پ 09 فروردین 1403 ساعت 13:13

نقدی بر یک تحلیل؛ از ماست که بر ماست / سلام خسروی

نقدی بر یک تحلیل؛ از ماست که بر ماست / سلام خسروی

به گزارش سلام پاوه : سلام خسروی شهردار سابق پاوه و مدیر پیشین آموزش و پرورش شهرستانهای پاوه و جوانرود در نوشتاری، به انتقاد از مطلب آقای  مستوفی  تحت عنوان  “دویدن های پار تا دویدن های حال” پرداخته است در این نوشتار آمده است : برادر ارجمندم جناب آقای مستوفی رئیس محترم آموزش و پرورش […]

به گزارش سلام پاوه : سلام خسروی شهردار سابق پاوه و مدیر پیشین آموزش و پرورش شهرستانهای پاوه و جوانرود در نوشتاری، به انتقاد از مطلب آقای  مستوفی  تحت عنوان  “دویدن های پار تا دویدن های حال” پرداخته است در این نوشتار آمده است :

برادر ارجمندم جناب آقای مستوفی رئیس محترم آموزش و پرورش باینگانسلام خسروی

امیدوارم قبل از هرچیز مراتب احترام وارادت اینجانب را نسبت به خود ومجموعه تجارب ارزشمندتان در طی سالیان متمادی خدمت در آموزش وپروش در کسوت زیبای معلمی  پذیرا باشید. یقین دارم که شرح صدر جنابعالی مانع از ایجاد هرگونه تکدر خاطر گردد چرا که شما بسیار بیشتر از بنده دغدغه ارتقاء جایگاه ومنزلت معلم را دارید.

در متنی تحت عنوان از دویدن های پار تا دویدن های حال به تحلیل وضع موجود در سطح تعلیم وتربیت در منطقه اورامانات پرداخته و ریشه اصلی مشکلات موجود را در کاهش انگیزه فرهنگیان فعلی و ترجیح منافع شخصی بر منافع جمعی از جانب آنان بیان نموده اید؛ اما این یک تحلیل منصفانه نیست زیرا:

اولا : در اینکه پیشنیان و پیشکسوتان عزیز فرهنگی ما زحمات بسیار ارزشمندی را در راستای ارتقاء همه جانبه منطقه مبذول داشته اند شکی نیست اما اندکی تامل نشان می دهد که جامعه ما در گذشته مملو از صداقت ، ایثار و از خودگذشتگی در همه لایه های اجتماعی و از جمله تعلیم وتربیت بود.

دوما : امروزه در اکثر قریب به اتفاق حوزه های رفتار عمومی فاقد آن اخلاص و صداقت وایثار گذشته هستیم که کاهش انگیزه در میان همه اقشار وار جمله فرهنگیان را هم به دنبال دارد

این یک مسئله اجتماعی چند علیتی است که تقلیل آن صرفا به یک علت آن هم بدون انجام مطالعات میدانی و تطبیقی  نتایج خطرناکی را به دنبال خواهد داشت وبرای همین منظور است که اینجانب به عنوان یک معلم با تجارب مختلف در حوزه های فرهنگی و اجتماعی مجبور به نگارش این متن شدم

جناب آقای مستوفی نگاهی فراتر از تشکیلات درون سازمانی آموزش وپرورش به سطح جامعه واندکی تامل نشان خواهد داد که گناه گستاخی شاخها و مسئولیت شکستن آنها را صرفا به گردن معلمین انداختن آن هم از جانب کسی که خود در راس بخشی از مدیریت اجرایی آن قرار دارد خطایی استراتژیک و آثار زیانباری به دنبال دارد

در گذشته پیشکسوتان من وشما با یک ماه حقوق معلمی می توانستند هم زندگی کنند هم ایران گردی و هم پس انداز و هم دارای تشخص و عزت نفس در جامعه باشند وبدون دغدغه معیشت، تمام قد در اختیار دانش آموزان بودند اما امروز چطور؟

برادر گرامی امروز همکاران من وشما چه شاغل و چه بازنشسته هیچ وقت بدون حسرت مشکلات وتنگناهای معیشتی سر بر بالین نمی گذارند وهمواره شرمنده زن و بچه های خود هستند در کنار آن مشاهده می کنند که از رسانه های مختلف اخبار حیف ومیل اموال عمومی به یک شوخی معمولی تبدیل گردیده است.

