمک معلمان آمده است و موبایل ابزاری حرام نیست ما به جهت عدم پی نبردن به راهکارهای سازنده بکارگیری این ابزار با مشاهده آن در دست شاگردان ابزار جرم تلقی و ضبط می نماییم.
    مبحث سوم که اشارت نرفته است لزوم زیر بنا دانستن آموزش و پرورش است. اما در چند سال اخیر با تغییراتی که بیشتر نگاه بودجه ای داشته با حذف زودهنگام بسیاری از معلمان کارکشته به نام بازنشستگی زود هنگام, و در نتیجه ازدحام بیش از حد در کلاس های درس , پرداخت و تخصیص حداقل سرانه دانش آموزی که این نوع بودجه بندی خود جای بحث دارد, عدم توجه به معاش معلمان به هر دلیل, سردرگمی دانشگاه فرهنگیان در برخورد با دانشجو معلمان و عدم برنامه ریزی به روز در محتوی درسی, عدم توجه به درستی بکارگیری فارغ التحصیلان آن و …. از مشکلات نظام آموزشی ماست. شاید بهتر بود دولت محترم و نمایندگان مجلس همیشه به آموزش و پروش بعنوان سنگ زیربنای جامعه نگاه کنند , در عمل نه در شعار و نه فقط در اول مهر و هفته معلم .
    تصور کنید آموزگاری با 35 نفر شاگرد که یا پیش دبستانی نرفته اند, یا در مهد کودک فقط رقص و آواز آموخته اند و یا اینکه در خانواده ای بزرگ شده اند که مهارت بدست گرفتن مداد را برای نقاشی هم ناموخته اند ,چکار کند.آن وقت است که سهم مردودی های پایه اول دبستان به 47000 نفر خواهد رسید.
    جناب مستوفی کاش آموزش پرورش زیربنا بود و آموزش مهارت های زندگی اولویت اول و تحویل حجم عظیمی از دیپلمه ها در پشت درب دانشگاههای غیرکاربردی هدف نباشد.

  • فاتح سعیدی در تاریخ مهر 1, 1395 گفت:

    با سپاس و تشکر ویژە خدمت برادر بزرگوار جناب آقای مستوفی ،نگارنده متن زیبا و ادیبانه اش به مناسبت آغاز سال تحصیلی و وظیفه ی خطیر آموزش و پرورش و امیدها و رویاهای والدین به کار معلمین در تربیت فرزندان .
    قلمت روان و پایدار باشی .

پاسخ دادن به نسیم منوچهری لغو پاسخ