ج 10 فروردین 1403 ساعت 03:09

دلنوشته ای برای پدرم …/ فرشته نویدی

دلنوشته ای برای پدرم …/ فرشته نویدی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به عشقت سوگند می خورم دوستت دارم بوی وجود تو را در اعماق دریاها حس می کنم. تو مانندآبی، توپاکی، تو زلالی تومثل دریایی مواجی ، پر از خروش و آبی رنگ ، زندگی یعنی تو و تو رامی ستاییم ای پدر،گفته بودی سبویت را که آب دادی، دست […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : به عشقت سوگند می خورم دوستت دارم بوی وجود تو را در اعماق دریاها حس می کنم.

تو مانندآبی، توپاکی، تو زلالی تومثل دریایی مواجی ، پر از خروش و آبی رنگ ، زندگی یعنی تو و تو رامی ستاییم ای پدر،گفته بودی سبویت را که آب دادی، دست بزن درآب ،تامحبت رادرآن ببینی، که آب نشانی از محبت دارد و من با چشم های خود دیدم که از دل سنگ در کویرآب می جوشید و می رفت کناره جوانه ای که پرسیده بود محبت چیست؟فرشته نویدی

بارها و بارهاپرنده ای شکسته بال را دیده ام وقتی که تو نوازشش می کردی چقدربه توخندیده بودم.وقت پدربقچه نان را آوردی تو گفتی نان مزه محبت می دهد.

راستی که چه خوب گفته بودی قربان مهربانی و لطف وصفای تو، قربان نگاهت که وجودم رادرجاده های پرتلاطم ناامیدی امید داد. قربان دست های گرم تو، قربان لبخندهایت که مایه ی پیش رفت من بود.

پدر از هرکه پرسیدم سرچشمه ی عشق کجا است قلب تو رانشانم دادند.از هرکه پرسیدم مشعل روشنی درجاده ی پرتلاطم زندگی چه بود؟چشمان تو را نشانم دادند.

ازهرکه پرسیدم کوه استواردربرابرمشکلات کجا است؟تورانشانم دادند و توای پدرحلالم کن اگر حرمتت را پاس نداشته ام.مراببخش،اگرحق تو را ادا نکرده ام.

دعایم کن که نیازمند دعای توام.ادای حق تو بر دوش های ناتوانم سنگینی می کند. ستایش تو از عهده ام برون و از توانم افزون است. تو که دیروز خود را وقف امروز من کردی.و رنج خود را به پاس راحت من به جان خریدی و با غم های معصومانه ات برایم شادی آوردی.

پدرم توتاج سرم بودی هر چند من گنجشکی بیش نبودم.ولی تو بال و پرم دادی و بزرگم کردی. قدر پدران خود را بدانید و هر روز دست های گرم و زحمت کششان را ببوسید.چون اگرتمام دنیا مال تو باشد.ارزش یک لحظه نگاه کردن چشم های پدر را ندارد.و وقتی پدر یکی از دوستام را می بینم که دست های نوازش گرش در دست دخترش است. برای بی پدری خود افسوس می خورم و ناراحت می شوم.

واماتوای پدر…….مرا ببخش مرا بپذیر مرا از یاد نبر آنگونه که من همیشه و همواره به یادمحبت توخواهم بود.

تقدیم به تمام پدران زحمت کش دنیابخصوص پدران ازدنیارفته از جمله پدر خودم

نویسنده فرشته نویدی

10 پاسخ برای “دلنوشته ای برای پدرم …/ فرشته نویدی

  • نرگس در تاریخ فروردین 27, 1400 گفت:

    فرشته جان دوست قدیمیم. خیلی زیبا بود

  • ..... در تاریخ اردیبهشت 2, 1395 گفت:

    بسیار زیبا بود خیلی ممنون

  • کیهان انفرادی در تاریخ اردیبهشت 1, 1395 گفت:

    ای تکیه گاه محکم من ، ای پدر جان
    ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
    ای نام زیبایت همیشه اعتبارم
    خدمت به تو در همه حال ، هست افتخارم
    ………………………………………………
    در صداقت برتر از آیینه ای
    در رفاقت باده ای بی کینه ای
    ای سپیدار بلند و بی پایدار
    می برم نام تو را با افتخار

  • Satar در تاریخ اردیبهشت 1, 1395 گفت:

    خيلي جالب بود واقعا آفرين

  • ناشناس در تاریخ فروردین 31, 1395 گفت:

    ممنون عزیزم از دلنوشته زیباهت

  • پدر در تاریخ فروردین 31, 1395 گفت:

    با دلنوشته ی خانم نویدی وکامنتهای ۱_۲_۳ خستگی ۱۵ سال کار طاقت فرسا در جهت خدمت از تنم بیرون رفت وانرژی مضاعفی به من بخشید
    آفرین بر همه فرزندان این آب وخاک
    دست فرشته خانم هم برای این وصف زیبا درد نکند

    • فرشته نویدی در تاریخ اردیبهشت 2, 1395 گفت:

      ازهمه بزرگوران وپدران عزیزی که نظرات واحساسات خودشون رابیان کردن بسیارکمال تشکررادارم.هرچندواژه پدررانمی توان باهیچک کلیدواژه ای تکمیل کردوبه پایان رساند.هرچنددردلهای من فراترازآنی بودکه بودکه بایدمی نوشتم.اماخودکارم دیگرجوهری برای نوشتن نداشت..ودستهایم توان نوشتن.

  • ناشناس در تاریخ فروردین 31, 1395 گفت:

    سرده .دل نوشته خانم خانمها را بیش از ده بار خواندم هر بار به نحوی دلم تنگ وگریستم با توجه به اینکه خودم پدر هستم.فرزندان عزیز ومحترم .قدر پدر ومادرراتا وقتی کنارتان هستند بدانید تا مجبور نشوید یک روز با حسرت به صندلی خالیشان نگاه کنید.پدر وقتی تو نیستی تمام خانه ی ما درد می کند .پدر جان به یادت هستم به یاد پدرانی که بین ما نیستند روحشان شاد ویادشان گرامی باد.پدرجان جانم به قربانت که وجودم از وجودت به وجود امده است…………………..

  • ناشناس در تاریخ فروردین 31, 1395 گفت:

    آفرین بر دختر خوبم ..یک شعر کوتا در وصف پدر .. دیسان غه موو تو داشوو ئه و جه رگم .. ده ماوو تو ئاز یز سه یاوا به رگم ده ماوو تو خیال ویل و. ویلا نا.. ده روون غه مباروو دیده گه ریانا

  • پدري كه آرامش خودرا فداي فرزندان مي كند در تاریخ فروردین 31, 1395 گفت:

    آفرين بر شعور ودرك بسيار بالايتان خانم نويدي دختر خوبم دلنوشته سرتاسر عشق ومحبتتان را چندين وچندين بار خواندم باور بكن هم اكنون كه دارم مي نويسم اشك در چشمان سرازير شده است با وجود اينكه خودم پدر سه فرزند هستم وپدرم هم در قيد حيات هستندولي بسيار ناراحت كننده بود چون مي دانم از ته دل آنرا نوشته ايد آفرين وصد آفرين بر اين دختر مهربان