شاگردان وامانده از کلاس و درس یک شبه ره صد ساله را در این اقتصاد مریض طی می نمایند، در محاورات روزانه از میلیارد به یک تومان نام می برند، مبلغی که در روءیای هیچ معلمی نمی گنجد، رانت و سوء استفاده از اموال عمومی عده ای را بدون کمترین زحمت به حد اعلای رفاه اجتماعی می رساندو…….. حال من و شما گناه بی انگیزه شدن معلمین سخت کوش منطقه را صرفا ترجیح منافع شخصی بر منافع جمعی بدانیم. باور کنید این یک گناه بزرگ است که ما سوختن وساختن معلمین امروز را نادیده بگیریم وهمه مسئولیت نابسامانی ها را متوجه آنان بدانیم .

برای من به یقین اثبات شده که ما در اورامانات هنوز هم بهترین معلمها را در قیاس با کل کشور داریم همچنانکه در آغاز پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هم بیشترین شهید و رزمنده را تقدیم این آب و خاک نمودند و باور دارم که این عزیزان امروز شایسته بهترین خدمات وقدردانیها هستند ونباید با این گونه تحلیلهای سطحی تیشه بر ریشه اندک شخصیت باقی مانده برای فرهنگیان بزنیم واجازه دهیم تا شاید خدای متعال لطفش را بر جامعه ما ارزانی و مسئولین کشور عزیزمان با نگاهی ویژه به مسائل ومشکلات عدیده فرهنگیان  وترویج وتثبیت عدالت اجتماعی بخشی از آنها را مرتفع نمایند طبیعی است که در این میان فرهنگیان شاغل در اورامانات بخصوص یادگاران دوران دفاع مقدس شایسته تکریم وتجلیل مضاعف هستند.

22 پاسخ برای “نقدی بر یک تحلیل؛ از ماست که بر ماست / سلام خسروی

  • پرویز در تاریخ شهریور 19, 1397 گفت:

    جناب خسروی سلام آقای مستوفی بازنشسته شدن کجایی؟

  • کریمی در تاریخ دی 24, 1394 گفت:

    جامعه امروز ما همانند درختی پر شاخ و برگ است که برگ های آن به زردی گراییده ومیوه های آن نا رس بر زمین می ریزیند چرا که این درخت از ریشه و ساقه بیمار است و خطا خواهد بود که رفع بیماری درخت را فقط در برگ ها و میوه ها جستجو کنیم هر چند که ممکن است در ریشه کنی این مشکل نیاز به سمپاشی برگ و بار درختم احساس شود.فلسفه و اهداف اموزش و پرورش در سطح کلان آن به همان اندازه بیمار و نا کارامد است که نظام اقتصادی این مملکت فاسد و نا کارامد می باشد.جناب خسروی ها و مستوفی ها اگر چه سیاستگزاران اقتصاد واموزش و پرورش این مملکت نیستند اما جا دارد حداقل دنبال یافتن پاسخ این سوال ساده از خود باشند که حاصل این همه کلاس های اموزش قرآن و آموزش خانواده وساعت های اختصاص یافته علوم و ریاضیات و زبان خارجه و…به دروس دینی و تربیتی و…. واینهمه به به و چه چه و اهدای جوایز در حفظ وقرائت و ترویج نماز و امر به معروف و نهی از منکر و…چرا اینگونه شد؟هرچه بیشتر روی این موارد وقت گذاشتیم و هزینه کردیم نتیجه معکوس گرفتیم.در جامعه ای که ملاک ارزش و برتری فقط پول وداشتن ثروت می باشد طبیعتا همه به هر نحو ممکن به فکر ریختن بیشترین سودبه جیب خویش هستند و خطاست که انتظار داشته باشیم معلمین از این قاعده مستثنی باشند وچون معلمین دسترسی به رانت و کسب ثروت ندارند و به قول جناب خسروی هر روز شاهد ثروتمند شدن قارچ گونه از درس و تحصیل مانده ها می باشند حداقل تاثیری که بر روحیه شان خواهد ماند بی انگیزگی خواهد بود.در این راستا سخن بسیار است و از حوصله یک نظر خارج می باشد اما لب کلام من در این جمله است که آدرس اشتباهی ندهیم و جنگ زر گری راه نیندازیم.انشاءالله حداقل نوشته ها و نقدهایمان در جهت بر خورداری از منافع و به قول معروف در راستای موج سواری نباشد .

