پ 09 فروردین 1403 ساعت 23:57

تصورات باطل در زندگی ما / محمدسابق نصری

تصورات باطل در زندگی ما / محمدسابق نصری

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:یازده تصور باطل در زندگی ما:اپیکتتوس در قرن چهارم قبل از میلاد معتقد بود که انسانها بوسیله اشیاء (رویداد های بیرونی) بر آشفته نمی شوند، بلکه نگرشی که نسبت به امور پیدا می کنند،آنها را برآشفته می کند. شکسپیر نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی گفته است :« باورها و عقاید ما نسبت […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:یازده تصور باطل در زندگی ما:اپیکتتوس در قرن چهارم قبل از میلاد معتقد بود که انسانها بوسیله اشیاء (رویداد های بیرونی) بر آشفته نمی شوند، بلکه نگرشی که نسبت به امور پیدا می کنند،آنها را برآشفته می کند.محمد سابق نصری

شکسپیر نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی گفته است :« باورها و عقاید ما نسبت به مسائل مختلف موجب رنج و عذاب ما می شوند، نه خود آنها ».

امروزه نیز آلبرت الیس[1]مبدع رویکرد عقلانی عاطفی معتقد است که ناراحتیها و اضطرابهای هر فرد زاییده افکار غیر عقلانی اوست. تصورات باطل و بیمار گونه (خرافه) بسیاری وجود دارد که والدین، معلمان، دوستان، همسایه ها، کتاب ها، فیلم ها و تلویزیون، از کودکی به ما تلقین می کنند.

در دنیای پیچیده و شلوغ امروز، منطقی بودن، منطقی زیستن و منطقی قضاوت کردن بیش از هر زمان دیگری در زندگی انسانها، این موجودات عاقل هشیار، ضروری و بسیار مفید است. شاید دیر زمانی است    « منطق» از زندگی بسیاری از ما رخت بربسته است ؛ تا جایی که از هر چیز منطقی دوری می کنیم ؛ تا جایی که امروزه انواع اختلالات و اضطرابهای روانی ، رفتاری و اخلاقی ما را زمین گیر کرده است.

بسیاری از ما اسیر تصورات و عقاید باطل و خرافیی شده ایم که درک واقعی و ملموس از زندگی را سخت مشکل نموده است. در یک نگاه کلی می توان گفت:  مهمترین مانع بر سر راه لذت بردن از زندگی،مشغولیت ذهنی در ثابت کردن ارزشهایمان (به هر قیمتی)می باشد.در مقابل خویشتن پذیری افراد، حالتی منطقی و موجه است. خویشتن پذیری به معنای پذیرش نقاط قوت و ضعف خود و اسیر الزامات و بایدهای نامعقول و غیر منطقی نشدن، و این شاید پاسخ به این سؤال است که:چگونه می توانیم از زندگی خود کمال لذت را ببریم؟

الیس در رویکرد جالب خود اهم این تصورات باطل را بیان کرده است که توجه به آنها ما را در درک بهتر و مناسب تر روابط و وظایف خود در فرهنگ ها و اجتماعات انسانی کمک شایانی خواهد نمود :

