پ 09 فروردین 1403 ساعت 22:48

آسیب شناسی فضای رسانەای هەورامان، باتاکید بر رسانەهای مکتوب و مجازی پاوە،بە بهانەی بازپخش سلام پاوە / داود غفاری

آسیب شناسی فضای رسانەای هەورامان، باتاکید بر رسانەهای مکتوب و مجازی پاوە،بە بهانەی بازپخش سلام پاوە /  داود غفاری

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : اگر مطبوعات و بە عبارتی دیگر رسانە، از مظاهر پویایی جامعە، نمود بارز رشد و توسعەی آن می باشد و رکن چهارم دموکراسی محسوب می شود، بنابراین توقیف، تعطیلی و بە انزوا کشاندن آن، توسط هر کس، گروە، سلطە و جریانی، امری مذموم و ناپسند بودە و گامی در […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : اگر مطبوعات و بە عبارتی دیگر رسانە، از مظاهر پویایی جامعە، نمود بارز رشد و توسعەی آن می باشد و رکن چهارم دموکراسی محسوب می شود، بنابراین توقیف، تعطیلی و بە انزوا کشاندن آن، توسط هر کس، گروە، سلطە و جریانی، امری مذموم و ناپسند بودە و گامی در جهت محدود کردن آزادی، کشتن آرا و عقاید و بە بن بست کشاندن رشد و پویایی جامعە و توسعەی همە جانبەی آن می باشد. امروزە در جوامع توسعە یافتە، میدیا، علاوە بر امر اطلاع داود غفاریرسانی، چشم ناظر و منتقد جوامع بودە و بر هر بخش از ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نظر داشتە و لایەهای پوشیدە و پنهان آن را مورد نقد و واکاوی و تحلیل قرار دادە و نقش تعیین کنندە و هدایت گر ایفا می کند و درست همین نقش و نگاە نظارتی، انتقادی و روشنگر آن است کە اربابان زر و زور و قدرت را بە واکنش سخت سانسور در برابر رسانە واداشتە و در پی توقیف و تعطیلی و بە انزوا کشاندن آن و حتی کشتن خبرنگاران و روزنامەنگاران جدی و فعال برآمدەاند. علاوە بر آن، مسائلی چون؛ فقر، جنگ و خونریزی، سوانح و بلایای طبیعی از جملە عواملی هستند کە حرفەی روزنامەنگاری را در زمرەی دە شغل پر مخاطرە و سخت جهان قرار دادە و اصحاب رسانە را با چالشی جدی مواجە ساختە است.

هەورامان،این دیار کهن،کە از دیرباز بە عنوان یکی ازمراکز فرهنگی،ادبی و زبانی کوردستان، نقشی تاریخی و بنیادین ایفا کردە است، بە نظر می رسد (بە نسبت این قدمت وغنای فرهنگی)، درمقاطع مختلف تاریخ معاصر، در حوزەهای متفاوت،چندان موفق، ظاهر نشدە و شاید اگر هم ظاهر شدە، دیرهنگام، ضعیف و ناکارامد بودەاست. بە طور قطع یکی از حوزەهای ضعیف و ناکارامد هەورامان، حوزەی رسانە است کە بە نظر نمی رسد از چنان قدمتی برخوردار باشد. با گذشت بیش از ۱۱۶ سال از انتشار نخستین روزنامەی کوردی، در هیچ یک از مقاطع تاریخی وحتی در دوران اصلاحات موسوم بە عصر طلایی مطبوعات، در هەورامان، شاهد رسانەای نیستیم کە قابلیتهای روزنامەنگاری حرفەای، مدرن و جدی با موئلفەهای کوردی را داشتە باشد. فضا در خلاء بە وجود نمی آید. بە طور قطع اگر قائل بە فضای رسانەای باشیم ضروری است کە مجموعەای از رسانەی جدی، حرفەای و متنوع با نگرش انتقادی متفاوت، داشت کە، جریان ساز بودە و برمحیط پیرامون خود تاثیرگذار باشند. اگر از این منظر، بە واکاوی فضای رسانەای هەورامان بە طور عام و پاوە بە طور اخص، بپردازیم، بدیهی است با در نظر گرفتن  چنین وضعیتی، ما با خلاء فضای رسانەای مواجە باشیم.

اما، اگر با اندکی تسامح، قائل بە وجود حداقلی فضای رسانەای(نوشتاری و مجازی) هەورامان باشیم، باید اذعان کرد کە این فضای حداقلی نیز، بە دلایلی چون؛ عدم آگاهی از فلسفەی وجودی خود بە لحاظ رسالت تاریخی، هویتی، فرهنگی واجتماعی، غیر حرفەای بودن،عدم جدیت، دوراندیشی و استقلال، دور ماندن زبان و رویکردشان از واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی، نداشتن روحیەی انتقادی روشنگر، همسویی با جریان اداری و…، فاقد چشم اندازی روشن بودە، در تطبیق خود با محیط پیرامونی ناتوان و نامطلوب بودە و در بحران بە سر می برد.

فضای موجود رسانەای هەورامان، در مقایسە با فضای رسانەای دیگر مناطق کوردنشین، چشم انداز روشنی بە دست نمی دهد. طی چندین سال گذشتە، در دیگر شهرها و مناطق کوردنشین، نشریات و مجلات گوناگون، حتی بدون کم ترین سابقە و پیشینەی فعالیت و تجربە و آشنایی با اصول حرفەای روزنامەنگاری و پشتوانەی مادی توانست با نگاهی فراگیر و جدی، بە تحلیل خبر، رویدادها و مسائل پرداختە و بە حدی تاثیرگذار شود کە غیر قابل انکار بودە و حتی قابلیت آن را داشت کە جریانهای فرهنگی، اجتماعی را هدایت کردە و علاوە بر شهر و منطقەی خود در دیگر مناطق کوردنشین، از چنان شهرت و آوازەای برخوردار شد کە اندیشمندان، ادبا و نویسندگان، دور آن جمع شدە و نقش سازندە و تاریخی ایفا کند. نشریاتی مانند؛ سروە، ئاوێنە، آبیدر، ئامانج،اخبار کردستان، تیشک، سیروان، زریبار، ڕۆژهەڵات، ئاسۆ، روانگە، ڕۆژانۆ، پیام مردم، دیدگاە، کرفتو، آوای کردستان، دەنگی خوێندکاری کورد، رۆژەڤ، ئاشتی، مەهاباد، هایا، چرۆ، هەورامان، وانیار و…، کە سالهای انتشارشان بە قبل از دوران اصلاحات، دوران اصلاحات و بعد از آن بر می گردد، از جملە رسانەهایی بودند کە بە دو زبان کوردی و فارسی، با گسترەی پخش مناطق کوردنشین عملکرد مطلوب داشتند وشماری از آنان، نقطەی عطف روزنامەنگاری کوردی محسوب می شوند.با این کە برخی از این نشریات کار دانشجویی بودە وبە لحاظ کمیت، حتی موفق بە انتشار چند شمارە نشدند، اما باز بە لحاظ کیفی و هویتی چنان موفق ظاهر شدند کە بە تاریخ مطبوعات کوردی پیوستە وتوانستند منبع تحقیق و پژوهش وقایع و مسایل فرهنگی اجتماعی و تاریخی شدە، بعضا خود جریان ساز شوند.