  • استاد فرهنگی در تاریخ دی 23, 1394 گفت:

    سلام و درود بر شما حبیب ا… مستوفی اندیشمند و ارزشمند
    بنده به عنوان یک همکار فرهنگی شما را سرمایه ای برای اورامانات و آموزش و پرورش پاوه می دانم.
    جناب آقای خسروی هم یک فرهنگی و یک آدم عزیز است،اما در حد و اندازه های خودش.
    من خواهش و پیشنهادم این است که اصالت ها فراموش نشود
    و بهتر است حریم ها رعایت شود.
    فرق است میان یک انسان با فکر و اندیشه همچون آقای مستوفی با
    افرادی مثل بنده و … .
    حق نگهدار مدیریت و کابران سایت سلام پاوه

  • هم ولایتی در تاریخ دی 23, 1394 گفت:

    آقای خسروی . بنده بابیانات آن دانشجوی علوم اجتماعی موافقم چون …………………….. وچون سخن بسیاراست و وووو.

  • حبیب اله مستوفی در تاریخ دی 23, 1394 گفت:

    برادر محترم و ارزشی جناب آقای سلام خسروی
    ضمن سپاس از بیانات مسموع (تلفنی) ونظرات مکتوب (روزآمد) شما برحاشیه نگاری این کمینه معلم اورامانات بر خاطرات پر بار جناب آقای فایق لطفی،آنچه را در این لحظه به آن می اندیشم چونان همیشه در ظرف ظریف بیتی از مولانا می ریزم و تقدیم می دارم که:
    باز باش ای باب بر جویای باب / تا رسد از تو قشور اندر لُباب (مثنوی)
    امیدوارم علاقه مندان و کنکاش گران جامعه آرام اما بیدار ما همچنان بنده وجنابعالی را با تیغ تیز نقد و بیان شیوا ودور از ابهام بنوازند چرا که اصل این است وقضاوت ها منتشر بین اذهان و افهام.
    آن یار نکوی من،بگرفت گلوی من / گفتا که چه می خواهی؟ گفتم که همین خواهم
    با باد صبا خواهم تا دَم بزنم،لیکن / چون من دَم خود دارم، همرازِ مِهین خواهم (دیوان کبیر)
    با سپاس مجدد از شما و تمامی بازدید کنندگان محترم و نگارندگان نظر ، دست مریزاد گوی مدیران محترم سایت های پاوه پرس و سلام پاوه هستم
    بِعَونِک یا مُستعان

  • معلم قدیم در تاریخ دی 23, 1394 گفت:

    هر دو دیدگاه به طور نسبی صحیح هستند چون همانگونه که در بین مدیران، اموال و بودجه علنا حیف میل می شود همچنان در بین معلمان انسانهایی شایسته وجود دارد وانسانهایی هم وجود دارند که معلمی را به عنوان منبع درآمد می نگرند و چون درآمدش کم است آنها هم به اندازه دست مزدشان تلاش می کنند واین درست نیست دوما معلمی هم جزو همین جامعه است که خلاف تقریبا امری عادی شده و تمجید کردن بلا جا به دل نمی نشیند اگر واقعا کسی عاشق کارش باشد آن را با چیزی عوض نمی کند و تا عاشق نباشی نتیجه مطلوب نمی گیری برای مثال اگر فردا اطلاعیه ای داده شود که در میان معلمان چه کسی حاضر است بقیه خدمتش را در بانک انجام به نظر شما چند درصد متقاضی می شوند آنهایی که باقی می مانند معلمان مورد نظر آقای خسروی هستند و آنهایی که فرم را پر می کنند افراد مورد نظر آقای مستوفی هستند از طرفی باور داریم که معلمی شغل نیست هنر است وهنرمند به خاطر درآمد به هنر علاقه ندارد عاشق هنرش است پس به نظر من آقای خسروی بعد هنر معلمی را در نظر گرفته و از این قشر زحمت کش دفاع نموده و همچنین آقا مستوفی از جنبه هنری به معلم نگاه کرده و گله دارد

  • معاذی نزاد ..محمد غریب در تاریخ دی 22, 1394 گفت:

    با سلام
    مباحث برادران ارجمند جناب آقای مستوفی وجناب آقای خسروی هر دو قابل تامل وشخصیت هر دو ستودنی وقابل تکریم ،جوشش علم ،معرفت وتقوی در وجود هر دو غیر قابل انکار است ، اینجانب به عنوان معلمی که هم دوران جدید را لمس نموده وهم دوران گذشته ،گذشته از این جهت بعنوان فرزند یک معلم همردیف معلمهلیی که اقای لطفی در یادداشت قبلی خود به ان اشاره نموده یعنی از دهه 38 ،دورانی که معلم تا شش ماه به زادگاه خود بر نمی گشت واقتصاد از نوع دست به دهان بود و کشاورزی مفهوم آنچنانی نداشت و به ندرت چراغ توری پیدا می شد ،معلم هم در روز کار می کرد وشبها به عنوان معلم اکابر تا پاسی از شب با حقوق 350 تومان بیشترین احترام را در میان جامعه داشت ،با توجه به شناخت ملموس وخاستگاه فرهنگی اینجانب واطلاع از نقاط قوت وضعف اموزش وپرورش از گذشته تاکنون ،خواهشمند است یادداشتها ی مطرح شده از طرف این عزیزان خدای ناخواسته جولانگاه سوئ استفاده وبی حرمتی به عزیزان قلمداد نگردد ،نفس مطالب هردو جای بررسی زیاد ونسبتا در یک راستا می باشند ،تفسیر وکنکاش مسائل تربیتی واموزشی فرا بخشی بوده ونمی توان براحتی برای هرکدام یک حکم را صادر نمود ،بعنوان یک بازنشسته فرهنگی برای به نتیجه رسیدن این مبحث پیشنهاد می شود ،همایشی بدون هزینه از طرف نهادهای فرهنگی این منطقه برگزار گردد ،چرا که معلم با قناعت وسادگی وکمترین امکانات آشنایی کاملی دارد در واقع این نشست می تواند هم درد دل وذکر خاطراتی از بازنشستگان آن دوران باشد وهم روشن شدن صورت مسئله های مطرح شده

  • علی در تاریخ دی 22, 1394 گفت:

    با عرض سلام وخسته نباشید وتشکر از آقای مستوفی نظر آقای خسروی مناسب تر هستند مقایسه گذشته با حال وتنها معلم را مقصر دانستن دیدگاه خوبی نیست امروزه با توجه به بیکار بودن قشر زیاد تحصیل کرده انگیزه به خواندن درس در بین دانش آموزان کم شده است . وهمچنین وجود وسایل سرگرمی فراوان دربین دانش آموزان (تبلت ،لپ تاپ و ….) زمانی برای رسیدن ومطالعه در بین دانش آموزان باقی نگذاشته است. نبود ابزار تنبیه وتشویق در دست معلم به این مشکل افزوده است .در برابر درس نخواندن دانش آموز معلم چه تنبیهی می تواند بر دانش آموز داشته داشته باشد ویا در صورت خوب بودن دانش آموزان با وضعیت بودجه ای مدارس چه تشویقی می توان برای دانش آموز در نظر گرفت؟دوستان عزیز سیاست ها موجود در آموزش وپرورش هم سیاست های درست وبه جایی نبوده است سردرگمی در بین مسولین آموزش وپرورش به دفعات زیاد دیده می شود. وضعیت معیشتی پایین در بین معلمان به این مشکلات افزوده است.دوست عزیزی که می فرمایید برای معلم مناسب نیست در در آژانس فعالیت کند شما شغل دوم بهتری سراغ دارین ؟هیچ کسی باوجود داشتن رفاه مالی راضی بر این نیست که صبح در کلاس باشد وعصر وشب در آژانس کار کند اجبار معلم را به این سمت کشیده است