  1.  تصور باطل اول:اعتقاد فرد به اینکه لازم و ضروری است که همه افراد دیگر جامعه او را دوست بدارند و تعطیم و تکریمش کنند. این تصور غیر عقلانی است، زیرا چنین هدفی غیر قابل دسترسی است و هر چقدر تلاش کنیم، نمی توانیم رضایت و علاقه همگان را به دست آوریم؛ در واقع مادامی که بتوانیم همکاری و مشارکت دیگران را به اندازه رفع  نیازهای حیاتی خود، جلب کنیم، به تأیید دیگران نیازی نداریم، هر چند بسیار خوب است که آن را نیز مد نظر داشته باشیم.                
  2. تصور باطل دوم:اعتقاد به اینکه لازمه احساس ارزشمندی وجود حداکثر لیاقت، کمال و فعالیت شدید است. این تصور بیانگر روح کمال گرای آدمی است، و به ندرت تحقق می یابد و در واقع غیر ممکن است. تلاش وسواسی در راه کسب آن، فرد را به اضطراب و بیماری روانی مبتلا می کند در زندگی احساس حقارت و ناتوانی به فرد دست می دهد. فرد عقلانی تلاش دارد بهترین کارها را برای خود انجام دهد نه به خاطردیگران، و نیز درصدد است که از خود فعالیت لذت ببرد نه از نتایج آن. یعنی کار را برای کار دوست دارد، نه برای منافع آن. او به جای آنکه از خود انتظار کمال داشته باشد، همواره در صدد رسیدن به آن است.                                     
  3. تصور باطل سوم:اکثر افراد، بد نهاد، شرور و فرومایه هستند و باید به دلیل شرارت خود به سختی سرزنش و مجازات شوند. این عقیده غیر عقلانی است، زیرا معیار مطلقی برای درست و نادرست موجود نیست و انسان آزادی زیادی در انتخاب ندارد. اعمال نادرست یا غیر اخلاقی ماحصل حماقت، جهالت و یا اختلال عاطفی است. تمام انسانها دچار خطا و اشتباه می شوند و سرزنش و مجازات شدید افراد به دلیل اعمال بدشان، بیشترموجب افزایش رفتارهای ناشایست آنها می شود. فرد عقلانی خود و دیگران را سرزنش نمی کند. اگر دیگران او را سرزنش کنند، در بهبود رفتار خود می کوشد.                                                               
  4. تصور باطل چهارم:اگر اوضاع و شرایط زندگی مطابق میل ما نباشد، نهایت ناراحتی و بیچارگی به بار می آید و فاجعه آمیز خواهد بود. این طرز تفکر غلطی است، زیرا ناکام شدن احساسی طبیعی است، ولی اندوه شدید و طولانی یک موضوع غیر منطقی است. فرد عقلانی از بزرگ کردن موقعیت نامطبوع امتناع می ورزد و در جهت بهبود آن اقدام می کند. ممکن است موقعیتهای نامطبوع مختل کننده و اضطراب آور باشند  ولی به آن اندازه که او فکرش را می کند وحشتناک و فاجعه آمیز نیستند، مگر آنکه خود، آن را این گونه تعبیر کند.                                                                                                                                       
  5. تصور باطل پنجم:تمام ناکامی ها و بدبختی های آدمی علت بیرونی دارد و انسان هیچ قدرتی در مهار ناراحتی و پریشانی خود ندارد یا در این زمینه از توان اندکی برخوردار است.  به طور کلی می توان گفت که محیط بیرونی هرگز موجب ناراحتی هیجانی عاطفی نمی شود، بلکه فقط می تواند درد و رنج جسمی ایجاد کند. نارحتی هیجانی عاطفی از درون خود ما سرچشمه می گیرد، یعنی زمانی که قبول می کنیم اوضاع و شرایط بیرونی غیر منطقی و نامعقولی وجود دارد که ما مجبور هستیم طبق آن رفتار کنیم. فرد عاقل و باهوش می داند که بخش اعظم ناراحتی از درون او ناشی می شود. بدین معنی که، گر چه عوامل خارجی باعث ناراحتی او شده اند، ولی فرد می تواند با شناسایی موضوع و حادثه و تلقین آن به خود، عکس العمل ها و رفتارش را دگرگون کند.                                   
  6. تصور باطل ششم:اعتقاد فرد به اینکه چیزهای خطرناک و ترس آور موجب نهایت نگرانی می شوند و فرد همواره باید کوشا باشد تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تأخیر بیندازد. این یک تصور غیر عقلانی است، چرا که نتایجی که از تعمق آرام و بررسی دقیق به دست می آید، هرگز با نگرانی و تشویش حاصل نمی شود. در واقع، نگرانی بیمار گونه و بیش از حد، غالباً شخص را از مقابله با حوادث خطرناک غیر قابل پیشگیری، ناتوان و درمانده می سازد. در عوض فرد عقلانی به  انجام کارهایی خواهد پرداخت که امکان وقوع آن را به حداقل برساند.                                                                                                                         