اما باید بپذیریم دانشجویان ما در هەورامان هیچگاە قدر نبودند همپای هم صنفان خود رفتە و بە کارهای محلی بسندە کردند. البتە همزمان نشریات دیگری با همان گسترەی توزیع بودند کە حتی در استان و شهر محل انتشار خود با اقبال عمومی روبرو نشدند {بیشتر نشریات کرماشان از این قبیل بودند}.

اما آن چە را کە شاید بشود بە عنوان روزنامەنگاری حوزەی هەورامان، از آن نام برد کار “ضمیمە نویسی” بود کە آغاز آن بە اواخر سالهای دولت اصلاحات بر می گردد. درست زمانی کە جمعی از دانشجویان فارغالتحصیل در مراجعت بە منطقە، با خلاء فضای رسانەای هەورامان مواجە شدە و ازسر دلسوزی و پتانسیلی کە داشتند بە ناچار دست بە دامن نشریاتی دیگر شدند تا بە گمان خود فضای رسانەای خلق کنند. کاری نە بە صورت نشریات مستقل، بلکە در قالب ویژەنامەای ضمیمەی نشریات دیگر (بیشتر ضمیمەی نشریات زرد استان کرماشان)،کە بیشتر، رویکردی محلی و شهری(شهر نە بە مفهوم مدرن و مدنیت، بە معنی محل سکونت) داشت. گامهایی زنجیرەای توسط کسانی چون اردشیر اردلان و فروزان رسولی و…، کە متاسفانە بە دلایلی از جملە عدم آگاهی از فلسفەی وجودی خود، مهجور ماندن از مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، سطحی نگری، دوراندیشی، کادر محفلی غیر حرفەای و آماتور، ناکارامد بودە و با اقبال عمومی روبرو نشدند. این ضمیمەها، در عوض پرداختن بە رسالت خبر، اطلاع رسانی، تحلیل رویدادها، آگاهی بخشی و رویکرد انتقادی و روشنگر، در همسویی با جریان اداری و حواشی سطحی نگر رقابتی، ستایش شخصیت مقامات و مسئولین محل، برآمدە و خود بحران ساز شدند. بە یقین می توان گفت کە این قبیل نشریات بە قدری ضعیف ظاهر شدند  کە نە تنها نتوانستند بر اجتماع، تاثیر و کارکردی مثبت و مطلوب، داشتە باشند، حتی قادر بە برآوردن حداقل مطالبەی (ممارست و تجربەاندوزی) مدیریت خود نشدند. این رسانەها، حتی در امر اطلاع رسانی درست و بە موقع، انعکاس وقایع و رخدادهای شهرستان و تحلیل و بررسی  مسایل و موضوعات شهر و منطقە و پیگیری مطالبات منطقەای مردم کارنامەی قابل قبولی ارائە نکردند. این گونە رسانەها، علاوە بر اینکە در جهت آگاهی بخشی مردم، ناتوان ظاهر شدند، بلکە هیچگاە نتوانستند، مقامات و مسئولین شهری و محلی را وادار بە پاسخگویی صریح و شفاف کردە و خطرات ناشی از نابسامانی، ضعف مدیریتی و بی تفاوتی آنان را گوشزد نمایند. بنابراین بە آسانی ضمن فراموش کردن رسالت خطیر خود (البتە اگر رسالتی برای خود قائل بودە باشند، بە عنوان تریبون تبلیغاتی و ستایشگر این و آن بدل گشتە، حتی ناچار بە سانسور و پنهان کاری بە سود این و آن شدند.

از سویی دیگر، بە لحاظ رویکرد محافظتی از هویت فرهنگی، زبانی، اجتماعی و تاریخی و آداب و رسوم مردمان منطقە، رشدو توسعە و معرفی آن، نە تنها مفید واقع نشدند، بلکە ناآگاهانە و گاها ارادی، عامل تشدید بحران و آشفتە کردن وضع موجود و سردرگمی در تشخیص مفاهیم عمل کردند. روزنامەنگاری پاوە در عوض داشتن ایدەهای بزرگ و تلاش در جهت رسیدن بە پارامترهای روزنامەنگاری مدرن و شاخصەهای کلان و پیوستن بە حداقل کارکردهای روزنامەنگاری کوردی، با مهجوریت و دور بودن زبان و رویکردش با واقعیتهای فرهنگی، اجتماعی، کارکردی جز تضعیف و تنزل فضای رسانەای کوردی بەفضای رسانەای شهری و محلی، نداشت و بە تقلیل مطالبات و رویکرد خود بە مسایل سطحی، اخبار و حوادث روزانە و گذرای شهری بسندە کرد. نگارندە معتقد است، ضمیمە نویسی پاوە حتی محلی هم نیاندیشید و محلی هم ننوشت، بلکە، “محلەای” اندیشید و  محلەای نوشت! بە نظر می رسد این، بدترین نوع معیاری بود کە فضای رسانەای پاوە بە دست دادە باشد. “معیار بد”ی کە متاسفانە بە تنها الگوی تثبیت شدەی کار رسانەای هەورامان بدل گشتە و شاید عبور از آن چندان آسان نباشد!

