پ 09 فروردین 1403 ساعت 19:27

یادی از مرحوم درویش عبدالمجید یزدانبخش / سیروس عزیزی

یادی از مرحوم درویش عبدالمجید یزدانبخش / سیروس عزیزی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در آغاز سال جدید و در فصل بهار شهر پاوه،مرد متقی و مومن از کاروان دراویش را از دست داد که اندوه رفتن وی یاد درویش فراح فتاحی،درویش نظیف،درویش غفار،درویش احمد،درویش محمد علی و درویش محمود و….انسانهای عارف دیگر را که اکنون در بین ما نیستند زنده کرد،مرحوم درویش عبدالمجید یزدانبخش بود […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه:در آغاز سال جدید و در فصل بهار شهر پاوه،مرد متقی و مومن از کاروان دراویش را از دست داد که اندوه رفتن وی یاد درویش فراح فتاحی،درویش نظیف،درویش غفار،درویش احمد،درویش محمد علی و درویش محمود و….انسانهای عارف دیگر را که اکنون در بین ما نیستند زنده کرد،مرحوم درویش عبدالمجید یزدانبخش بود این عارف متدین در سال 1317 در پاوه در طایفه زواره درخانواده مذهبی به دنیا آمد پدر ایشان مرحوم درویش صادق و مادرش بانو داده طوبی نام داشت،در کودکی مانند همسالان خود به مکتب و مدرسه در آن زمان رفت و چند کلاس ابتدایی را تحصیل نمود.درویش عبدالمجید (1)

خانواده این مرحوم خانواده نسبتا پر جمعیت نه نفره و زندگی ساده و بی آلایشی داشتد و درآمد آنها باغداری و دامداری بود،بچه ها هم در کار همت والایی داشتد پدر بزرگوارش از معتمدین بازار پاوه و به شغل کفاشی مشغول بود،عبدالمجید هم در کنار پدر بزرگوارش کم کم این صنعت را یاد گرفت.در دوران جوانی شروع به سیر و سیاحت با دوستانش که اغلب مناطق کردنشین ایران و عراق را مسافرت می کرد بعد از مدتی در پاوه دکان خشکشویی دایر میکند و در کنار ابن کارها شروع به خواندن قرآن و دعاها و ازکار و دروس عربی می کرد اما نه به صورت رسمی در جوانی در دهه چهل شمسی با توجه به اینکه خانواده این بزرگوار همه جزء متمسکین به طریقت بوده اند وارد طریقه قادری و جز دراویش تکیه پاوه شد که آن زمان مرحوم شیخ نصر الدین خالصی و بعد از ایشان مرحوم شیخ طه خالصی رهبری آن را برعهده داشتند می شود و با اخلاص و جدیت در این را اسوه همگان می شود و در راه این طریقت از شاگردان موفق  مرحوم شبخ نصر الدین می شود که دهها جوان را عاشق تکیه و قران می کند و خواندن و یاد دادن قران به جوانان را سر لوحه کار خود می کند که اکنون اغلب جوانان قران خوان پاوه ساگرد آن مرحوم بوده اند که باقیات الصالحات برای آن مرحوم است.

