ش 01 اردیبهشت 1403 ساعت 03:27

قانون علیت… / آدم غلامی

قانون علیت… / آدم غلامی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : آرتور شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی در سال 1813 رساله ی دکترای خویش را ارائه می دهد. شوپنهاور در رساله ی خویش علیت را در فلسفه ی پیشینیان(از افلاطون تا کانت) به چالش می کشد. هدف از این نوشتار ارائه ی آرای فلسفی شوپنهاور نیست بلکه صرفا بیان تفاوت دو […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : آرتور شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی در سال 1813 رساله ی دکترای خویش را ارائه می دهد. شوپنهاور در رساله ی خویش علیت را در فلسفه ی پیشینیان(از افلاطون تا کانت) به چالش می کشد.

هدف از این نوشتار ارائه ی آرای فلسفی شوپنهاور نیست بلکه صرفا بیان تفاوت دو نگرش در علیت است.آدم غلامی

نگرش اول: علیت یا سببیت به معنای سرچشمه گرفتن سلسه ی علتها از یک علت(خداوند) است هر معلولی علتی دارد و هر علتی معلولی به دنبال می آورد و توالی علت و معلول هم چنان ادامه دارد( در این توالی علت اول یا “علت العلل” همان خداوند است که جوهر نامیده می شود و وجودش قائم به ذات خویش است).

نگرش دوم: علیت نه به معنای توالی علت و معلول و یا سلسله ی علتها بلکه فرآیندی مکانی- زمانی است که در آن تغییر و دگرگونی حتمی است.

نباید فراموش کرد که علیت با میزان وابستگی متغیرها به هم و سطح معناداری رابطه ی متغیرها تفاوت دارد و در دو متغیر همبسته رابطه ی علی و معلولی وجود نخواهد داشت و ما در وابستگی و معناداری رابطه ، با بهره بردن از آمار دست به پیش بینی خواهیم زد و ممکن است پیش بینی ما درست یا نادرست باشد اما علیت فرایندی حتمی است.

 در اقتصاد اگر با تحلیل آمار ، همبستگی و رابطه ی معناداری میان خصوصی سازی و رشد اقتصادی بیابیم این معناداری در شرایط زمانی – مکانی خاصی تحقق یافته و هیچگاه قابل تعمیم نخواهد بود چرا که اگر در کشورهای توسعه یافته رابطه معنادار باشد به این معنا نخواهد بود که در کشورهای توسعه نیافته نیز الزاما این رابطه وجود دارد چرا که زمان مورد استفاده ی ما در یک تحلیل آماری همواره متغیر است و میزان تغییرات در یک ظرف زمانی با میزان تغییرات در ظرف زمانی دیگر (با همان تعداد ساعت یا روز یا سال) برابر نخواهد بود و این موضوع به فلسفه ی زمان برمی گردد.

 هیچگاه دو لحظه ی زمانی یکی نیستند هر چند هر دو یک فاصله را نشان دهند بنابراین با جایگزینی یک سیاست به جای سیاستی دیگر نیز نمی توان مطمئن بود که پیش بینی ها درست باشد اما در علیت و فرایند آن چنین نخواهد بود.

در فرآیند مورد نظر شوپنهاور دگرگونی حتمی است و در حرکتی لحظه به لحظه شکل خواهد گرفت و از قوانین مکانیک و حرکت تبعیت خواهد کرد.

 در این مدل برای ایجاد هر تغییری باید فرآیند تغییر را در زمان بشناسیم مثلا برای ایجاد تغییر مکان ذرات در یک جسم جامد بایستی به آن نیرو وارد کنیم و نیرو در داخل جسم تنش ایجاد کند و تنش بر سختی غلبه نموده و موجب تغییر مکان ذرات جسم شود و قس علی هذا.

از نظر شوپنهاور:

1-علیت امری پیشینی و قانونی طبیعی است.

 2-علیت فرآیند تغییر است.