البتە، شاید بتوان ویژەنامەی پاوە ضمیمەی هفتە نامەی ندای جامعە(تابستان۱۳۹۲) را تا حدی از این قاعدە مستثنا دانست کە با کادر مجرب و شورای سردبیری قوی، منسجم و توانمند، بە صورت منظم کوردی و فارسی، پنج شمارە از آن منتشر شد و گرچە ضعفهای خودرا داشت، اما تا حدودی توانست متفاوت، جدی، منتقد و روشنگر ظاهر شود.

از کار ضمیمەنویسی پاوە کە بگذریم، گرچە ورود به عرصەی رسانەهای مجازی، بە دلایلی چون عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و دسترسی همگان بە فضای مجازی، تا حدودی بە موقع و آسان تر بود. با این حال، به لحاظ کیفی، محتوا، کادر مجرب و حرفەای و نگاه انتقادی روشنگر، از چنان قدرت و توانی برخوردار نبود کە خود را از هژمونی “معیار بد” غالب بر فضای ضمیمەای شهر، بیرون کشیدە و صاحب رویکرد نوین و خط مشی خاص خود شود. از آشفتە بازار وبلاگ نویسی ناپختەی پاوە کە بگذریم، شاید جرقەی سایت نویسی هەورامان، با استارت کومکال (کۆمەکاڵ)، آن هم توسط دوست خوبمان کاک یاسر بود. کومکالی کە اگر می خواست و ارادەی آن را می داشت، می توانست چنان قدرتمند و تاثیرگذار ظاهر شود کە جریان ساز شدە و “سایت نویسی” و فضای هەورامان را هدایت کردە و شگفتی ساز شود. اما انگار، کومکال بر همان چرخ  “معیار بد” پاوە، چرخید و گردانندەگان جوان کومکال، جوانی کردند و با کولەباری پر از هیچ و تک و تنها، بارگران کومکال را بر دوش کشیدند و از بد روزگار و کوفتگی راە، طاقت بریدند و مراد بە کام کومکال ندیدند و دیری نپایید کە بی هیچ ایما و اشارەای از جانب کس، گروە و جریانی، کومکال خستە از شهر ماسولەها را قاپات کردند. بیچارە آنانی کە کومکال، عطششان نکشتە بود و این بار، در تنهایی خود از فقدان کومکال، حالتی کومیک بە خود گرفتند.

خوشبختانە، بەافول کومکال قانع نشدیم و این بار روند رسانەی مجازی هەورامان در پاوە تسریع شد و سایتهایی همچون سلام پاوە، پاوە پرس، هزارماسولە، میردوک، پینوس، فرهنگ وهنر و اندکی دورتر دەنگی نوریاو و … ، پا بە عرصە گذاشتند. و این در نوع خود بسی میمون و جای امیدواری بود و می رفت تا شاید فضای رسانەای پاوە جانی تازە بگیرد. کاری کە گرچە سختیهای خاص خود را داشت، اما از کار طاقت فرسای “ضمیمەنویسی شهری” بە مراتب آسان تر می نمود. انتظار می رفت کە این بار وضعیت اندکی متفاوت باشد و از گذشتە می آموختیم و دیگر، دور هم می نشستیم، اندیشە می کردیم و دور می اندیشیدیم و اساتید فن و بزرگان فرهنگ و اندیشە را بە خدمت می گرفتیم و با هم طرحی نو در می انداختیم و از حداقلهای فضای رسانەای، در جهت حفظ و رشد و توسعەی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود، “عادلانە کردن بازنمایی اخبار و اطلاعات، دریافت و پردازش و توزیع اخبار و اطلاعات و آگاەسازی افکار عمومی و کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و کمک بە تصمیم سازی و سیاست گذاری، بهرە می بردیم.” اما انگار،  خودشیفتگی و خودبزرگ بینی عادتمان شدە و بنایمان بر تک تازیست! و چنین شد و باز در عوض کار گروهی بر فردیت خود و آن “معیار بد”مان، قناعت پیشە کردیم و این بار نیز فضای رسانەای پاوە بە درد ضمیمەها و کومکال فقید رفت!

بدون شک پرداختن بە نقش و کارکرد هر یک از رسانەهای مجازی پاوە و نقد بررسی رویکرد هر کدام، بە لحاظ کمی و کیفی و نشان دادن آسیبها و آفتهای ناشی از عملکرد آنان در این مقال نمی گنجد. لکن بە لحاظ اینکە، خواستگاه رسانەهای مجازی، همان خواستگاە پیشین(ضمیمەها)، بودە و کارکردی متفاوت از هم ندارند، بنابراین نقد مذکور هم بر رسانەهای مجازی شهری صادق بودە و آسیبهای  مطرح شدە بر آنان وارد است. با این توصیف کە، هیچ یک از رسانەهای مجازی پاوە، قادر بە بازخوانی تجارب گذشتە بە سود خود نبودە و چنین بە نظر می رسد کە حوزەی سکونتی هەورامان و بویژە نقاط شهری آن همچنان در خلاء فضای رسانەای حرفەای و پویا بە سر می برد!

رسانەهای مجازی ما در عوض پرداختن بە فرایند محوری و خوانش بنیادین مسائل و موضوعات، طرح و پیگیری مطالبات اساسی مردم، بە رویدادمحوری صرف و خشک و خالی اداری و محلی شهر، اکتفا کرد. رسانەهای مجازی ما می توانستند در پرداختن جدی به اصول بنیادین، زیرساختها، ریشەیابی و تحلیل بە موقع اتفاقات، طرح مطالبات معوق ماندەی مردم، انعکاس معضلات فرهنگی اجتماعی و نگاه انتقادی بە عملکرد مسولین محل و وادار کردنشان به پاسخگویی کارکردی مطلوب از خود ارائە دادە، در عین حال، بە عنوان رسانەای خبری اخبار و حوادث روز شهر و منطقە، شهرها و مناطق اطراف (و حتی سراسر کشور) را – البتە با ذکر منبع – منعکس کند. اما انگار رسم بر “معیار بد” است و رسانەهای مجازی شهر ما – غافل از موقعیت زمانی آنلاین جهانی- اولویت بر اتفاقات، وقایع و رخدادهای روزانە و گذرای شهر مانند؛ خبرمرتبط با مراسمات اداری، عزل و نصب مدیران، مرگ و میر، تصادفات جادەای و بە تصویر نشاندن زیباییهای شهر در فصول مختلف سال از این ورودی تا آن ورودی دیگر (بازنەی که لیانەو کەلیان) دیدند و بس! سایت نویسیی ضعیف از جنس وبلاگ نویسی!