پبامبر (ص) فرموده اند بهترین شما کسی است که قران یاد بگیرد و به دیگران هم باد دهد.درویش عبد المجید قرآنی بود و ار قران همه چیز آموخته بود. ایشان در آن سالها اذان گوی تکیه و مسجد جامع پاوه و شاگرد علامه حاج ماموستا ضیایی می شود نزدیک پنجاه سال این وظیفه را در تکیه و مسجد حضرت عبد الله پاوه با اخلاص و صدای زیبا انجام می دهد و دعاها و صلواتهای شب جمعه آن مرحوم تکرار ناشدنی است خصوصا اذان صبح در مسجد حضرت عبدالله.آن فقید در میدان مولوی پاوه مغازه کوچکی در ابعاد 2 در 3 متری داشت که کفاشی می کرد و این کار ساده دکان معقر او دارای صفا و صمیمیت خاصی بود چرا که دکانش کلاس درس و مهربانی بود،غریب و  اشنا دوست داشت دمی در انجا بنشیند،آن دکان واقعا صفای میدان مولوی پاوه بود ایشان از اقوام و غریبان و فقیران و سربازان اجرت نمی گرفت چون این حقیر ارادت خاصی به ایشان دارم این را عرض نمیکنم تا اغراق باشد همه می گویند و بیان می کنند خانه ایشان در محله کمره پوان پاوه خانه ای ساده با وسعت کم و معقر و درویشانه اما با صفا و مهر و محبت و نزدیک مسجد حضرت عبدالله که امامت ان در غیاب امام مسجد اغلب بر عهده ایشان بود و شب های رمضان نماز تراویح توسط ایشان ادا می شد،صدای ذکر و دعا و قران و یاحنان و یامنان و مناجاتش در ان مسجد معنویت خاصی داشت که اغلب مردم را در مسجد جمع می کرد.درویش عبدالمجید (5)

خاطره ای از مرحوم استاد یوسف رسول ابادی دبیر دبیرستانهای پاوه و معلم ادبیات و شعر کردی خالی از لطف نیست،روزی یکی از دانس آمورانش از او می پرسد استاد این اشعار عارفانه و مطالب دینی را درک و نمیفهمم چکار کنم،؛ایشان می فرماید صبحها بعد از نماز در مسجد حضرت عبدالله بمان صدا و دعا و تلیله و عبادت درویش عبد المجید را گوش کن انها را میفهمی یعنی دل و روح را اماده فهمبیدن عرفان می کرد انقدر با عشق می خواند.درویش عبدالمجید انسانی ازاده،قانع و متواضع بود به راحتی می توانست موقعیتهای شغلی با در امد خوب بدست بیاورد اما ان زندگی درویشی را دوست داشت و راضی به آن خانه محله فقیر نشین کمره پوان پاوه با همسر محترمش زندگی را سپری نمود. تنها فرزندش در کودکی فوت کرده بود اما تمام شاگردانش و اغلب جوانان که محبتش را لمس کرده بودند خود را فرزندان  آن مرحوم  می دانستند و واقعا در مرگش اغلب می گفتند به اندازه مرگ پدرمان از مرگ ایشان متاثر و غمباریم جوانانی که قران و فقه از او یاد گرفته اند کم نیستند. بزرگترین سرمایه و ارث ان مومن در سالهای اخیر به عنوان امام تکیه خالصی به محله تکبه نقل مکان کرد و امام تکیه شد و در این مدت خالصانه و بدون ریا عبادتهای خود را انجام میداد و منزل ایشان دایما مهمان داشت و ماوای دراویش بعد از ذکر شب جمعه بود.درویش عبدالمجید (4)

با وجود کم وسعی مال و دارایی سخاوت و کریمی درویش عبد المجید زبانزد خاص و عام بود و کمتر بدون مهمان بر روی سفره مینشست.در سال نودوچهار  ایشان دچار شکستگی پا شد که مدت چهارده ماه در بستر این بیماری بود بستری که با صبر و شکر خدا کنان مقاومت کرد و تحمل رضایت خداوند را داشت. تمام مردم پاوه و اورامان به ملاقات ایشان رفته و دعای شفا برایش می خواندند و اغلب از اینکه نمیتوانست نمازهایش را بخواند اندوهگبن بود آن مرحوم بعد از آن بیماری و بستری شدن در کرمانشاه و پاوه در هفدهم فروردین نودو پنج جان به جان افرین تقدیم کرد.

این حقیر با توجه به اینکه ارتباط خانوادگی نزدیکی با هم داشتیم ما او را عمو صدا می کردیم چرا که از ایشان خاطرات و درسهای فراوانی گرفتیم به همین خاطر به خود واجب میدانم کمی دین خود را ادا نمایم و وجدانم را مقداری ارام کنم هر چند واقعا با نوشتن و گفتن نمیتوان جبران کرد باید عمل نماییم و نصایح قران و سنت رسول(ص)و عمل بزرگان را سرمشق نماییم تا روان آن مرحوم هم از ما راضی باشد.