  • ضیایی - سرده در تاریخ دی 22, 1394 گفت:

    جناب آقای خسروی عزیز
    ضمن تقدیر از دغدغه جنابعالی نسبت به وضعیت فعلی تعلیم و تربیت و اهتمام تان به این امر مبارک؛
    در نقد دیدگاه جناب آقای مستوفی ضمن ارائه دو دلیل، اذعان نموده اید که وضعیت کلی جامعه از دیروز تا امروز دستخوش تغییراتی فاحش و البته ناخوشایند گردیده است. بیان داشته بودید که صداقت ، ایثار و از خودگذشتگی آن زمان که در همه لایه های اجتماعی و از جمله تعلیم وتربیت وجود داشت امروز به بی اخلاصی، عدم صداقت و نبود ایثار مبدل گشته و این را علت وضعیت فعلی نظام آموزش و پرورش و ناکامی های آن دانسته بودید.
    اگر نگاهی به ماهیت دلایل جنابعالی بیاندازیم خواهیم دید که این موارد خود معلولند و علت این تغییر وضعیت چیز دیگری است. به عبارتی دیگر جایگزینی بی اخلاصی و از بین رفتن ایثار و … به دلیل تغییر ماهیت مربیان و مروجان تعلیم و تربیت بوده است. مگر نه اینکه نظام تعلیم وتربیت زیربنای رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه است و افراد از دامان آن رشد می یابند و آموزههای فرهنگی، و اجتماعی، اقتصادی را که لازمه زندگی است بایستی کسب نمایند پس نتیجتاً تغییر در این نظام تربیتی و آموزشی سبب رشد و ایجاد نسل جدید با ویژگیهایی از جمله عدم ایثار، نبود صداقت و … گردیده است.
    یعنی اینکه اگر معلمین و مربیان عزیز وظیفه ذاتی خود را همچون معلمان پار ادا نمایند این همه نابسامانی امروز از بین خواهد رفت و مجدداً فضایل نیکوی انسانی که امروز کمرنگ شده اند حیاتی دوباره خواهند یافت و موجبات رشد و بالندگی جامعه را در تمامی بخشها به وجود خواهند آورد.
    به امید آن روز
    اولا : در اینکه پیشنیان و پیشکسوتان عزیز فرهنگی ما زحمات بسیار ارزشمندی را در راستای ارتقاء همه جانبه منطقه مبذول داشته اند شکی نیست اما اندکی تامل نشان می دهد که جامعه ما در گذشته مملو از صداقت ، ایثار و از خودگذشتگی در همه لایه های اجتماعی و از جمله تعلیم وتربیت بود.

    دوما : امروزه در اکثر قریب به اتفاق حوزه های رفتار عمومی فاقد آن اخلاص و صداقت وایثار گذشته هستیم که کاهش انگیزه در میان همه اقشار وار جمله فرهنگیان را هم به دنبال دارد

  • بی پناه در تاریخ دی 22, 1394 گفت:

    بی جهت نیست که آقای خسروی هر جا مسولیت داشته است موفق بوده است.حیف و صد حیف که چنین تفکری که حاصل سالها تجربه و علم است گوشه نشین باشد.