 قناعت گردانندگان رسانه های مجازی شهری به انتشار صرف رخدادها و اتفاقات روزانه و گذرای شهر و محله،  در عوض پرداختن به زیرساختها و اصول بنیادین اجتماع و تلاش در جهت ریشه یابی، عوامل و اتفاقات و رخدادها و تحلیل آن، نه تنها به عنوان اهرم فشاری بر عملکرد مسئولین در پذیرش ضعفها و نارساییهای منطقە و تغییر رویکرد سادەانگارانەی برخی دیگر، موثر نیافتاد و هیچ کمکی بە امر تصمیم سازی و سیاستگذاری کارگزاران سیاسی اقتصادی فرهنگی نکرد و عامل برون شد از بی تفاوتی جمعی نشد، بلکه افکار عمومی و مخاطبین خود را به نوعی قناعت و بسنده کردن به چنین حواشی و چیزهای صرفا سرگرم کننده سوق داد. به گونه ای که مخاطبین این نوع رسانه ها، به خود بقبولانند که این، هر آن چه هست، که باید هر رسانه ای انجام دهد. سایتهای محلی به اصطلاح خبری تحلیلی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پاوە، در عوض برساختن ذهن کنشگر، پرسشگر و فعال مخاطبین و به عبارتی دیگر بیداری افکار عمومی در آگاهی به حق و حقوق خود اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مشارکت فعال در رشد و توسعه ی همە جانبەی دیارشان، در بە تحلیل بردن قدرت تحلیل و توان مخاطبین و کشتن روح جستجوگر و تقلیل مطالبات آنان گام برداشت. قلم زنان رسانەی ما، فاقد هرگونە دغدغەی هویتی، روشنفکری و فلسفی بودە، گویی در عالمی دیگر وبهر دل تنگ خود می نویسند!

به طور کلی آسیبهای رسانه های مجازی هەورامان و پاوە علاوه بر برخورداری از مشکلات عام رسانەهای کوردی و سراسری، ناشی از عواملی چند است که ذیلا می آید:

الف: کادرگرداننده: غیر حرفه ای و بیشتر آماتور و نا آشنا با مهارتهای روزنامەنگاری. برخلاف رسانه های حرفه ای، که بە صورت منظم و متشکل، توسط مجموعه ای مجرب و توانمند (از صاحب امتیاز و مدیر مسول گرفته تا سردبیر یا شورای سردبیری، شورای نویسندگان و دیگر کادر گروهی متخصص از قبیل کامپیوتر، صفحەآرایی، عکاسان و…. )، ادارە می شوند، در این گونه رسانه های مجازی محلی و شهری، کادر گرداننده، در بیشتر موارد، یک نفر و در مواردی، گاها بە سه نفر می رسد، آن هم غیر حرفه ای و آماتور. این افراد علاوه بر این که با اصول و اتیک روزنامه نگاری آشنا نیستند در بیشتر موارد حتا با دنیای فرهنگ و هنر نویسندگی غریب و بیگانەاند. رسانەهای مجازی پاوە در تصادم رقابتی خود، در بە روز رسانی، ضعف خود را در بیشتر مواقع، در دست بە دامن شدن بە توانایی همدیگر در پدیدەی رایج کپی پست و گرتەبرداری ناشیانە و غیر معمول، لاپوشانی می کنند. کپی پستی کە بە اندازەای غیر معمول و ناجور می باشد کە می توان از آن بە عنوان آفت رسانەهای مجازی، تعبیر کرد. آفتی کە نە تنها نقشی در تعالی کیفی رسانە ندارد، بلکە عامل مهم در فرسایش مخاطب می باشد، تا جایی کە مخاطب رسانەی مجازی با روندی تکراری از سیل رویداد و حکایت و دلنوشتەی کپی پست شدەی همزمان، مواجە شدە، کم کم بە این باور می رسد کە مادام این همە رسانە، یک جور و یکسان می نویسند، دیگر لزومی بە وجود این همە رسانە نیست. و این جاست کە در نتیجەی فقدان کادری مجرب و حرفەای در رسانەی مجازی ما نقش و کارکرد سه ژانر حیاتی خبر،  گفت وگو و گزارش نادیدە گرفتە می شود و توسل بەطریق پدیدەی بد کپی پست معمول می شود.

از دیگر سو، برخلاف رسانەهای حرفەای و جدی، کە توسط مجموعەای توانمند و قوی ادارە می شوند، این قبیل رسانەها، توسط فرد ادارە می شوند. بعنوان نمونه به طور قطع می توان گفت که مجموع نفرات گردانندەی چهار رسانەی مجازی پاوه(سلام پاوه، پاوه پرس، هزارماسوله و دەنگی نوریاو)، به سختی به هفت نفر می رسد. دردمندتر، آن که ما در پاوه برای چهار رسانه ی زنجیره ای فعال (!) حتا یک نفر کادر حرفەای نداریم! گویی، حکایت نویسان و دلنوشتەنویسان مدرک رفتەی رسانەی ما، بیشتر بە تمرین انشانویسی دورەی دبیرستان مشغولند تا کار حرفەای رسانە!

