ج 10 فروردین 1403 ساعت 08:45

بررسی روان شناختی خشونت… / یاسر نام آور

بررسی روان شناختی خشونت… / یاسر نام آور

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : هرروز اخبار زیادی از درگیری، قتل‌های خانوادگی، زورگیری و دیگر تنش‌های اجتماعی افراد با یکدیگر در رسانه‌ها منتشر می‌شود. در کنار این آمارها نیز از افزایش خشونت در جامعه حکایت می‌کند. قتل جوان 26 ساله اهل نودشه بهانه‌ای شد تا به‌اختصار به تحلیل روان‌شناختی پدیده خشونت بپردازیم. واژه خشم […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : هرروز اخبار زیادی از درگیری، قتل‌های خانوادگی، زورگیری و دیگر تنش‌های اجتماعی افراد با یکدیگر در رسانه‌ها منتشر می‌شود. در کنار این آمارها نیز از افزایش خشونت در جامعه حکایت می‌کند. قتل جوان 26 ساله اهل نودشه بهانه‌ای شد تا به‌اختصار به تحلیل روان‌شناختی پدیده خشونت بپردازیم.یاسر نام آور

واژه خشم تصورات ترسناک و ناخوشایندی را در ذهن ما زنده می‌کند، از نظر ما آدم‌ها خشم هیجانی است که معمولاً آن را با مفاهیم بدرفتاری، ناسزاگویی، صدمه زدن، خشونت و ویرانگری تداعی می‌کنیم؛ اما این آوازه وحشتناک برای این هیجان طبیعی و بنیادی بسیار غیرمنصفانه است، به یاد داشته باشیم که خشم طوری طراحی‌شده تا وسیله‌ای مفید و سازنده برای بقا باشد. نقش و وظیفه خشم این است که وقتی بیش‌ترین نیاز را به محافظت از خود یا بهبود و التیام یافتن داریم باعث افزایش ضروری نیروی جسمی و هیجانی‌مان شود؛ اما هنگامی‌که شدت آن به‌اندازه افزایش یابد که کنترل آن برای فرد مشکل شود، جنبه مخرب پیدا می‌کند، هنگام وقوع خشم، فرد تغییرات روان‌شناختی و زیست‌شناختی خاصی را تجربه می‌کند، در این حالت ممکن است احساس تحریک‌پذیری و عصبانیت کند، ضربان قلب زیاد شود، فشارخون بالا رود و هورمون‌های انرژی‌زای مانند آدرنالین و نور آدرنالین در خون افزایش یابد، فرد ممکن است نسبت به بدرفتاری یک همکار یا یک واقعه ناخوشایند (ترافیک، تصادف، حادثه) عصبانی و خشمگین شود.

بر اساس آمارهایی که مسئولان سازمان پزشکی قانونی کشور گزارش داده‌اند هرساله تقریباً 600 هزار نفر به دنبال وقوع نزاع به مراکز پزشکی قانونی مراجعه می‌کنند که درصدی هم از این نزاع‌ها به قتل منجر شده است و خانواده‌ای داغدار را راهی راهروهای دادگاه و مراکز قضایی کرده است.

در این خلّص به تبیین دیدگاه‌های روان‌شناختی پرخاشگری خواهیم پرداخت

  • نظریه‌های روان‌شناختی پرخاشگری
  • دلایل دست زدن افراد به پرخاشگری چیست؟

 به‌طورکلی، علاوه بر عوامل زیست‌شناختی (مثل سطح تستسترون خون)، عواملی مانند از دست رفتن اعتمادبه‌نفس فرد، احساس بی‌عدالتی، فقر، تراکم جمعیت و ارزش‌های فرهنگی در بروز پرخاشگری مؤثر شناخته‌شده‌اند. درزمینه روان‌شناسی پرخاشگری دو نظریه اساسی وجود دارد که به آن اشاره می‌شود.

