ج 10 فروردین 1403 ساعت 15:21

52 سال زمان کمی نیست!(فایق لطفی)

52 سال زمان کمی نیست!(فایق لطفی)

به گزارش سلام پاوه : سایت شاخ شمیران نوشت : فایق لطفی از اولین و موسسان آموزش و پرورش در شهرستان ثلاث باباجانی است که خواندن و مطالعه ناگفته های این بزرگ مرد علم و دانش خالی از لطف نیست. متن زیر گوشه ای از ناگفته های اولین معلمان آموزش و پرورش شهرستان ثلاث باباجانی است […]

به گزارش سلام پاوه : سایت شاخ شمیران نوشت : فایق لطفی از اولین و موسسان آموزش و پرورش در شهرستان ثلاث باباجانی است که خواندن و مطالعه ناگفته های این بزرگ مرد علم و دانش خالی از لطف نیست.فایق لطفی

متن زیر گوشه ای از ناگفته های اولین معلمان آموزش و پرورش شهرستان ثلاث باباجانی است که بذر علم و دانش را 52 سال پیش در این دیار محروم کاشتند.

 نبینی باغبان چون گل بکارد 

چه مایه غم خورد تا گل برآرد

 روز 13 اردیبهشت ماه امسال (1395) بنده بنابه دعوت برادر مؤدب تحصیل کرده و مدرس دانشگاه جناب آقای محمدی پور ریاست محترم آموزش و پرورش شهرستان ثلاث باباجانی در مراسمی که به مناسبت 12 اردیبهشت روز بزرگداشت مقام معلم در تازه آباد مرکز شهرستان برگزار شده بود، شرکت کردم.

 آن هنگام که گروه 5 نفره ما به سرپرستی مرحوم (داریوش نیک گو) عازم بذرپاشی بوستانی که امروز نگهبانی آن را جوانانی شایسته و مؤدب و تحصیل کرده از آن دیار به عهده دارند. چه سعادتی از این خواستنی تر و کدام همای سعادتی می تواند چنین آسمانی را درنوردد.

کدام کشاورز یا باغبان می تواند خداوند این توفیق را به او عطا فرماید که بعد از 52 سال شاهد برداشت محصول حاصل دسترنج خود با حضور نهال هائی از آن مزرعه که اکنون خود استاد شده اند باشد.

 در روز 19 شهریور 1343 که اولین قدم را برای کاشت نهال این مزرعه برداشتیم کدام پیشگو و آینده نگر می توانست حدس بزند 5 نفر هسته اولیه کجا و 660 نفر معلم (بنابه گزارش ریاست آموزش و پرورش شهرستان) فقط کادر آموزشی کجا؟

بین 75 تا 100 نفر دانش آموز آنروز کجا؟ و 6000 نفر امروزی کجا؟

یک مدرسه چادری کجا؟ و دهها ساختمان مجهز به تمام وسایل رفاهی و کاری و ایمنی کجا؟

ساختمان آموزش و پرورش مجهز به آخرین دستگاه های اطلاع رسانی مجازی و حقیقی و دریافت اطلاعات کجا؟ و پیاده روی و هر شبی در خانه یک روستائی بیچاره و محروم خوابیدن مرحوم (داریوش نیک گو) کجا؟

رفتن اینجانب از پاوه به کرمانشاه و از آنجا به سرپل و از سرپل به روستای (سرائی) با جیپ و سپس از سرائی به ازگله و از ازگله از طریق (قه‌لوه‌زی موردان) و دوله زه‌ریفه تا قالیچه پیاده کجا؟ و اکنون در ماشین آخرین مدل نشستن به مدت 2 ساعت آنهم در جاده آسفالت از پاوه به تازه آباد کجا؟

 التماس و لابه کدخدا کریم چفته خدایش به بهشت برین شاد فرماید. از فرماندار (آغه‌ی فرماندار مه ناله‌کانمان سجیلیان نیه) کجا؟ و دختران زیباسیرت و محجبه و پسران جوان ملبس به لباس کُردی همراه بدست و عکس برداری کنار این حقیر کجا؟

فرو بردن سوزن گداخته در سوراخ دندان درد کرده کجا؟ و داشتن تمام امکانات رفاهی- تفریحی و  بهداشتی کجا؟

 اما یک چیز همان جاست صداقت- راستی و پاکی و صمیمیت و محبت و بی آلایشی آن مردم. بنده در دو گزارش قبلی عملکرد و وضعیت اجتماعی آن ایام را تقدیم حضور اهالی محترم آن شهرستان نموده گمان نمی رود که احتیاج به تکرار باشد زیرا جوانان باشرف و خونگرم آنجا قبلاً پیام را گرفته الحق هم نیکو به (مرحوم نیک گو) پاسخ دادند. اما دو نکته فراموش شده است که جزء نکات تاریخی ثلاث می باشد که درج آنها خالی از لطف نیست.