ب: محتوا: ضعیف و نارسا و ناقص.  ضعف و قوت هر محتوا بستە بە کادر گردانندەی توانمند و مجرب، خود را نشان می دهد. یعنی هر اندازه کادر گرداننده، حرفه ای، مجرب و توانمند باشند، محتوا پر نغز،  قوی و تاثیر گذار می باشد و عکس آن نیز صادق است. مطابق آن چە کە در مورد الف، راجع بە کادر گردانندەی رسانەهای محلی آمد، چنین بە نظر می رسد کە تولید محتوای رسانه های مجازی ما نیز ضعیف و تهی از هر گونه کارکرد اساسی هویت فرهنگی و تاریخی می باشد. گردانندەگان رسانەهای مجازی ما بە علت عدم مهارت لازم و مد نظر نداشتن افق دید کلان و دورنما، و محصور ماندن در حوزەی جغرافیایی شهر و محلە، در عوض پرداختن بە تولید محتوا، محتوا گریز بودە و خود را درگیر اتفاقات روزانەای می کنند کە در واقع هیچ بودە و ارزش خبری ندارند. رسانەهای پاوە فاقد دوراندیشی و رسالت تاریخی پرداختن بە هویت فرهنگی و تاریخی خود بودە و کمتر بە نقش و کارکرد آگاهی بخشی و آشناکردن مردم بە لحاظ “هویتی، فرهنگی و تاریخی”، همت می گمارند. نسبت بە نوشتن بە “زبان کوردی” بە عنوان زبان اول منطقەی خود غافل و بی تفاوت بودە و در بیشتر مواقع اگر اصطلاح مثلا “پاوە” را از لوگو و شناسەی آنان بر داریم انگار با رسانەای در یزد و شیراز و کرمان طرف هستیم، حال آنکە می بایست کوردی نویسی اولویت اول می بود – شاید دەنگی نوریاو تا حدودی از این لحاظ متفاوت است – . متاسفانە آن چە کە در رسانەهای پاوە، از آن بە عنوان تولید محتوا یاد می شود، نە کە محتوا، بلکە آشفتە بازار دلنوشتە و حکایت و بحرانی تر کردن موضوعات و مفاهیم است. آنجا کە هیچ کس را مسؤل کارش نیست و بدتر آن کە، کادر گردانندە، در غفلت و بی خبری محض از خلق این آشفتەبازار! و اینکە در رسانەی مجازی ما هیچ چیزی از خبر و تحلیل و گزارش گرفتە تا حکایت و دلنوشتە و …،سر جایش نیست.

ج: قدرت و پشتوانه ی مادی: هر رسانه ای جهت پیشبرد رسالت خود، به لحاظ مادی نیازمند پشتوانه ای قوی است. رسانه جهت تامین هزینه ها و  نیازهای خود جهت به خدمت گرفتن نیروی توانمند و قوی، باید از منبعی مالی بهرەمند باشد. البته در بیشتر موارد رسانەهای حرفەای، از کار حرفەای خود به جهت تامین منابع مادی خود بهره میبرند. رسانه های مجازی محلی به علت عدم بنیەی مادی ضعیف، چ به لحاظ کیفی و چه به لحاظ جذب نیرو، ضعیف و ضعیف تر می شوند. این گونه رسانه ها،  به لحاظ درآمد ناشی از گرفتن آگهی تبلیغاتی و رپورتاژآگهی از ادارات، سازمانها و ارگانهای محلی، ناگزیر نگاه انتقادی، به عملکرد مسولین و مدیران و حتا صاحبان سرمایه نداشته، و دیگر قادر به آن نیستند کسی را وادار به پاسخگویی کنند. در چنین شرایطی،  کیفیت ضعیف مطالب رسانه، باعث از دست دادن مخاطبین شده و عملا عوامل و گردانندگان رسانه در نیمە راە بریدە و چاره ای جز، بستن رسانە نمی بینند. توقیف و بستن سلام پاوە توسط مدیریت آن، از این دست می باشد کە در نوع خود مسبوق بە سابقە می باشد.(بر خلاف دیگر مناطق، متاسفانە، بستن انجمن هایی چون انجمن جوان چریکە انجمن سبز اورامان و اکثر ضمیمەها و رسانەهای مجازی کومکال و… نە از روی فشار و تهدید از جانب شخص و گروە و ارگانی بودە، بلکە درست توسط مدیران و دست اندرکاران خود آنان و بە دلایلی کە آمد بە قاپات رفتەاند.) رسانەهای پاوە بە لحاظ کارکردی نە تنهابا رویکرد انتقادی روشنگر و قدرتمند ظاهر نشدند تا عامل فشار بر عملکرد ضعیف مقامات، مسئولین و جریانات اداری شوند بلکە عملا بە صورت حریم امن آنان در بزرگ جلوەدادن عملکردشان و در نهایت سکوی پرتابشان بە مناصب اعلاتر بدل شدند. بە نظر میرسد تعامل خوب رسانەهای ما در همسویی با جریان اداری و مدیریتی، نە تنها باعث شدە کەهیچ کس بە توقیف و حذفشان نیاندیشیدە بلکە بخت با رسانەهای محلی ما یار بودە و مورد حمایت ضمنی مقامات اداری و مدیران فرهنگی واقع شدەاند و از رویکرد کار و حرفەشان تجلیل شدە است (مگر در مواردی مانند روز خبرنگار امسال، کە بنا بە اظهارات مدیر فرهنگی شهر، در نشست هم اندیشی بازپخش سلام پاوە، صرفا بە دلیل مشکل مادی بودە و نە چیز دیگر.)

بە راجع واکنش ها بە نسبت بستن سلام پاوە توسط مدیریت آن و متعاقب آن نشست هم اندیشی مخاطبان رسانەی مجازی پاوە، بە منظور باز پخش سلام پاوە، جوششی از این قبیل را در نوع خود تازە و نیک می بینم و اعتقادم بر این است کە حرکت مدنی با رویکرد مطالباتی، مطلوب بودە و استمرار آن امری الزام آور می باشد.

بە لحاظ قاپات کومیک چند روزەی سلام پاوە توسط مدیریت آن، و مواضع ناشفاف و ضد و نقیض مدیریت آن، کە بیشتر بر آشفتگی موضوع می افزود و متاسفانە هیچگاە،صراحت لهجە را از زبان ایشان شاهد نبودیم، نکتەی تاسف بار آن جا بود کە مدیریت سلام پاوە، با استفادە از احساسات و شعور حکایتگران، کامنت نویسان و دلنوشتە نویسانش سوار بر موجی شد کە نمی باید! سلام پاوەای کە هیچ گاە از چنان عملکردی برخوردار نبود کە مورد تهدید و فشار از جانب شخص، گروە و دستە و جناح و ارگانی قرار گیرد تا مورد حمایت مردمی واقع شود. لکن با موضعی غیر معمول و بیشتر عامە پسند بە هیاهو و جنجالی متوسل شد کە با هر نگاه و خوانشی بە قطعیت توسل بە ترفند مخاطب بیشتر و تحریف افکار عمومی بە سمت و سویی دیگر می رسیم. و گرنە مسائل قابل حل مادی بە گونەای آسان تر قابل حل بود. همان طور کە در جلسەی هم اندیشی، حتی بدون اخذ هیچ تصمیم قاطع و ضمانتی مردمی بە لحاظ کمک مادی، مصمم بە از سرگیری فعالیت معمول شد.

