پ 09 فروردین 1403 ساعت 17:33

رفتار جامعه، تعامل سنت و مدرنیته

رفتار جامعه، تعامل سنت و مدرنیته

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : رامین حاتمی :در ابتدا لازم است به تعریف عنصر های اصلی این یادداشت اشاره کرد، آن هم جامعه، سنت و مدرنیته است. که به واقع خود یکی از اساسی ترین درک حقیقی و بهتر این تعامل است. جامعه معنا و توصیفات عمیق و کلی در خصوص آن وجود دارد […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : رامین حاتمی :در ابتدا لازم است به تعریف عنصر های اصلی این یادداشت اشاره کرد، آن هم جامعه، سنت و مدرنیته است. که به واقع خود یکی از اساسی ترین درک حقیقی و بهتر این تعامل است.رامین حاتمی

جامعه معنا و توصیفات عمیق و کلی در خصوص آن وجود دارد که بیشتر اندیشمندان و تئوریسین بزرگ جهانی بر سر این چند مورد اشاره شده اجماع نظر دارند که در ذیل به تفسیر آنان چرداخته ام.

بعضی در تعریف خود، روی عنصر «نیازمندی» به معنای عام آن تکیه کرده و گفته اند: «جامعه، معمولاً به گروهی از مردم اطلاق می شود که به منظور تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خود جمع می شوند و روابط و مناسبات اجتماعی میان آنها برقرار می شود.

بعضی دیگر، علاوه بر نیازمندی، «مجموعه عقاید و آرمان ها» را مورد توجّه قرار داده و گفته اند: «جامعه، مجموعه ای است از انسان ها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیده ها و آرمان ها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطه ورند.

برخی از جامعه شناسان عنصر «روابط انسانی» را مورد دقت قرار داده و گفته اند: «جامعه، مجموعه روابط انسانی است که میان افراد برقرار می شود.

بعضی بر عنصر «اشتراک» پافشاری کرده و آورده اند: «جامعه، دسته ای از مردم هستند که به اشتراک زندگی می کنند و می کوشند از طریق همکاری و معاضدت، وسایل زندگی خود را تأمین کنند و نسل را استمرار و دوام بخشند.

عدّه ای علاوه بر اشتراک، روی عنصر «وسعت و دوام» تأمّل کرده و چنین آورده اند: «جامعه، گروه وسیع و پر دوامی است مرکّب از کثیری زن و مرد و کودک که وجوه اشتراک فراوان دارند و برای بقاء و استمرار خود همکاری می کنند.

گروه دیگری بر عنصر «همکاری» تأکید می کنند و می گوید: «هر جامعه ای باید از افراد انسانی یا اشخاصی تشکیل شود که باهم همکاری می کنند و همین همکاری است که آنان را به اجزاء یک ساخت یا الگو تبدیل می کند.

ادوارد وستر مارک مردم شناس انگلیسی نیز همین نظر را دارد. او می گوید:«جامعه را گروهی از مردم تشکیل می دهند که با همکاری یکدیگر زندگی می کنند

»اما در خصوص تعریف سنت و مدرنیته دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که البته از نظر نویسنده هرکس توانایی برداشت خاص خود در مورد این دو مقوله را دارا است. که البته به گفته لازار حتماً در برداشت و افکار عمومی هرکس قابلیت ارائه نظر ندارد.از منظر سنت گرایان مدرنیته انحرافی در تاریخ بشر است. انحرافی که در آن سنت‌ها کنار گذاشته شده و عقلانیت مدرن حاکم شده است. و مدرنيته، به عقيده مارکس فرآيندي است که در آن عقلانيت ابزاري برتمام شئون جامعه سيطره مي اندازد و به تبع آن سنت ها از جامعه زدوده مي شود. اما هدف از این تعاریف درک بهتر مخاطبان در مورد فاصله و رابطه خاص این دو موضوع مورد بررسی است.

حال به تحلیل و تفسیر موضوع یادداشت میپردازیم که در باب رفتار جامعه است.در حال حاضر با وجود تفاوت عمده میان دو قشر که یک سوی آن مدافعین مدرنیته و درسوی دیگر مدافعین سنت گرایی که خواه ناخواه هر دو گروه استنباط و برداشت خود را در مورد این دو منظر دارند اما پذیرفتن وجود این دو دیدگاه در حال حاضر در جامعه ی کنونی ما امری غیر قابل انکار است که کل جامعه با آن رو به رو است در جامعه ی کنونی که در حال گذر از این دو دیدگاه است استقلال فکری هر فرد این جامعه و پذیرفتن هرکدام از این دیدگاه ها مستلزم وجود اطلاعات کافی و مناسب است که متاسفانه با عدم وجود اطلاع کافی در جامعه رو به رو هستیم بی اطلاعی که گاهاً به موجب آن شاهد برخورد های غیرمنطقی در جامعه و خانواده ها هستیم برخورد هایی که میتوان اولاً به بطن اصلی جامعه که همان خانواده و بعد کل جامعه ضرر برساند.

وجود این مسئله به واقع مستلزم دقت بالا و کافی افراد جامعه و بعد مسئولین در این مورد خاص است که واقعاً ضررهای عدم آگاهی از این مقوله به مراتب بیشتر از تمامی فشار های وارده به این جامعه است ،اما در حال حاضر سوی و جهت گیری جامعه ما رو به مدرنیته دارد که البته این خود میتواند زیان رسان باشد و باعث واکنش سوی دیگر ماجرا یعنی همان سنت گریانان گردد ،که همین امر سبب به وجود آمدن جنگ میان فکری تمام عیار می گردد که در این میان به قشر جوان جامعه که در حال حاضر بیشتر در تعامل و درگیری این دو سوی فکری قرار دارد ضرر می رساند چرا که بیشترین میزان برخورد و کنش رفتاری را در جامعه جوانان آن دارند و همین امر سبب فاصله ای به نسبت عمیق میان قشر جوانان و سایر اقشار که استقلال فکری لازم را دارند که همان بزرگ سالان و میان سالان است می گردد و از سوی دیگر سبب به وجود آمدن شکاف های به نسبت عمیق فکری در دو طرف موج فکری این جامعه میگردد،جامعه ای که خواه نا خواه با به وجود آمدن تغییر بزرگ فکری نه در همان جامعه بلکه در ساختار گسترده تری به نام جامعه جهانی رو به رو است.