1- در حالی که حتی در پاوه (مرکز شهرستان آن موقع) مردم از اعزام دختران به مدرسه و تحصیل آنان جلوگیری می کردند در روستای قالیچه که بنده خدمتگزاری آنها را عهده دار بودم شخصی فهمیده و آگاه کاکه (علی عبداله) بابائی دختر خود (ملیحه) را به مدرسه فرستاده بود و به طور قطع این اولین دبستان مختلط در ثلاث باباجانی و بغیر از پاوه در اورامانات می باشد.

  2- برادر جوان و تحصیل کرده (جعفر تیموری) که خود را به بنده معرفی و ابراز محبت بسیار نمود اگرچه یکدیگر را ندیده بودیم و همدیگر را نمی‌شناختیم و گفتند که عضو شورای اسلامی شهر می باشد. ملاقات ایشان مرا به یاد آنروزی انداخت که مرحوم (نیک گو) چند بار به اینجانب توصیه نمود که در قالیچه شورای روستائی ایجاد نمایم چون این کار وظیفه من نبود و از طرفی چندان اطلاع و آگاهی از آن نداشتیم بنده به دستورات او بی توجه تا بعد از تعطیلی دبستان در خرداد ماه 1344 آقای نیک گو خود به قالیچه‌ می آمده و شورائی روستائی از قالیچه و روستاهای اقمار (تاکانه- سرطایره- نگه- عبدا… بیگ) تشکیل داد وقتی بنده در مهرماه 44 به محل کارم (قالیچه) برگشتم دیدم جلو ساختمان دبستان (مدرسه ساختمانی نداشت یک دو اطاق متروکه بودند که در یکی خود بنده و دیگری کلاس درس بود) اتاقی ساخته اند موضوع را جویا شدم. گفتند شورا تشکیل داده‌ایم و مبلغ 180 تومان 3% درآمد از اهالی گرفته ایم و این اطاق را ساخته ایم شاید آن اطاق همین حالا هم موجود باشد اعضای شورا عبارت بودند از علی آقا طاهری- بها صدیقی- حمید ویسی- حسین گرجی- صادق محمدی و اگر کس دیگری بوده باشد فراموش کرده ام.

بنابراین این شورا ، اولین در ثلاث به طور حتم و شاید در اورامانات آن موقع هم بوده باشد.

عرض کردم که بنده بسیار جوان و بی تجربه بودم ثلاث باباجانی دانشگاهی بود که بنده درسهای زندگیم را در آن آموخته ام. مرحوم خالو مهدی آقا طاهری رحمت اله علیه منشی کدخدا بهرام ویسی خدایش به رحمت خود شاد فرماید شبها برای کاستن از وحشت من خانه و کاشانه خود را رها کرده و نزد من می خوابید همسر محترمه ایشان (عمه کافیه) مادرگونه لباسهای مرا می‌شست.

حالا نوه های آنها (عمر و عثمان) همچون جد و جده و پدر خود را مفتخر به پوشاندن خلعت می‌نمایند. باید بگویم خدایا تو خود گواهی آنچه را که بنده نوشته ام در هر قسمت از روی صداقت، پاکی و نمک شناسی بوده و گواهی اهالی باشرف و متدین که بنده در آن مواقع خدمتگزار آنها بوده ام ضمانت این نوشته خود در روز قیامت می نمایم.

اکنون با تقدیم عکسی از مرحوم (داریوش نیک گو) معمار و بنیانگذار آموزش و پرورش شهرستان ثلاث باباجانی اهالی آن دیار را به خدای بزرگ می‌سپارم.

اموزش و پرورش ثلاث

به قول ماموسا هژار:«به کوردی ده‌ژیم به کوردی ده‌مرم به کوردی ده‌ده‌م ولامی قه‌برم»

بنده هم می گویم: «به معلمی ده‌ژیم به معلمی ده‌مرم به معلمی ده‌ده‌م ولامی قه‌برم»

انشاءالله کوردانه

                  خدایا چنان کن چو نامه رسید        تو خشنود باشی و ما روسفید

فایق لطفی

                                                                                                 پاوه – 28/2/1395

2 پاسخ برای “52 سال زمان کمی نیست!(فایق لطفی)

  • لطفی در تاریخ خرداد 18, 1395 گفت:

    جناب آقای فایق لطفی در حق خواهر و برادر و اطرافیان خود هم لطف بسیار داشته اند.

  • ناشناس در تاریخ خرداد 16, 1395 گفت:

    باسلام وعرض ادب خدمت آقای لطفی امیدوارم که همیشه سلامت باشید