بە لحاظ نشست هم اندیشی کافیست بگوییم، این نشست نە نشست هم اندیشی بلکە نشست انحصاری جمعی از دلنوشتەنویسان و کامنت گذاران سلام پاوە بود، کە قبل از این کە نگران بود ونبود سلام پاوە باشند نگران دلنوشتە و کامنتهاشان بودند. برگزار کنندەگان نشست و بویژە مجری محترم، بناشان بر قطعیت بازپخش سلام پاوە و ادامەی روند دلنوشتەنویسی کامنت گذاری بود. گرچە دیدگاهی انتقادی از آقای امین زادە از دستشان پرید اما آنان هیچ دیدگاە انتقادی سازندە را بر نتابیدند و بە اندیشەی تک بعدی خود مراجعت نمودند. نگارندە علارغم مسرت از استمرار فعالیت سلام پاوە (البتە نە برهمان منوال گذشتە!) و آرزوی بهروزی برای گردانندەگان تلاشگر آن، متوجە این واقعیت تلخ دور باطل فضای بحرانی رسانەای پاوە بودە و معتقد است کە متاسفانە این گونە تلاشها نقش مسکن داشتە و قادر بە ارتقای سطح کیفی رسانەهای محلی ما و خروجشان از بن بست و بحران نبودە و نیست. بنابراین، علارغم مسرت از این بازگشت، فعالیت مجدد سلام پاوە را صرفا در قالب” بازپخش سلام پاوە” دانستە و نە اتفاقی دیگر!

آنچە آمد، اوضاع رسانەهای مجازی پاوە را افقی روشن بە انتظار ننشستەایم و تا رسیدن بە سرحد مطلوب فاصله هاست، با این وصف بین بود و نبودشان، بە بودن و جاری و ساری شدنشان می اندیشیم و نگاە انتقادی و آسیب شناسانە بە این قبیل دریچەهای حداقلی، اصلا بە معنی ندیدن و خط بطلان کشیدن بر کار و تلاش فعالان این عرصە نبودە و نیست، بلکە از سر تعلق خاطر داشتن، دلسوزی و دوست داشتن بودە بە منظور برون رفت از وضع موجود و فاصلە گرفتن از آفتها و آسیبهای پیش رو و عبور از دور باطل پدیدەی یکی بودگی و همسان پنداری در محتوا و بە عبارتی دیگر، بهبود وضعیت کمی و کیفی آن هاست.

البتە فراموش نکنیم، کە علاوە بر این، بخش دیگری از جریان جدی و فعال روزنامەنگاری پاوە و هەورامان، طی این سالها در بیشتر نشریات کوردی حضوری پر رنگ و چشمگیر داشتە و بودەاند روزنامەنگاران و نویسندگان متعهد و جدیی کە نام و نشان و آثارشان، نە تنها در هەورامان، بلکە در دیگر مناطق کوردنشین و فراتر از آن هم گذشتە و نقش و کارکردی روشنگر و انتقادی داشتەاند. بخشی کە هویت و کارکردش با روزنامە نگاری کوردی پیوند خوردە است. بخشی کە هیچگاە بە همسویی با فضای ضمیمەنویسی و سایت نویسی پاوە دل نبست و از دیگر سو، رسانەی ضعیف ضمیمەای و مجازی پاوە و هەورامان، بە علت سطح کیفی پایین و غیرجدی، قادر نبود بە جذب آن همت گمارد.

13 پاسخ برای “آسیب شناسی فضای رسانەای هەورامان، باتاکید بر رسانەهای مکتوب و مجازی پاوە،بە بهانەی بازپخش سلام پاوە / داود غفاری

  • ریبوار آزادی در تاریخ بهمن 5, 1394 گفت:

    بزرگترین دشمن انسان جهل نیست،
    بلکه توهم دانستن است.
    – استفن هاوکینگ
    با تشکر از آقای غفاری مطلبی بود بسی زیبا برا همه کسانی که گوشی شنوا دارند.تمام نکات ظریفی که ایشان بیان نمودند جای تامل است. انتقاد از رسانه که کار رسانه نیز انتقاد است ضروریست هیچ کس نباید از انتقاد ناراحت شود چون این دانستن نواقص و تلاش برای حل اینهاست که مارا به کمال نزدیکتر میکند.یکی دیگر از عیب های ما این است که وقتی کاری انجام میدهیم خود را صاحب آن کار میدانیم و انتظار تشکر و تملق از دیگران داریم باری باید همیشه رو به پیشرفتو تکامل داشت

  • سید احسن احمدی در تاریخ بهمن 5, 1394 گفت:

    با سلام
    مطلب زیبایی است و خلاء ناشی از فقدان یا کمبود رسانه در منطقه اورامانات را به خوبی ترسیم کرده اید به زیبایی نقش رسانه را در نظارت بر عملکرد دستگاهها بیان کردید انتظار میرفت که اورامانات که به مرکز فرهنگ و علم شهرت دارد در این مورد پیش قدم باشد که متاسفانه چنین نبوده و حرف زیادی برای گفتن نداریم اما جناب غفاری این تقصیر و کمبود را همه داشته ایم نه یک یا عده ای خاص و انصاف نیست که مشکل را گردن عده ای خاص بندازیم و برعکس باید آن عده خاص که فعالیت داشته اند جدای از خوب یا بد ،حرفه ای یا آماتور، وابسته و یا مستقل بودنشان از بقیه جدایشان کنیم چرا که تا حدی دین خود را ادا کرده اند و از خود و خانواده و وقت و پولشان مایه گذاشته ان و دریغ از کمترین حمایت از طرف ما مردم.
    لذا ضمن تشکر از بینش خوب و مطلب مفیدتان به نظر من بهتر بود خطابت عمومی باشد نه یک یا چند نفر خاص

  • شيپورچي در تاریخ بهمن 5, 1394 گفت:

    زماني كه ….تو را ………ميگيرد
    شايسته نيست كه تو ……را گاز بگيري
    ( وصفي قديمي مناسب حال )