بر اساس یکی از این نظریه‌ها که به آن نظریه “سرخوردگی‌ـ پرخاشگری” گفته می‌شود، وقتی فرد برای دست‌یابی به هدفی تلاش می‌کند و عاملی مانع دست‌یابی به آن می‌شود، غریزه پرخاشگری در فرد بیدار می‌شود که خود منجر به رفتار پرخاشگرانه معطوف به آسیب زدن به آن مانع می‌شود. در این نظریه، اولاً علت اصلی پرخاشگری نوعی سرخوردگی و احساس ناکامی در دست‌یابی به هدف است، و ثانیاً، پرخاشگری ویژگی‌های یک غریزه را دارد، یعنی به شکل نوعی انرژی است که تا زمانی که به هدف خود دست نیابد پایدار می‌ماند (مثل گرسنگی و تشنگی). در این نظریه، وقتی فرد با ناکامی و سرخوردگی روبه‌رو می‌شود، غریزه پرخاشگری در او برانگیخته می‌شود و هدفی را برای پرخاشگری خود انتخاب می‌کند. نخستین هدف معمولاً خودِ منبع ایجادکننده ناکامی و سرخوردگی است. اما در بسیاری موارد عامل سرخوردگی هدف مناسبی برای رفتار پرخاشگرانه نیست (مثلاً اگر رییس فرد اضافه‌کار او را نداده باشد و پرخاشگری با رییس باعث پی آمده‌ای منفی بیش‌تری برای فرد بشود). در این شرایط ممکن است هدف پرخاشگری به چیزی مرتبط یا حتی گاهی نامرتبط با عامل اصلی سرخوردگی جابه‌جا شود (پرخاشگری جابه‌جا شده). باید در نظر داشت که هر ناکامی الزاماً منجر به پرخاشگری نمی‌شود و عواملی مانند ایجاد حس خشم، تصوری که از نیت فرد وجود دارد، و احساس بی‌عدالتی و نابرابری واسطه بین احساس سرخوردگی و بروز رفتارهای پرخاشگرانه است.

نظریه دیگر برای تبیین پرخاشگری نظریه “یادگیری اجتماعی” است. برمبنای این نظریه، پرخاشگری مانند همه­ی رفتارهای دیگر آموخته می­شود. طرفداران این نظریه بیان می­کنند که گرچه ناکامی می­تواند منجر به رفتار پرخاشگرانه شود، اما همه­ی افرادی که ناکامی را تجربه می­کنند الزاماً پرخاشگری نشان نمی­دهند. مثلاً همان فردی که رییسش اضافه­کار او را نداده، الزاماً با رییس یا فردی دیگر پرخاشگری نمی­کند، ممکن است با او مذاکره کند تا متقاعدش کند، ممکن است ناامید شود و تصمیم به تغییر شغل بگیرد یا راه­های دیگری را در پیش بگیرد.

  • نقش رسانه‌های گروهی در آموزش پرخاشگری:

رسانه‌های گروهی به عنوان وسایل ارتباط جمعی، در شکل‌دهی و آموزش دادن رفتارهای گوناگون نقش مهمی دارد. نظریه یادگیری اجتماعی بندورا بیان می‌دارد پرخاشگری کاملاً جنبه تقلیدی دارد و از راه مشاهده کسب می‌شود. در آزمایش معروف بندورا عده‌ای از کودکان به مشاهده شخصی پرداختند که با عروسکی رفتار کلامی و عملی پرخاشگرانه داشت. مشاهده شد کودکان تماشاچی بعداً وقتی با عروسک مزبور تنها گذاشته شدند، همان رفتار پرخاشگرانه را که مدل و سرمشق با عروسک انجام می‌داد، انجام دادند.

  • نقش تربیت دوران کودکی در خشونت

در بسیاری از موارد، پرخاشگری ریشه در ناکامی‌ها، سرخوردگی‌ها، محرومیت‌ها، تنبیه‌ها، تحقیر و تهدید و ترس‌هایی دارد که در دوران کودکی بر فرد وارد آمده است‌. در دوران کودکی بقای کودک وابسته به والدین است، بنابراین حتی اگر کودک بدون دلیل تهدید، تنبیه یا تحقیر شود، ازآنجاکه خانواده پدرسالار یا مادر سالار است و فرزند بدون فکر کردن باید گوش کند و فقط فرمان‌ها را اجرا کند، بنابراین کودک سکوت می‌کند تا مورد نوازش و محبت قرار گیرد. انرژی‌ای که از چنین خشمی ایجاد می‌شود، تا بزرگ‌سالی در درون کودک باقی خواهد ماند. اما همین کودک‌، وقتی روی پای خود ایستاد، بدون این‌که خودش متوجه باشد، حس طغیانگر و قدرتمند خشم را بر سر همسر، فرزندان ‌و… خالی می‌کند.