  • عادل در تاریخ دی 22, 1394 گفت:

    با سلام
    بنده نه معلم هستم و نه آنچنان به مشکلات معلمان واقفم که بخواهم نقدی یا نظری بدهم فقط میخواستم یک نکته را تذکر بدهم که البته بیشتر روی سخنم با استاد مستوفی ست و شاید باید زیر مطلب خودشان این نظر را میدادم
    متاسفانه همه ما یک مشکل بزرگ داریم
    هر نسلی خود را بهتر و برتر از نسل بعد خودش میبیند و همیشه میبینیم که مثلا افراد 40 تا 50 ساله جوانان 25 تا 35 ساله را نکوهش میکنند و میگن ما همسن اینا بودیم فلان کارو میکردیم و بهمان کارو نمیکردیم و دقیقا همین نسل 30 ساله ها هم از نسل بعد از خود یا به قولی دهه هفتادی ها مینالد و اصلا حاضر نیستند حتی خود را با آنان مقایسه کنند . در حالی که شرایط هر نسلی با نسل گذشته یا اینده خود فرق دارد و مقایسه مثلا یک دهه چهلی با یک دهه شصتی یک قیاس مع الفارغ و اشتباه است چون هر کدام در شرایطی صد در صد متضاد هم بوده اند پس به عقیده من بهتر دانستن نسلی نسبت به نسل دیگر از عدم تفکر صحیح و منطقی نشات میگیرد

  • ناشناس در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    با سلام وتشکر از متن زیبا و نقد کارشناسانه اقای خسروی که زیبا حق مطلب را اداء کردند وابراز نگرانی از تحلیل اقای مستوفی که به نوعی خاطر وذهن معلمین را مکدر کردند.

  • ضیاء الدین در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    با سلام
    چقدر تفاوت میان نوشته از دل برآمده آقایان لطفی و مستوفی با نوشته با مراد و منظور خاص آقای خسروی واضح است.

  • سلام خسروی در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    کار بر محترم که با عنوان دانشجوی علوم اجتماعی نظر داده اید هر چند بنده بنا بر پاسخ دادن به انتقاد را ندارم و با دیده منت آن را می پذیرم اما چون جنابعالی تحت عنوان دانش آموخته علوم اجتماعی نظر داده اید اجازه دهید معروض دارم که نیت خوانی وانتساب اتهام موج سواری یک قضاوت ارزشی است که در نزد اهل خرد جامعه شناسی فاقد هر گونه اعتبار می باشد همچنین به نظر می رسد شما نه مطلب بنده و نه محتوای مطلب آقای مستوفی را متوجه نشده اید چراکه نقد بنده بر مطلب آقای مستوفی مربوط به علت کاهش انگیزه معلمان است که در متن مورد انتقاد چنان بیان شده که معلمان امروز چون صرفا به فکر خودشان هستند پس اثر گذار نیستند وبنده برخلاف این گفته باور دارم هنوز هم یکی ازشریف ترین وپاکترین اقشارجامعه همان فرهنگیان هستند واگر جامعه همچنان سرپاست مدیون صبر وبردباری معلمین است

  • .......... در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    موضوع اقای مستوفی بجاست همچنین نقد اقای خسروی اما انچه معلم امروز رازیرسوال برده عدم سنخیت شغل دوم معلم باشغل اصلی است که اکثریت به درب بنگاهها ویا اژانسها رفته اند که این شغل کاذب اصلا باروحیات یک معلم واقعی سازگار نیست وجایگاه معلم را در افکار عمومی خدشه دار کرده واینگونه دغدغه اقایان مستوفی وخسروی گشته است

  • معلم مریوان در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    سلام: افرین به ایده ونظر اقای خسروی پس معلوم است که دردومشکلات معلمان را به خوبی می‌فهمد

  • دانشجوي علوم اجتماعي در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    با سلام خدمت جناب آقاي خسروي