  • قاوده ر در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    مدیریت محترم سلام پاوه
    با سلام
    لطفا نظر ارسالی قبلی را منتشر کنید تا خدای نخواسته موجبات سو استفاده واقع نشده و بیطرفی رسانه ی وزین سلام پاوه مخدوش نشود
    در غیر این صورت ناچار به انتشار در رسانه ای دیگریم
    با تشکر

  • eyes در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    سلام به همه
    نوشتن انتقاد از هر کس و هر جایی کاری پسندیده و لازمه ی پیشرفت است، آقای غفاری بسیار کار جسورانه ای کرده اند که از اصحاب رسانه انتقاد کرده اند. اما مرز میان نقد و تخریب بسیار ظریف و باریک است و همین موجب شده تا ایشان با بیان موضوعاتی در این نوشته نه تنها نقد خود را بی ارزش کنند بلکه جنبه ی افترا و توهین را در آن نیز پررنگ کنند، ایشان یا به دلیل ناآگاهی به موضوع از نظر علمی، یا دور بودن از شورای سیاستگذاری این رسانه ها یا عدم مطالعه ی دقیق، و یا خدای ناکرده با اغراضی شخصی، در نوشته شان از مسایلی سخن گفته اند که هیچ سنخیتی با واقعیت و مدارک و مستندات موجود ندارند.
    آیا مقایسه یک نشریه ی یا سایت محلی و منطقه ای با نشریه ای تخصصی همچون مجله ی سروه چه از نظر محتوا وچه از نظر حرفه ای یا غیر حرفه ای بودن کاری منطقی و علمی است؟ آیا این را می توان نقادی نامید؟
    آیا آقای غفاری در طول این یک دهه ی اخیر یک تک تومانی به هیچ کدام از رسانه ها کمک مالی کرده اند؟ که از آنها می خواهند مستقل باشند؟
    آیا ایشان هیچ کمکی به بالا بردن کیفیت این رسانه ها نموده اند؟ من از کاربران این وب سایت می پرسم آیا تاگنون یک مطلب از ایشان در این پایگاه خوانده اید؟
    آقای داود خان غفاری انتقاد شیوه ای علمی و منطقی دارد و باید مبتنی بر علم و دانش باشد تا بتوان آنرا انتقاد نامید، اگر شما این رسانه ها را مرور می کردید متوجه می شدید که این رسانه تقریبا از همه ی ادارات و ارگانها همیشه انتقاد کرده اند. و این بی انصافی است که آنها را وابسته می دانید.
    اما در آخر یادآور می شوم که همان سایت کویمکال که شما آنرا قبله ی آمالتان می دانید، توسط همین افرادی که در این نشریه های مورد حمله ی شما فعال بوده و هستند مدیریت می شد، از جمله برهان عبدی، فروزان رسولی، وفا فرهادی، عرفان صالحی و حبیب الله مستوفی و …حال چگونه است که کیفیتشان پایین آمده؟ یعنی اگر مثلا برهان عبدی در کویمکال بنویسد با کیفیت است ولی اگر در سلام پاوه بنویسد بی کیفیت است؟؟؟
    امیدوارم صاحبان رسانه ها جوابیه ای درخور برای این انتقادات که از نظر من بی پایه و اساس است بنویسند

  • شهروند منتقد در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    در تعجبم که چگونه اهالی فضای مجازی اینگونه راحت گول سلام پاوه را خوردند از اول هم معلوم بود که سلام پاوه دارد ترفندی غیر اخلاقی بکار می برد و برای جذب بازدید بیشتر برای مدتی می رود و برمیگردد و طبق برنامه های سازماندهی شده جلسه تشکیل دادند و بدون اینکه هیچ چیزی در جلسه تصویب شود برگشتند آقای یوسفی در پایان جلسه کار کردند که سلام پاوه باز گردد اما امروز شاهد آن هستیم که سلام پاوه با کاری خارج از اخلاق رسانه ای بدون اطلاعات تخصصی و برپایه مقاله خانمی که رشته اش بی ربط با IT است و مطالبش کپی از آب در آمد به تیم پاوه پرس حمله نموده و در گروه تلگرامی وابسته به سلام پاوه جنجال به پا نمودند باید از جناب یوسفی بپرسیم شما چرا زمینه دوباره حضور همچین سایتی که بر پایه جنجال آفرینی برای جذب مخاطب است را فراهم نمودید ؟

    امیدوارم که صدای منتقد را منتشر کنید

    • فرهاد صالحي در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

      با سلام خدمت شما هرچند می دانم دلیل ناراحتی شما از چیست اما دوست عزیز جانبدارنه و مغرضانه دارید به موضعی اشاره می کنید که هیچ ربطی به عنوان مطلب ندارد و بحث نظرسنجی را پیش می کشید که دوستان پاوه پرس در جوابیه خود نسبت به نقد همین خانم که شما توهین آمیز به آن حمله می کنید و خبر ندارید همسر ایشان یکی از نوابغ کامپیوتر و آی تی است تایید کردند . پس نمی دانم چرا شما در این باره اینقدر رنجیده خاطر شده اید و در بحثی غیر مرتبط این موضوع را پیش کشیده اید . دوم شهروند منتقد در گروه به قول شما وابسته به سلام پاوه دوستداران چند کاندیدا و نامزد انتخابی به نظر سنجی مذکور حمله کردند که همگی مشخص و شناخته شده بودند و این حمله کردن را و انتقاد از نظر سنجی چه ربطی به سلام پاوه دارد کما اینکه در پیام های خصوصی که تصاویرش به تلگرام بنده ارسال شده است از آنها تهدید به پلیس فتا شده است که درصورت لزوم رسانه ای خواهیم کرد . سوم عزیز منتقد کاک فاروق یوسفی برای ما همیشه قابل احترام بوده است و ایشان نیز از دلسوزان ما هستند و بنا بردلایلی که مطرح نمودند همیشه دوستدارند ما فعالیت رسانه ایمان را تعطیل نکنیم اما در تعجبم که دوستانی مثل شما چرا اینقدر نگران بازگشت سلام پاوه هستید و چه چیزی از شما کم می شود و به ما تهمت های نا روا می زنید . همان کاک فاروق عزیز بهتر از هر کسی مشکلات ما را می داند و واقعیت را از ایشان بپرسید و دلیل تعطیل شدن سایت را هم از وی بپرسید در بازگشت سلام پاوه تعداد کثیری از مردم عزیز و دوستان نقش بسزایی داشتند و کاک فاروق هم از این قاعده مستثنی نیستند هرچند به صراحت می دانیم حضور سلام پاوه عرصه را بر اندک مغرضان و مدعیان دروغگوین فرهنگ و کسانی که در حق مردم اجحاف می کنند تنگ و تنگ تر کرده است و با ظاهر سازی قصد فریب مردمان دیارمان را دارند و دلیل این همه ناراحتی ، اندک کسانی مثل شما همین تنگ شدن عرصه بر افراد مذکور است که این رابدانید اجازه نخواهیم داد اندک تخریب گران و ریا کاران و فتنه گران و مکاران، دیگر مردم را گول بزنند و قطعا سلام پاوه خاری بر چشم آنان است .