  7. تصور باطل هفتم:اعتقاد فرد به اینکه فرار از مشکلات زندگی و مسئولیت های خویش، آسان تر و راحت تر از روبه رو شدن با آنهاست. این تفکر غیر عقلانی است، زیرا دوری و اجتناب از یک کار، سخت تر و دردناک تر از انجام آن است و به مشکلات و نارضایتی های بعدی می انجامد و باعث کاهش اعتماد به خود می شود. فرد عقلانی آنچه را که باید انجام دهد بدون شکوه ی زیاد به انجام می رساند و در عین حال از انجام کارهای دردناک و غیر لازم دوری می جوید. در واقع فرد عاقل و منطقی می داند که زندگی توأم با مبارزه، مسئولیت و حل مشکل لذت بخشتر است.                                                                                              
  8. تصور باطل هشتم:اعتقاد فرد به اینکه باید به دیگران متکی باشد و شخصی مقتدر تر از خود را بیابد که به او اتکا کند. دلیلی برای افزایش وابستگی وجود ندارد؛ زیرا وابستگی شدید به فقدان یا کاهش استقلال، فردیت و تجلی نفس می انجامد. وابستگی اغلب اوقات موجب نا امنی خاطر می شود. فرد عقلانی برای کسب استقلال و مسئولیت برای خویشتن تلاش می کند، ولی هیچگاه هم از دریافت کمکهای لازم امتناع نمی ورزد.در واقع فقط زمانی می توانیم  در مهارت های مورد نظر خود توانایی و تسلط کسب کنیم که تصمیم بگیریم، قبل از آنکه دیگران برای ما کاری انجام دهند به وظایف خود عمل کنیم.                                      
  9. تصور باطل نهم:اعتقاد فرد به اینکه تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگی تعیین کننده مطلق رفتار کنونی هستند و اثر گذشته را در تعیین رفتار به هیچ وجه نمی توان نادیده انگاشت. این یک تفکر غیر عقلانی است زیرا رفتارهای گذشته ممکن است در حال حاضر هیچ گونه کاربرد و ضرورتی نداشته باشند و ممکن است  راه حلهای گذشته به هیچ وجه برای مشکلات کنونی مناسب نباشند.  باید در نظر داشت که انسان موجودی است با موهبت یادگیری و حتی می تواند بیاموزد که عادات ماندگار دوران کودکی را هم تغییر دهد. فرد عقلانی در عین حال که گذشته را مهم می شمارد، می تواند با بررسی رفتار گذشته و مورد سؤال قرار دادن عقاید و باورهای ناراحت کننده گذشته اش، به تغییر رفتار کنونی خویش اقدام کند. فرد سالم بیش از آنکه به گذشته توجه دارد، به حال و وضعیت موجود توجه می کند.                                                                                                                                                                           
  10. تصور باطل دهم:اعتقاد فرد به اینکه باید در مقابل مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران کاملاً بر آشفته و محزون شود. چنین تصوری هم نادرست است، زیرا مشکل دیگران به ما ربطی ندارد و بنابراین، نباید شدیداً نگران آنها باشیم. حتی اگر مشکل آنها به ما نیز مربوط باشد، چگونگی برداشت ما از مشکل است که ما را ناراحت می کند. رنج و اندوه زیاد ما را از آگاهی به مشکلات خود به دور می دارد. فرد عقلانی، به جای اضطراب و نگرانی درباره رفتار دیگران، تلاش می کند که در صورت امکان به دیگران کمک کند تا رفتارشان را تغییر دهند و چنانچه نتواند چنین کمکی بکند، آن را می پذیرد و تحمل می کند.                                       
  11. تصور باطل یازدهم:برای تمامی مشکلات آدمی، راه حل هایی کامل، دقیق و تغییر ناپذیر وجود دارد که نیافتن آنها مصیبت بار خواهد بود. این عقیده غیر عقلانی است، به این دلیل که اولاً، هیچگاه چنین راه حل کاملی وجود ندارد و تأکید بر چنین راه حل مطلقی به اضطراب و ناراحتی می انجامد که در نهایت به راه حل های ناقص تری منجر خواهد شد.