به همین دلیل من زندگی نامه مختصری از ان فقید وارسته را نوشتم و قصد این را هم ندارم که از ایشان اعجوبه و انسان خارق العاده بسازم،درویش عبد المجید انسانی ازاده و درویش مسلک و متعهد که مانند همه انسانها بری از خطا و اشتباه نبوده و در میان مردم هم زندگی می کرد اما فرق او با امثال این حقیر این بود که هوای نفس اماره را سرکوب کرده و دائما استغفار و توبه می کرد و واجبات را در حد توان انجام میداد و پیرو قران و سنت رسول الله(ص) بود.

بعید بود زمانی که در محضر ایشان باشی مطلبی از سنت و احادیث و ایات قران یاد نگیری،عشق و علاقه ای فوق العاده ای به حضرت رسول(ص) داشت ایشان با تمام طبقات مردم از هر مسلک و مرامی می جوشید با انها مهربانی و هم حالتی خاشعانه داشت و همیشه تبسم بر لب داست و نظافت و مرتب بودن لباس وی زبانزد عام وخاص بود.اغلب مردم چه فامیل و چه اشنا کودکان خود را برای نامگذاری و تبرک پیش ایشان می بردند و یا ایشان را در شب هفت تولد نوزادشان دعوت می کردند و اولین صدا ی دینی را صدای اذان درویش بود که کودک می شنید و این از کارها و صفات خوب درویش عبدالمجید بود.درویش عبدالمجید (2)

در کل قران همه چیز وی بود و قران به او همه چیز یاد داده بود صبحها قبل از اذان قران میخواند بعد به مسجد حضرت عبدالله می رفت و امورات آنجا حتی نظافت هم انجام می داد.همراه مرحوم شیخ نصر الدین و مرحوم شیخ طه و سایر دراویش در عیادت افراد سالمند و مستمند و سر کشی از خانواده های پاوه و حومه ان همیشه فعال بود ایشان انسان ثروتمندی از نظر مال و دارایی نبودند امادارای سخاوت وفاداری سرافت و انسانیت و مهربانی و تقوی ودر کل خصایص نیک بودند مطلب من این است که ما چرا نمیتوانیم یا به سختی میتوانیم انطور باشیم او و امثالش مگر انسان نبودند چه فرقی داشت که او نفس اماره را تسلیم خود نموده بود اما ما نه.

وقتی از میان ما رفت کوچک و بزرگ این شهر ناراحت و دلگیر شدند این نشان از چیست؟یامدتی که بیمار بود تمام مردم به عیاددتش می رفتند و نشستن کنار او را غنیمت می شمردند.این زندگی در گذر است خوش به حال کسانی که تا در حیاتند ادمیان نیک نام و بعد از مرگ هم به نیکی از انها یاد میشود و مردم از انها راضی باشند چون رضایت مردم رضایت خداوند تعالی را در پی دارد هر روز ما کاروان حرکت کننده مرگ را میبینیم که صدای ارحیل را بیان می کند اما چرا شخصی مانند درویس عبد المجید باید مرگش انقدر برای جامعه و مردم دردناک باشد و انسان را به یاد اخرت بیندازد واقعا حیف که جامعه ما از چنین انسانهای خالی باشد خداوند او را ببخشد و از گناهانش در گذرد و با اولیاء و صالحین محشور کند و ما را به راه راست هدایت کند که مورد نظر و رضایت اوست. آمین یا رب العالمین

 

12 پاسخ برای “یادی از مرحوم درویش عبدالمجید یزدانبخش / سیروس عزیزی

  • جشن تولد در تاریخ فروردین 12, 1396 گفت:

    […] ۱۵ . یادی از مرحوم درویش عبدالمجید یزدانبخش / سیروس عزیزی…‎۱۷ مه ۲۰۱۶ … خاطره ای از مرحوم استاد یوسف رسول ابادی دبیر دبیرستانهای پاوه و معلم … بعد از نماز در مسجد حضرت عبدالله بمان صدا و دعا و تلیله و عبادت درویش عبد … با تمام طبقات مردم از هر مسلک و مرامی می جوشید با انها مهربانی و هم حالتی … صدای روح افزایش همواره تسکین بخش بسیاری از آمال و مبدل بسیاری …. سید قاسم جاسمی  […]

  • معتصم شافعی در تاریخ خرداد 10, 1395 گفت:

    صدای اذانش را هیچگاه فراموش نخواهم کرد!!!!!
    هیچ لالایی، هیچ داستانسرایی وهیچ رمانی آنگونه تاثیری بر روح خواب وبیدار بچگی من نداشت!!!!
    اذانی بود آمیخته با سیاچمانه ای حزن انگیز و نوایی از عمق وجود . نشات گرفته از تاروپود هستی اش.
    آنچنان بود که بود، نه آنچنان که باید باشد. صدای روح افزایش همواره تسکین بخش بسیاری از آمال و مبدل بسیاری ازکابوسهای تلخ دوران کودکیم به رویایی شیرین بود.
    نوای اذانش نه تنها هیچ بچه پر خوابی را بیدار نمیکرد بلکه بچه های بدخوابی مثل من را هیپنوتیزم میکرد وفوری به خواب عمیق فرو می برد.
    هیچگاه اورا فراموش نخواهم کرد. روحش شاد ویادش ماندگار.

  • علی محمدی نوسودی در تاریخ خرداد 4, 1395 گفت:

    خداوندا شهادت میدهم این مرد انسانی مومن ونماز گذار و پاک دامن ودر خدمت بندگان شما بود .من از ایشان بجز امر به معروف ونهی از منکر چیزی نشنیدم .گواهی میدهم به من علوم اخلاق یاد داد .واستادی مهربان بود. خدایا در قیامت با ایشان به مهربانی رفتار فرما وبا اولیلی خود محشورش فرما.

  • نوبخت در تاریخ خرداد 1, 1395 گفت:

    صبر و بردباری ایشان قابل تحسین بود. زمانی که برای اولین بار در بیمارستان طالقانی ملاقاتش کردم -بدون اغراق- محبوبیت و جذابیت خاصی در سیمایش دیدم. در بستر بیماری بر روی تخت بیمارستان همیشه ورد و دعا بر لب داشت. یکی از مریض هایی است که با هر بار رفتن به بخش همکارانم از صبر و دعای خیرش سخن می گویند. دعاهایش را هر گز از یاد نمی برم. خداوند رحمتش کناد.

  • سامان قبادبیگی در تاریخ اردیبهشت 29, 1395 گفت:

    خدا رحمتش کند

  • مسعود رسولی در تاریخ اردیبهشت 29, 1395 گفت:

    خدایش بیامرزد
    اولین بار در سال 60 قران را نزد ایشان تلمذ نمودم
    ان سالها کلاس قران شلوغی داشتند در تکیه

  • پاوه ای در تاریخ اردیبهشت 29, 1395 گفت:

    روحش شاد

  • سوران در تاریخ اردیبهشت 28, 1395 گفت:

    به نام خدا
    سلام کاک بهروز , خسته نباشید .. مطلب جامع و مفیدی در مورد آن مرحوم نوشته اید که جای قدردانی دارد و براستی که باید اینگونه از رفتگان نیک , یاد کرد ..

    جزاک الله

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 28, 1395 گفت:

    روحش شاد و قرین رحمت الهی باد .

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 28, 1395 گفت:

    روحش شاد ویادش گرامی

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 28, 1395 گفت:

    با عرض سلام . خداوند جزای خیرتان دهد. بخاطر این مطلب زیبا و پر محتوا.

  • ناشناس در تاریخ اردیبهشت 28, 1395 گفت:

    روحش شاد و یادش گرامی باد.

پاسخ دادن به مسعود رسولی لغو پاسخ