اما در حیات اجتماعی ما علیت معادل علت و معلول است بنابراین به جای توجه به یک فرآیند همواره به یک علت متوسل می شویم و یا نظم را در تأثیر متقابل جستجو می کنیم و یا همبستگی  و رابطه و سطح معناداری متغیرها را علیت تصور می کنیم  از جمله:

برای اینکه فوتبال ما به رده های بالا صعود نماید مربی خارجی استخدام می کنیم چرا که تصور می کنیم مربی می تواند علت ارتقای تیم باشد(معلول) اما به صراحت باید گفت مربی (داخلی یا خارجی)نمی تواند علت ارتقای سطح تیم ما باشد اما ممکن است میان یک مربی و ارتقای سطح ، همبستگی و سطح معناداری از رابطه وجود داشته باشد.

برای اینکه سطح علمی دانش آموزان را ارتقا دهیم از کلاسهای فوق برنامه استفاده می کنیم اما کلاس فوق برنامه علت ارتقای سطح نیست و یا برای اینکه نظام آموزشی را متحول نماییم روشهای جدید آموزشی را جایگزین می کنیم حال آنکه روشهای جدید آموزش نمی تواند علت تحول یک نظام آموزشی باشد. آموزشگاهی را نمونه می خوانیم که آموزگاران مجربی داشته باشد حال آنکه آموزگاران مجرب نمی توانند علت نمونه بودن یک آموزشگاه باشند.

برای اینکه به آزادی برسیم دموکراسی را تبلیغ می کنیم در حالیکه دموکراسی همزاد آزادی نیست و علت آن نیز نخواهد بود.

برای اینکه پولدار شویم به پولدارها نزدیک می شویم حال آنکه نزدیکی به پولدارها نمی تواند علت پولدار شدن باشد و برعکس .

و قس علی هذا.

به فرض پذیرفتیم علیت ، فرآیند تغییر است و دانش درست لازمه ی رسیدن به تغییر ، به فرض پذیرفتیم همچنانکه سوختن یک فرآیند است اقتصاد نیز یک فرآیند است نظام آموزش یک فرآیند است ؛ اصلاح ساختار اجتماع یک فرآیند است و قس علی هذا.

چگونه می توان در جامعه فرایند تغییر را ایجاد نمود؟

پاسخ به چنین پرسشی چندان آسان نخواهد بود اما دور از دسترس نیز نخواهد بود شاید برای رسیدن به فرآیند تغییر بایستی بر زمان غلبه نمود اما آیا غلبه بر زمان ممکن است؟ و آیا با غلبه بر زمان فرآیند تغییر نیز متوقف نخواهد شد؟

اگر غلبه بر زمان را پیشی گرفتن از آن بدانیم آیا چنین امری ممکن است؟ آیا علیت (به معنای تغییر) خود غلبه بر زمان نیست؟ اینکه یک فرآبتد در زمانهای متفاوت بتواند یک نتیجه را حاصل نماید آیا غلبه بر زمان نخواهد بود؟

 چنین فرآیندی را چگونه می توان ترسیم نمود؟

4 پاسخ برای “قانون علیت… / آدم غلامی

  • باينگاني در تاریخ بهمن 4, 1394 گفت:

    با سپاس از آقاي غلامي كه اين مطلب ارزشمند را مطرح كردند.
    اما به نظرم توجه به اين نكته لازم و ضروري است كه بحث از عليت، در علوم طبيعي متفاوت از بحث از عليت در علوم انساني است. در علوم طبيعي به دليل ويژگي تقريباً ثابت تر پديدها و مساله نبودن ارزش، آگاهي و اخلاق، عليت به نوعي بيشتر امكان پذير است و بر همين اساس علوم طبيعي به دنبال كشف قوانين علي براي توضيح جهان طبيعي هستند، كه البته در نهايت هدف سلطه بر آن است. اما در علوم انساني به دليل وجود مسايل فوق، رسيدن به عليت امكان ناپذير و در نهايت مي توان از احتمال سخن به ميان آورد، مخصوصاً اينكه پيچيدگي و برساختي بودن جهان اجتماعي اين امر را ناممكن تر مي سازد. درعلوم انساني اساساً غلبه با رئاليسم نيست، بلكه ايده اليسم غالب است و از نظر معرفت شناسي نيز در علوم انساني به جاي تجربه گرايي، برساخت گرايي غالب است. بر همين اساس از نظر روشي نيز علوم انساني نمي توانند از روشهاي علوم طبيعي استفاده كند و پوزيتويسم معنايي ندارد. پس اساساً بحث از عليت در علوم انساني معنادار نيست، بلكه به جاي آن بايد بر تفهم و تجربه زيسته تاكيد كرد. جهان علوم انساني از ثبات كمتري برخوردار است و نمي توان قوانين علي بر آن تحميل كرد. از سوي ديگر تمام تلاشي كه در رشته هاي علوم انساني براي رسيدن به عليت صورت مي گيرد، ناشي از تصور هژمونيك علم به معناي تجربي است، كه همه عرصه هاي علم را فتح نموده است و علو م انساني براي اثبات خود به معناي علم، تلاش دارند لباس علم تجربي را به تن كنند، غافل از اينكه همين امر موجب سترون شدن آنها شده است.
    به نظر بحث شوپنهاور، در پس زمينة تاريخي و بحراني «نبرد روشها» مطرح شده است كه وي در مناقشه ميان طبيعت گرايان و تاريخ گرايان، جانب طبيعت گرايان را گرفته است. بدون توجه به اين پيشينه تاريخي فهم نظرات شوپنهاور ممكن نيست.

  • ناشناس در تاریخ دی 28, 1394 گفت:

    مطلب خوبی بود. قانون علیت را نمی توان دقیقا اثبات کرد و یا رد کرد .در فیزیک کوانتوم این قانون به چالش کشیده شده است از طرفی هم اگر به قانون علیت معتقد باشیم می توان گفت که شاید بدون علت ظاهر شدن ذرات کوانتوم در یک مکانی هم علتی دارد.

  • مختارجباری در تاریخ دی 28, 1394 گفت:

    بادروود خدمت شما دوست وهمکار گرامی جناب آقای غلامی عزیزوبا سپاس از شما بخاطر درج مقالات ومطالب سودمندتان
    پیرو مطلب تان ،جهت ایجاد دگرگونی وفرآیند تغییر درجامعه نه علت راباید مستقل از زمان ونه بایستی برزمان پیشی گرفت بلکه باید شرایط اجتماعی سیاسی فرهنگی اقتصادی و… جامعه رابا زمان همسو ویا به عبارت دیگرهمزمان کرد.تجربه نشان داد علت شکست اکثرایدئولوژی هاومکاتب فکری وسیاسی ،به طورمثال کومنیسم این بود که شرایط جامعه راایستا فرض کرده بود ومتوجه گذشت زمان نبود واین درمورد هر ایدئولوژی جموداندیش دیگری نیز صادق است که اگرخودرابا شرایط زمانی خویش تطبیق ندهد و زمان وشرایط جامعه راایستا فرض کند محکوم به نابودیست واتفاقا توسط همین زمان نیز محوخواهدشد .به عنوان مثال جریان تاریخ همانند رودخانه ای خروشان ودرعین حال جاریست ،فرض کنید شخصی سواربرقایقی (جامعه)دارددراین رودخانه طی طریق می نماید وشما کنار رودخانه ایستاده اید(ایدئولوژی) ومیخواهید بااو صحبت کنید ومسیرصحیح راجهت طی مسیربه او نشان دهید در طی مدت کوتاهی که از کنار شما رد می شود شخص سخن شما را میشنود وشاید بدان نیز عمل نماید اما رودخانه کارخود رامی کند واوراباخود می برد واگربخواهید جلوی جریان وحرکت رودخانه رابگیرید، روشی که همه ی سیستم ها وحکومت های ایدئولوگ کرده ومی کنندومتاسفانه هم خود وهم قایق ،هردوباهم غرق شده وخواهند شد واگر شما درجای خود ساکن باشید هرقدرهم که فریاد بزنید اوصدای شما را نمی شنود وکم کم از نظر او محو خواهید شد مگر اینکه به دنبال آن بدوید یا به طوردقیق خود را با زمان او وفق دهید.
    رودخانه مسیرخود را پیدا می کند .
    با سپاس-مختارجباری

  • همشهری در تاریخ دی 28, 1394 گفت:

    ممنون از حضورتان مطالب شما مفید و اموزنده است .