  • رازدار در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    دوست عزيز چند صباحي پيش مشكلاتي براي شما و دوستت پيش آمد شفاف سازي كرديد؟ حالا ميخواهيد قبايي را كه خود بر تن نكرديد ديگران بر تن كنند. ضمنا هنر هر نويسنده اينست كه بيشترين مضامين را در كوتاه ترين متنها بگنجاند نه اينكه شاهنامه بنويسد

    • قاوده ر در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

      در پاسخ رازدار (!) عزیز
      دوست عزیز!
      اتفاقا خیلی خوشم آمد از این که این همه به دنبال شاف سازی در مورد مشکلات پیش آمده برای کاک داود و دوستشان(به قول شما) هستید. احسنت!
      اما به گمان من این شفاف سازی کار کاک داود نبوده بلکه کار رسانه های جمعی است. مثل رسانه ی حرفه ای شما ک سلام پاوه
      اتفاقا این مطلبی که عنوان کردید بیانگر مشکلات و ضعف های رسانه های پاوه است که آقای غفاری به خوبی و با زبانی شیوا و شجاعانه این فضای رسانه ای را به نقد کشیده است.
      اتفاقا می بینم که آقای غفاری با این نقدشان این قبا را قبل از دیگران بر تن خود کرده اند و حرجی نیست اگر به قو ل شما (آن دیگران ) هم بر تن کنند.
      اتفاقا این را هم به خطایید که ( هنر نویسند ه این است که بیشترین مضامین را در کوتاه ترین متنها بگونجاند نه اینکه شاهنامه بنویسد). فکر کنم این نقد را با شعر و متن ادبی و داستان اشتباه گرفتی. نقد باید شیوا رسا و کامل باشد و تمامی زوایای پوشیده و پنهان موضوع را در بر گیرد. اتفاقا این نقد نقدی کلی است (همچنان که نقاد گفته) و گرنه جزئیات موضوع می توانست نقدرا بلندتر نشان دهد.
      دوست من در شهر ما شاید هنوز نیاز به شاهنامه نویسی باشد با مخاطبانی چون شما گزیده گویی بی معنیست.

  • ناشناس در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    جناب غفاری مطلبتون خوب و تحلیلتون مناسب بود. اما این گوی و این میدان. حداقل در حوزه رسانه های نوشتاری شما حرفی برای گفتن داشته باشید………………………

  • همشهري در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    ئيسه ؟!!! وه كوره بيته ماكسي ميليان عزيز

  • ژیوان در تاریخ بهمن 3, 1394 گفت:

    با سلام
    به نظر من نگارنده مقاله به خوبی توانسته مشکلات ونارسایی های روزنامه ها و فضای مجازی دیارمان را مورد نقد وبررسی عمیق وهمه جانبه قرار دهد واز اینکه از سر دلسوزی و به نوعی بیدار باش به آسیب شناسی رسانه ای همت گماشته ، ومطالب ارزشمندی رابیان کرده تا افق بهتری را برای شهر ودیارمان ترسیم کند ، نهایت سپاس وتشکر را از ایشان دارم امید است با درایت بیشتر وبا درس گرفتن از گذشته هر روز شاهد رشد وشکوفایی در زمینه های فرهنگی وعلمی و….. باشیم ان شا ءا..

    • باوانو هه ورامانی در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

      در همسویی با کاک ژیوان
      الحق والانصاف نقد زیبا علمی شیوا و قابل قبولی بود. خوشم آمد.متاسفنه تنها ایرادی که در این بین هست مهجور بودن اذهان مخاطبان نقد مذکور است. یعنی ما اصحاب رسانه ی پاوه و دیر مردمان این دیار.
      خوشا به حال نگارنده ای که از دنیای ریا و تعارفات و تملق و چاپلوسی دیارمان بریده و علارغم مشقات و سختیهای فرارویش نارساییها ضعفها و ناتوانیها را به نقد کشیده و راه را نشان می دهد. کار سختیست .
      به گمان بنده مهمترین اصل بنیادین این نقد همانا الگوی معیار بد یست که نگارنده معتقد است که به تنها الگوی کار رسانه ی پاوه بدل شده و گذشتن از آن آسان نیست.
      گویا پهلوانان (!) عرصهی رسانه ی ما سخت آزرده اند از این نقد. آخه تا به حال در مخیله شان فکر کردند که کارشان کارسستان بوده است. لکن با نقدی کاخ آرزوهاشان فرو ریخته و زیرپایشان لق. از امروز دیگر باید به کاشان شک کنند و جوری دگر …….
      این شهر و این دیار و این فضا نیازمند و تشنه ی کار و تلاش جدی و صاف وساده ی کسانی چون کک داود و دوستانشن است تا شاید هه ورامان سترگ به قله هایای اوج و ترقی خود رسیده و بر فرزندان جسورش مباهات کند.
      قدردان زحمات پاک و بی ریای کاک داود و هم قطارانش باشیم.آنان که سالهات علارغم سختیهای راه و ناملایمات دوستان و بدخواهان هماره ی روزگار ماندند وباز می مانند.
      سلامشان باد و آینده با آنان!
      و سخنی کوتاه با دیگر دوستان:
      حقیقت تلخ و بی رحم است اما خوشبخت آنان که پذیرفتند.
      و تازها همماره غریب بوده اند لکن ……
      طرحی نو در اندازیم.
      تاریخ آیندگان ضاوتشان سخت و نابخشودنیست.
      به یدی با پیوه بسازم هوبه و هه وارو عه شقی

پاسخ دادن به ژیوان لغو پاسخ