همچنین کودکی که مدام مورد حمایت، توجه و محبت‌های افراطی والدین خود قرارگرفته، مسلماً در آینده همیشه حق را به خود داده و تصور می‌کند باید در همه کارها کامیاب شود و در صورت عدم کامیابی سعی می‌کند با مکانیسم عصبانیت و پرخاشگری به خواسته‌های خود برسد.

خشم‌های مزمن موجب وسواس، افسردگی، حملات هراس و اختلالات جسمی می‌شود که منشأ آن‌ها روانی است.

یک‌سوم قتل‌هایی که اتفاق می‌افتد توسط افرادی است که در سابقه خود ارتکاب به جرم و جنایت را نداشته‌اند و فقط به دلیل آنکه به‌طور ناگهانی دچار خشم شده‌اند و دست به چنین رفتاری زده‌اند عصبانیت معمولاً عملکرد فرد را مختل می‌کند. این عصبانیت به شکل معمول موجب نمی‌شود فرد به خودش آسیب بزند اما در درازمدت او را دچار ابتلا به اختلالات جسمی و روانی می‌کند.

در پایان به نظر می‌رسد با اطلاعی رسانی مناسب، آموزش به والدین، افزایش حساسیت‌ها، کسب مهارت‌های کنترل خشم و جرات ورزی و توجه به آموزه‌های دینی و فرهنگی تا حد زیادی بتوان از این‌گونه حوادث که بعضاً با عوارض جبران‌ناپذیری برای افراد همراه است جلوگیری کرد.

در گفتارهای آتی جنبه‌های ژنتیکی و اجتماعی خشونت و مهارت‌های کنترل خشم بیان خواهد شد.

یاسر نام آور
کارشناسی ارشد مشاوره

منبع:

  • بهادران، کاوه: پورناصح، مهرانگیز، آرامش در ژرفا ( راهنمای کنترل خشم و عصبانیت) مهرکاویان، 1387
  • لیندن فیلد، گیل، کنترل خشم( گامهای ساده برای مقابله با ناکامی و تهدید) ترجمه حمید شمسی پور، انتشارات رشد، 1389
  • کریمی، یوسف، آسیب شناسی اجتماعی، انتشارات رشد، 1380

3 پاسخ برای “بررسی روان شناختی خشونت… / یاسر نام آور

  • یاسر در تاریخ مرداد 1, 1395 گفت:

    اجتماع مملو از جنگ و ستیز حاصل تربیت ناصحیح، عقده های حل نشده،و بسیاری مسایل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی است، بی شک نمی توان قبول کرد با وجود اعتیاد بیش از حد در جامعه به فکر درمان نبود.
    خدمت دوست عزیزم عرض کنم ذکر مهارت جرات ورزی در راه های کنترل خشم و پرخاشکری به این دلیل ذکر شده که در دوران رشد فرد سرکوب ها و مسائلی برای فرد پیش می آید که به دلیل عدم ابراز آنها و حل این مسائل در طول زمان انباشتی از مسائل جمع خواهد شد که با کوچک ترین جرقه ای می تواند سر ریز شود.
    بحث مربوط به خشم و کنترل آن بسیار کشترده است که با ذکر چند خط نمی توان مفهوم آن را کامل رساند

  • مصباح محمدنیا در تاریخ تیر 30, 1395 گفت:

    علمی و آموزنده.
    سپاس

  • ایکس در تاریخ تیر 30, 1395 گفت:

    من که سر در نمیارم
    وقتی تمامی تار و پود حیات اجتماعی بشر مملو از جنگ و ستیز است چگونه می توان مهارت خشم را آموزش داد بدون تردید چنین مهارتی بیشتر از باید و نباید های اخلاقی پیش نخواهد رفت و چنین مهارتی بیشتر به ژستی اجتماعی می ماند تا درمان.
    جالب اینکه جرات ورزی را با کنترل خشم بکار برده اید .
    در متون مذهبی و دینی همین اشارات را داریم اینکه در حین عصبانیت کار ی نکنیم و از این قبیل .
    اما در این میان نه علت خشم درست شناسایی شده و نه راه کار شما برای درمان کاری از پیش خواهد برد و آنچه که مهارت کنترل خشم می نامید همچوم قرص و دوای پزشکان فرد را به دردی دیگر مبتلا خواهد کرد .
    با سپاس