پ 30 فروردین 1403 ساعت 13:30

مهمان ناخوانده !!!! / سید عبید فخرالدینی

مهمان ناخوانده !!!! / سید عبید فخرالدینی

به گزارش سلام پاوه : مهمان ناخوانده نقدی است بر وضعیت مهمان پذیری شهر پاوه و عدم توجه به مسائل گردشگری و جذب توریسم این نوشته یک جریان واقعی است که مشکلات شهرما را در قالب یک داستان بیان می کند . خرداد ماه امسال سه جوان تهرانی تصمیم گرفتند چند روزی را به شهر […]

به گزارش سلام پاوه : مهمان ناخوانده نقدی است بر وضعیت مهمان پذیری شهر پاوه و عدم توجه به مسائل گردشگری و جذب توریسم این نوشته یک جریان واقعی است که مشکلات شهرما را در قالب یک داستان بیان می کند .

خرداد ماه امسال سه جوان تهرانی تصمیم گرفتند چند روزی را به شهر هزار ماسوله ی پاوه سفر کنند و از مناظر طبیعی و دیدنی های این شهر مرزی لذت ببرند و از نزدیک با آدابعبید فخرالدینی و فرهنگ مردمان کورد این دیار آشنا شوند و البته چند روزی هم از دود و دم تهران بدور باشند. با توجه به بضاعت مالیشان تصمیم می گیرند با اتوبوس و وسایل نقلیه عمومی رهسپار این شهر شوند. برنامه شان به گونه ای تنظیم شده بود که شب از تهران حرکت کرده و صبح به کرمانشاه می رسند، در طول روز سری به طاق بستان و بازار سنتی کرمانشاه می زنند و ظهر راهی ترمینال شهید کاویانی شده و میخواهند با اتوبوس عازم پاوه شوند. اما جز چند مینی بوس فرسوده (که البته آن هم ساعتی طول می کشد تا مسافرهایش تکمیل شود) چیزی دیگر را نمی بینند. از خود می پرسند که چرا باید 120کیلومتر راه را با این مینی بوسهای فرسوده و پر سر و صدا که باعث خستگی و ناراحتی می شوند سفر کنیم؟ اتومبیلی که نه کولر دارد و نه صندلی درست حسابی برای نشستن و نه راننده ای خوش ذوق! با این اوضاع به ناچار به ایستگاه سواری های مسیری می روند. قبل از سوار شدن یکی از دوستانشان قصد دارد سری به سرویس بهداشتی زده و وضویی بگیرد و نمازی بخواند اما وقتی که چشمش به سرویس بهداشتی ایستگاه سواری های مسیری کرمانشاه- پاوه می افتد از خیر وضو و نماز می گذرد و مجبور می شود به هر شکل ممکن تا رسیدن به مقصد خود را نگه دارد…! بعد از حرکت از راننده می خواهند کولر اتومبیلش را روشن کند اما در جواب می شنوند که کولر ماشین خراب است… اینجاست که می خواهند اعتراض کنند اما با دیدن قیافه عبوس راننده و همچنین چیزهایی که درباره کردها شنیده بودند وظایف شهروندی خود را زیر پا می گذارند و سکوت را بر اعتراض ترجیح می دهند!

بعد از ساعاتی به پاوه می رسند و از چند نفر آدرس خانه معلم را می پرسند اما با کمال تعجب می شنوند که پاوه خانه معلم ندارد و مدارس هم درگیر امتحانات هستند و هیچ مدرسه ای جهت اسکان مسافران تخلیه نشده است، به این نتیجه می رسند که باید مقداری سرکیسه را شل کنند و شب را در مسافرخانه سر کنند، اما گویا در این شهر مسافرخانه ای هم وجود ندارد و باید شب را در هتلی بمانند که به ازای هر نفرشان بیش از 40 هزار تومان پرداخت کنند. با ناراحتی و آزردگی خاطر سوار تاکسی شده و از راننده میخواهند که آنها را به هتل ببرد، در میان راه که با راننده تاکسی هم صحبت می شوند ماجرای آمدنشان به پاوه را برای وی تعریف می کنند و از نبود امکانات مناسب حمل و نقل وگردشگری گلایه می کنند. راننده با بضاعت و مهمان نوازی فراوان آنها را به خانه خود می برد و تا حدی ناراحتی مهمانهای خسته و دلخور از اوضاع شهر پاوه را برطرف می نماید. هرچند مهمانان معذب بودند و در واقع برای مسافرتی 3 روزه عازم پاوه شده بودند اما شرایط نامناسب و نبود امکانات رفاهی برای مسافران و گردشگران باعث شد که بیش از یک شب در پاوه نمانند و تصمیم گرفتند فردا بعد از گرفتن چند عکس یادگاری و خریدی مختصر، به کرمانشاه برگردند.

صبح با اصرار فراوان راننده، سری به روستاهای اطراف پاوه می زنند و از بهشت بکر و گمشده ای که هیچ امکاناتی برای جذب گردشگر در آن وجود ندارد بازدید می کنند.  ظهر به شهر برگشته و جهت خرید به بازارچه مرزی می روند اما جز چند مغازه که بیشتر اجناس چینی و ایرانی با قیمت بالا داشتند، کالای چشم گیر و مناسبی برای خرید و یا سوغات ندیدند…