فرد عقلانی می کوشد تا حتی الامکان راه حل های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آنها بهترین و عملی ترین را انتخاب کند. او آگاه است که هیچ راه حلی کامل نیست و سودمندی راه حلها امری نسبی است و بر حسب موقعیت متغیر است.

الیس معتقد است که توسل به این عقاید یازده گانه به اضطراب و ناراحتی روانی منجر می شود. وقتی که فرد به چنین عقایدی توسل می جوید، در نگرش و برداشتهای خویش شدیداً بر اجبار، الزام و وظیفه تأکید دارد و خود را بینهایت به وقوع امر خاصی مقید و پای بند می کند. بنابر این، اگر فرد خود را از این قیدها برهاند، به احتمال قوی در جهت سلامت نفس و رشد شخصیت حرکت خواهد کرد.

 

منابع :

1- پروچاسکا و نورکراس، نظریه های روان درمانی، ترجمه یحیی سید محمدی، تهران، رشد، 1383.

2- پل هاک، موفقیت در تربیت فرزندان ( بر اساس رویکرد عقلانی عاطفی، الیس)، ترجمه حسین صیفوریان و محمد طاهر ریاضی ارسی، تهران، رشد، .1383

3-  شفیع آبادی، عبدالله، نظریه های مشاوره و روان درمانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1386.

4- مطالعات و یاد داشت های شخصی نگارنده در حوزه مشاوره و روانشناسی.


[1]  آلبرت الیس (Albert Ellis) (تاریخ تولد: 1913، درگذشت: 2007) یک روانشناس آمریکایی بود که در سال 1955 درمان شناختی هیجانی REBT را بنیان نهاد. او رئیس و استاد بازنشسته انستیتو آلبرت الیس بود. او را به عنوان یکی از منشأهای اساسی تغییر پارادایم روانشناسی از رفتاری به شناختی و مبدع درمان شناختی رفتاری  می دانند. در زمینه یابی انجام شده در سال 1992 او عنوان دومین روان درمانگر تأثیرگذار را در اختیار داشته است. (در این رده بندی راجرز رتبه 1 و فروید رتبه 3 را به خود اختصاص داده بودند.)

6 پاسخ برای “تصورات باطل در زندگی ما / محمدسابق نصری

  • محمدسابق نصری در تاریخ تیر 13, 1395 گفت:

    با تشکر ازاظهار نظر ونگاه خوانندگان محترم. در خصوص اظهارات فوق لازم به توضیح است که همانگونه که در نظریه آسیب شناسی الیس به گرایش فطری و ذاتی انسانها به سوی منطقی و روشن فکر بودن و در سوی مقابل کژ فکری و غیر منطقی بودن اشاره شده است، این نکته نیز حایز اهمیت است که افراد از نظر این گرایش فطری به غیر منطقی بودن با هم فرق دارند و حتی جوامع و خانواده خای درون این جوامع نیز از نظر گرایش به ترغیب تفکر روشن یا نادرست، با یکدیگر متفاوت هستند. با این حال، متاسفانه اغلب جوامع و بخصوص جامعه ما فرزندان خود را طوری بار می آورند که این گرایش فطری نیرومند آنها را به آشفته کردن خود، وخیم تر می کنند. حتی بهترین جوامع چه خرد گرا و چه غیر خردگرا (که الیته تقسیم بندی به عقلانی و غیر عقلانی نمی تواند درست باشد.) و با بهترین میراث ها و انواع جامعه پذیری ها ، نمی تواند آسیب پذیری ما را نسبت به خودشکنی و خودویرانگری ( اشاره آقای ایکس به نظربه فروم) برطرف کند. در خصوص نظر جناب بیستون در خصوص تقسیم بندی فوق ایشان را به نظریه سازه های منطقی جورج کلی در باره قضاوت در این خصوص ارجاع می دهم. نکته دیگر اینکه؛ در هر جامعه ای بسیاری از افراد اسیر الزامات و باید های غیر منطقی می شوند و بسیاری از ترجیحات خود را به عنوان نیاز تلقی می کنند و این در واقع فلسفه ای غیر منطقی را به ارمغان می آورد و به نوعی حس نا امیدی را در برخورد با این چالش اساسی به همراه دارد. تلاش های خستگی ناپذیر الیس و بسیاری از روانشناسان و نظریه پردازان از این نظر که هدفشان خدمت به همنوعانشان بوده است شایسته تقدیر است و قرار نیست که کاملا درست و عاری از خطا و اشتباه باشد. ودر خصوص جامعه ایمانی و اسلامی ما ، بدون هیچ تعصب دینی و مذهبی قاطعانه می گویم که در بحث خردورزی و دعوت به تعقل و مثبت اندیشی اسلام در صدر تمامی ادیان بشری است و گواه آن نیز قرآن و آموزه های حقیقی پیامبر عظیم الشان آن است. و بیگمان نظریه الیس در جامعه ما بیشر بر این اساس می تواند تاثیر گذار باشد.
    با تشکر

  • یزدانبخش در تاریخ تیر 13, 1395 گفت:

    دوستان اینجا بحث از کاربرد یک وجهی و منحصر این رویکرد نشده
    همه تون مطمئنا تو روان شناسی سررشته دارید و میدونید که تو جریان مشاوره و درمان .تک رویکردی جواب نمیده
    در کنار رویکرد تایید شده و مورد علاقه و تخصص یافته تون.تو خیلی از افراد رویکرد البرت الیس با پویش در تربیت و خانواده و… میتونه موثر باشه و جواب میده خیلی وقتا
    سربلند باشید

  • بیستون در تاریخ تیر 12, 1395 گفت:

    فرد عقلانی در جامعه عقلانی رشد میکند و از آنجاییکه جامعه ما جامعه ای خرد گرا نیست انتظار عبثی است که از افراد این اجتماع عقلانیت وخرد گرایی را انتظار داشته باشیم.شک گام اول خرد گرایی است که این مهم در مغایرت کامل با بسیاری از آموزش های رسمی و غیر رسمی جامعه ما می باشد که بر اساس ایمان بنیان نهاده شده است.
    این شاید صحیح باشدکه فرد عقلانی برای رفع مشکل خود باید راه حل های مختلف را بررسی کرده و بهترین راه حل ممکن را انتخاب نماید اما در جامعه ای که برای رفع مشکلات راه حل های از پیش تعیین شده و غیر قابل تغییر و تردیدی هست و هرگونه شک و شبهه در این نسخه های از قبل پیچیده شده تبعات غیر قابل پیش بینی برای فرد ایجاد خواهد نمود،عملا گزینه بررسی راه حل های مختلف منتفی خواهد گردید.
    نظر بنده بر این است که انتظار جوابگویی نظریه روانشناسان و جامعه شناسان غربی در جوامع شرقی و بویژه درفرد و جامعه مابیهوده خواهد بود مادامی که بنیان های فکری و فلسفی انسان غربی و شرقی در اغلب موارد در تعارض و حتی در تضاد هستند.

  • ایکس در تاریخ تیر 12, 1395 گفت:

    با سلام
    تمام تصورات یازده گانه از یک اصل کلی استخراج شده اند و آن اینکه خود را میازارید و خود را دست کم نگیرید.
    در واقع این اصل کلی ترکیبی از واقع نگری و خیالپردازی دیروز است که به نظر حقیر گرهی از کار انسان نخواهد گشود کنار آمدن با خود و محیط پیرامون شعاری بزرگ است و با چنین دستوراتی پالایش نخواهد شد. اینها بیشتر شبیه دستورات اخلاقی هستند.
    اریک فروم از این هم پیشتر رفته بود و در آناتومی ویرانسازی در خصوص دو مرض خودآزاری و دیگر آزاری کاغذها سیاه نمود اما به نظر حقیر نتوانسته است دلیل کافی اقامه کند متاسفانه در عالم اندیشه و نظر چندان به دلیل کافی توجه نمی شود با بررسی کارنامه بزرگان در طول تاریخ این موضوع مشهود است .
    آیا الیس توانسته است این نظر خود را اثبات نماید؟ به گمان حقیر نتوانسته است.
    با تشکر

  • ندا فرتاش در تاریخ تیر 11, 1395 گفت:

    از یک اندیشه که آید در درون/ صد جهان گردد به یکدم سرنگون
    ممنون از بابت مطلب مفیدی که ارائه کردین و واقعا تا زمانی که نتوانیم و نخواهیم که باورهای نامعقول یا غیر منطقی خود را با جدیت زیر سوال ببریم کار زیادی برای بیرون کشیدن خودمان از این نگرشها نداریم

  • یزدانبخش در تاریخ تیر 11, 1395 گفت:

    سلام
    طاعات قبول
    عالی و جامع و کامل نظریه ی به واقع جالب و کاربردی البرت الیس رو بیان کردید
    سپاسگزارم
    در دنیای امروز و افکار و عقاید مردمان اطرافمان به راستی که اطلاع پیدا کردن از عقاید اهمال شده ی جمعی مردمان قدیم حال خواسته یا ناخواسته ما رو به اگاهی میرسونه که ذهنمون رو پاک کنیم از اشتباهات تلقین شده و درست پیش برویم
    جالبه حتی برام پیش اومده که افراد تحصیلکرده و متخصصی رو دیدم که درگیر همچین افکاری بودن
    افکاری به سمت و سوی منفی و حتی خرافه
    با تشکر