در این حال نقش ما به عنوان رکن اصلی این جامعه در حال تغییر نقشی به واقع تاثیر گذار و حساس است،نقشی که با آن می توانیم به بزرگترین تغییرات مثبت فکری بینجامد و در نقطه مقابل می توانیم با سقوط شدید فکری و تحلیلی به واقع اشتباه رو به رو شویم و لازمه این پیشرفت و تعالی درک و برداشت هرچه بهتر از دو سوی این افکار وگرایش ها است،انسان باتوجه به خاصیت و قوای تفکر و انتخاب که موهبتی الهی هستند میتواند همیشه از این بحران های فکری به سلامت بگذرد و راه سعادت بشری را سهل وآسان کند،از دیدگاه نویسنده باید پذیرفت که این درگیری فکری حال حاضر در جامعه وجود دارد چرا که هر روز خود به واقع شاهد این امر در نحوه و برخورد اجتماعی جامعه هستیم و بی شک به یکی از اصلی ترین بحث و گفتگو در میان خانواده ها مبدل گشته و باید برای خروج از این بحران یا به عبارت بهتر تحلیل تدریجی افکار یک سری از باور ها و عقاید گذشتگان و بزرگان خود صرف نظر کرده که همین امر ممکن است سبب اختلاف گردد و به مثابه آن باید از پذیرش بخشی از این باور جدید امتناع ورزید چرا که بخشی از آن ها برخلاف عقاید و گرایش های دینی و مذهبی ماست که متاسفانه جوانان جامعه ی کنونی ما تمایل و گرایش بیشتری به این سو دارند چرا که دارای آزادی هایی به نسبت بیشتر از دیدگاه سنتی دارد و برخی از باور های سنتی ما دیگر برای جامعه کنونی غیر قابل اجرا میباشند، این توجهات و به تبع واکنش گرایی به نسبت آن باید زمانی آغاز گردد که واقعاً پتانسیل لازم برای اجرایی شدن آن وجود داشته باشد که البته جامعه ی کنونی ما این پتانسیل لازم را ندارد اما بی شک در حال تامین این نیروی لازم هست چون در برخورد و بازخورد های اجتماعی اکنون شاهد آن هستیم یعنی شاهد یک توسعه یافتگی نه آن چنان وسیع که پذیرنده همه ی جوانب باشد اما قابل قبول در حد ممکن امروزی که بتوان به آن بسنده کرد چرا که این توسعه یافتگی عمیق و چشم گیر نیازمند پذیرش یک سری اصول در خارج از افکار به قول معروف جهان سومی است اصولی که جامعه شناسی امروزی و مدرن بدان وابسته است ، پس باید هرچه  بیشتر در تلاش برای درک ویا ادراک بهتر هر دوی این دیدگاه ها باشیم تا بتوان در آینده فرزندان خود را در ثبات و استقلال هرچه بهتر فکری بارور سازیم،البته هرگز این نکته را نباید فراموش کرد که حضور و فعالیت اقشار فرهنگی و همچنین دولت و حکومت در درک بهتر از این امر الزامی است و باید این بزرگواران دقت و توجه بیشتری معطوف به این قضیه نمایند تا همانطور که در بالا عرض شد به جامعه صدمات و خسارات های جبران ناپذیر و یا) جبران پذیر در بازه و فاصله ی زمانی بلند مدت(جبران پذیر به این خاطر که هیچ گاه بشر بر پذیرش یک سری اصول جزیی پایبند نبوده و همیشه در حال تغییر آنان است نگردد.

در پایان شایان ذکر تعاریف آمده شده در اول این مقاله تعریف و ارائه نظر نویسنده نیست بلکه تعاریف و استنباط بزرگان علم جامع شناسی است.

رامین حاتمی خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه

3 پاسخ برای “رفتار جامعه، تعامل سنت و مدرنیته

  • پیمان در تاریخ دی 24, 1394 گفت:

    سلام
    متاسفانه نوشته پختگی لازم رو نداشت. تعریف ساده.تحلیل ها بدون چهاچوب نظری مشخص و نتیجه گیری غیر علمی.
    البته از نظر نوشتاری دارای معایت نوشتاری و دستوری بود مثل هجو و طولانی بودن جملات و ….
    در نوشته هایی اینچنینی خیلی مهمه که چهار چوب نظری مشخص مثلا دیدگاه گیدنز در مدرنیته و….استفاده کنید
    در کل ممنون که نوشتین

  • فرید در تاریخ دی 23, 1394 گفت:

    مطالب رو باید باذکر منبع بگزارید.ابتدای مقاله که کپی پیست شده و در ادامه از گوشه و کنار مطالب جمع شده مثل کتب های مبانی جامعه شناسی.تحلیل هم به هیچ عنوان نیست که اگر ام باشد به شدت ضعیف است.جامعه به مطالب غنی تری نیاز دارد و تحلیل بهتر البته.با تشکر

  • مبین طاهرپور در تاریخ دی 23, 1394 گفت:

    یا خوا دستا وش بو

پاسخ دادن به مبین طاهرپور لغو پاسخ