    چنانچه خاطرم باشد آقاي خسروي دانش آموخته علوم اجتماعي هستند لذا سواي نوشته آقاي مستوفي مي خواستم استدلال هاي برادر خسروي را از نگاهي كم وبيش جامعه شناسانه نقد كنم
    نخست : آقاي خسروي در جايي مي فرماييد پيشينيان همه صادق بودند و فداكار حال چه معلم و چه ديگر اصناف
    واين يك برش در سطح جامعه آن دوره است. اما در استدلال خود براي رد سخنان جناب مستوفي برش در قطر ميزنيد و مي فرماييد اكنون وضع مالي معلمان نامناسب است خب برادر من بالاخره قياستان در سطح است يا قطر. آيا تنها معلمان در جامعه امروز مشكل مالي دارند چرا ديگر اقشار را قلم گرفته ايد.
    دوم : اساسا چه رابطه معنا دار قوي ميان احساس مسئوليت و احساس تعلق با مسائل مادي وجود دارد. بفرض مثال يك غسال (مرده شور) چه مزايايي دارد كه نصف شب و در زمستان و تابستان اموات ما را مي شويد و يا يك پزشك فوق تخصص كه ميلياردها تومان درآمد دارد ديگر به چه انگيزه اي طبيب علت هاي ما مي شود .
    سوم: فرموده ايد كه معلمان پيشين با حقوق ومزاياي خود هم زندگي مي كردند هم ايرانگردي هم پس انداز !!!!!!! برادر من خاطره آقاي لطفي را بخوانيد اگر صرفا هدفتان نقد آقاي مستوفي نبوده است : اقاي لطفي مي گويند سوار بر يك ماشين باري و بر روي مصالح ساختماني از صبح تا شب در جاده بوده ايم . خانه ما اسطبلي بوده كه دو نيم شده است. و….
    جناب خسروي عزيز اجازه دهيد به نقدتان بدبين باشم و احساس كنم مي خواهيد سوار موج مسايل مادي معلمان شويد وگرنه مسئله احساس تعلق و انگيزه و پشتكار ارتباط چنداني با ايرانگردي و پس انداز ندارد .
    مشكلات مادي تمام عرصه ها و جايگاهها را فرا گرفته و مسئله مختص معلمان نيست.
    ودر پايان تشكر از آقاي مستوفي كه علي رغم اين كه خود اكنون مسئوليت دارند اما جسورانه يك سوزن به خود جامعه معلمان زده اند . بلي مشكلات مالي هست ولي باور كنيد بخش زيادي از مسايل حوزه آموزش و پرورش ارتباطي با اقتصاد ندارد. از اين بخش از نوشته جناب مستوفي بسيار لذت بردم كه گفتند در آن دوره اداره آموزش و پرورش با عده اي اندك اما تاثير گذار و در ساختمان هاي استيجاري تعليم تربيت كل منطقه اورامانات را مديريت مي كردند. و اين يعني تكريم معلمان و مديران ديروز كه بدون نياز و توجه به قلك پس انداز و ايرانگردي جامعه امروز ما را ساختند.

    سخن بسيار است و مجال اندك

  • معلم پاوه ای در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    جناب آقای خسروی مدیر محترم آموزش و پرورش
    با سلام محضر شما
    متن شما را چند بار خواندم،ولی تفاوتی بین گفته های شما و فرمایشات آقای مستوفی ملاحظه ننمودم
    هر دو ی شما از دردمندی فرهنگیان گفتید.تا اینجا درست!
    ولی شما فکر می کنید با این “مدیریت شب و روز کردن” می توان تغییر ی در وضعیت معیشت یا انگیزه کاری همکاران ایجاد کرد ؟ابدآً
    آدم بزرگ می خواهد و افکار بزرگ! نه آدم …

  • بیطرف در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    درود و هزاران درود بر شما

  • معلم در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    سلام : از طرز فکر آقای مستوفی واقعا متاسفم حرفهای منطقی آقای خسروی متین و به جا بودند

    • معلم 1 در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

      معلم نازنین،تفاوت فاحش این دو نوشته را متوجه نشدی؟
      فرسنگ ها با هم فاصله دارند.قدر زر زرگر شناسد ….

  • ولدبیگی در تاریخ دی 21, 1394 گفت:

    احسنت به شما و کلام زیبایتان و حسن نیت در بیان واقعیت ها