هرچند راننده تاکسی رسم مهمان نوازی کردها را به جا آورد و اصرار بر ماندن آنها داشت اما به هیچ وجه نتوانست حریف بی تدبیری ها و ندانم کاری ها شود. گویا ماندن در این شهر برایشان سخت و ناراحت کننده بود چرا که خود را مهمان ناخوانده می دانستند و می بایست هرچه زودتر از این شهر در می رفتند! به ترمینال رفته و از راننده سواری مسیری خواستند آنها را به کرمانشاه ببرد اما راننده ای که نوبتش بود و مسافری هم نداشت گفت باید صبر کنید ماشین بعدی! دلیلش را که جویا شدند، گفتند: 6 حلقه تایر در صندوق عقب گذاشته ایم و بهمین خاطر چمدانهای مسافرتی شما در صندوق عقب جا نمی شوند، یا باید صبر کنید ماشین بعدی و یا کرایه یک نفر دیگر را حساب کرده و چمدانها را کنار دستتان بر روی صندلی عقب بگذارید. با این اوضاع این سه دوست تهرانی با دلخوری تمام از اوضاع نا بسامان موجود از ترمینال خارج شده و با ماشین شخصی راهی کرمانشاه شدند و…

برایشان عجیب بود، شهری که به یک شهر فرهنگی معروف بود خانه معلم نداشت، شهری که مسئولینش دم از ایجاد قطب گردشگری می زنند مسافرخانه نداشت، شهر مرزی که بازارچه مرزی اش بیش از اجناس اصلی و با کیفیت خارجی اجناس چینی و ایرانی با قیمت بسیار بالا داشت، شهری که ترمینالش بیش از هرچیز برای درآمد مسئولین ترمینال دایر شده نه برای رفاه و آسایش مسافران، و دیگر اینکه شهری که در ترمینالش اولویت با حمل کالای قاچاق است نه جابجایی مسافر!

به هرحال چه باب طبعمان باشد، چه نباشد این واقعیتی بود که  بخشی از مشکلات به ظاهر جزئی گردشگرانی را نشان می داد که با شور و شوق فراوان راهی شهر پاوه شده و با آزردگی خاطر رهسپار شهرشان شدند. هر چند این مشکلات کوچک به نظر می رسند اما اینها تنها بخشی از یک مجموعه مشکلات کوچک اما به هم پیوسته ی شهرمان است که به مانند تار و پود در هم تنیده شده و با صدها و شاید هزاران مشکل دیگر کوهی از مشکلات مدیریتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و… را پدید آورده و رونق و پیشرفت را از شهرمان گرفته اند.

براستی با وجود این مشکلات و بی تدبیری ها، تکلیف این شهر چیست؟ شهری که کارگزارانش دم از قابلیت های گردشگری و جاذبه های توریستی آن می زنند اما بیش از هرچیز به کم کاری، سیاسی کاری و محافظه کاری مشغولند…

3 پاسخ برای “مهمان ناخوانده !!!! / سید عبید فخرالدینی

  • سلمان مرادیان در تاریخ بهمن 6, 1392 گفت:

    سلام و عرض ادب خدمت کاک عبید دوست و برادر عزیزو همیشه نگران.متنت بسیار زیبا دلنشین و تاثیرگذار بود براستی عرق سرد بر پپیشانی من شهروند نقش بست امیدوارم مسولین امر مطلبت را نخوانند چون آنقدر مسولیت پذیر هستند که به سان خودکشی دسته جمعی نهنگها ایمان دارم بخاطر این چند مشکل که قطره ای از دریای مشکلات شهرمان است یکجا استعفا می دهند بالاخره وقتی من شهروند با خواندن این متن ازخود بیزار میشوم قاعدتا”مسولان امر ……………..
    همان که خود دانی.که زبان سرخ سر سبز دهد به باد

  • محمدفاضل ضیایی در تاریخ دی 20, 1392 گفت:

    با سلام
    مطلب خوب و مفیدی بود.
    مسایل فرهنگی در توسعه گردشگری دارای نقش بسیار مهمی است بطوری که در بسیاری از جوامع، از آن بعنوان زیربنای اصلی یا اولین پیش نیاز جذب توریست نام می برند.
    به نظر می رسد می توان با تشکیل انجمن های گردشگری از اثرات سوء این معضلات کم نمود زیرا این سازمانهای مردم نهاد علاوه بر اینکه پیگیر اجرای پروژه های زیربنایی (احداث مسافرخانه، رستوران مناسب، ترمینال، پارک و …) می شوند می توانند با برگزاری کلاسهای آموزشی بر اساس گروههای هدف (مثلا برای رانندگان تاکسی، شاغلین در رستورانها و مراکز تهیه و توزیع غذا و … بطور جداگانه) و برپایی همایشهای متعدد عمومی سبب ارتقاء فرهنگ عمومی در جذب گردشگر شوند که تأثیر زیادی بر شاخص های اقتصادی منطقه از جمله میزان درامد و تعداد اشتغال خواهد داشت.
    با تشکر

  • محمد غریب معاذی نژاد در تاریخ دی 19, 1392 گفت:

    با سلام .وارزوی توفیق به به خاطر احساس مسولیت دوست فرهیخته نسبت به دیارمان.اگر به شیراز ، همدان ،اصفهان وچند شهر گردشگری وتوریسم پذیر دیگر ایران نگاهی داشته باشیم مشاهده می شود که بیشترین از توریسم را به خود اختصاص داده اند واگر به صورت کلی به کرمانشاه که سهم عمده ای در آثار تاریخی ایران را دارد نگاهی بیاندازیم .سهم بسیار ناچیز ی از در آمد زایی را از این راه دارد که بصورت خلاصه باید گفت .مشکلات فرهنگی وعدم زیر ساختهای لازم موجب پسرفت در این باره شده است .یعنی یک تفکر سیستمی لازم است تا همه مشکلات یا را یکجا مورد بررسی قرار دهد

پاسخ دادن به محمد غریب معاذی نژاد لغو پاسخ