پ 09 فروردین 1403 ساعت 14:01

به راستي كه هورامان تعبير با شكوه « به‌هه‌شت » است / امیر دارستان

به راستي كه هورامان تعبير با شكوه « به‌هه‌شت » است / امیر دارستان

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : « اگر بپذيريم كه نمي توانيم دانش و فن را از تغيير جهانمان باز داريم ، دست كم مي توانيم بكوشيم اطمينان حاصل نماييم كه تغييرات در سمت و سوي درستي پيش مي رود » استيون هاوكينگ بر كسي پوشيده نيست كه نودشه يكي از زيباترين ، باستاني ترين […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : « اگر بپذيريم كه نمي توانيم دانش و فن را از تغيير جهانمان باز داريم ، دست كم مي توانيم بكوشيم اطمينان حاصل نماييم كه تغييرات در سمت و سوي درستي پيش مي رود »

استيون هاوكينگ

بر كسي پوشيده نيست كه نودشه يكي از زيباترين ، باستاني ترين و رازناك ترين مناطق زاگرس (و صد البته جهان ) بوده و از توانايي هاي توريستي بالقوه فراواني در زمينه طبيعي ، امیر دارستانیكشاورزي ، فرهنگي و … برخوردار است و سرمايه گذاري در توريسم از مزيت نسبي بسيار بالايي در مقايسه با كشاورزي ، واحدهاي توليدي كوچك ، داد و ستد مرزي و … برخوردار است. اگرچه توريسم در ذات خود مي تواند بسيار مخرب و آلوده كننده باشد اما در صورت هدايت و
برنامه ريزي درست، تنها منبع اقتصادي سالم و پايداري كه مي توان براي اين شهر زيباي كوهستاني متصور شد ، توسعه توريسم مي باشد. توريسمي سازگار و متكي بر فرهنگ و زيست بوم اورامان.

خيل عظيم خودروهايي كه هر روزه و بخصوص در فصل بهار به اين ديار زيبا سرازير مي شوند به خوبي گوياي وجود اين پتانسيل بوده و متأسفانه تاكنون بجز ايجاد آلودگي ، افزايش ترافيك و صدمات فرهنگي منفعتي براي اين مردم اصيل و متمدن در پي نداشته است.

در چند سال گذشته به دلايل متعددي از جمله نا آگاهي گروهي از شهروندان و عدم اجراي درست قانون از طرف دست اندركاران و مسؤلين امر ، صدمات جبران ناپذيري به محيط زيست و فرهنگ نودشه وارد شده است كه در صورت ادامه اين روند نه تنها پتانسيل هاي توريستي نودشه به كلي از دست خواهد رفت بلكه بيگانه شدن ما از هويت و فرهنگ چند هزار ساله ‌ي مان را در پي خواهد داشت و اثري از ابهت و جايگاه تاريخي نودشه نخواهد ماند.

1–   قطع در ختان قديمي و تك محصولي كردن الگوي كشت باغ ها:

باغ هاي نودشه به صورت فعلي كه حاصل قرن ها تلاش نياكاني زيبانگر و خردمند مي باشد نه تنها تأمين كننده سلامت جسمي مردم مي باشد بلكه مأمني براي آرامش روحي و رواني مردم نيز مي باشد . از ديدگاه زيبايي شناسي و توريسم كشاورزي با چشم اندازهاي زيبايي كه در فصول مختلف سال خلق مي كنند ارزش اين باغ ها، بسيار فراتر از آن چيزي است كه در قبال از دست دادنشان بدست خواهيم آورد . چشم انداز اين  باغ ها بيشتر به خاطر وجود درختان زيبايي مانند گردو ، توت ، چنار و … مي باشد.

نودشه 1از ديدگاه اقتصادي و كارشناسي نيز جايگزين كردن الگوي كشت تك محصولي به هيچ عنوان مقرون به صرفه
نمي باشد زيرا كه  طبق آمارهاي رسمي،  متوسط مساحت باغات شهرستان پاوه كمتر از 2/0 هكتار مي باشد كه در نودشه از اين مقدار هم كمتر است. از طرف ديگر با توجه به محدوديت منابع آب در نودشه كه به دليل تغيير اقليم و كاهش ذخاير برف مناطق كوهستاني سير نزولي به خود گرفته است ( ميزان آبدهي چشمه ها را نسبت به 20 سال گذشته مقايسه كنيد ) و همچنين فقر خاك زراعي ( به دليل شيب دار بودن منطقه و خاك شويي زياد ) بايد گفت كه تغيير دادن الگوي كشت باغات باعث خواهد شد به مرور زمان توان توليد فعلي نيز از دست برود . بايد بدانيم كه مردم اين ديار از نظر ژنتيكي به اين محصولات متنوع نياز دارند و اين محصولات با توجه به ارگانيك بودنشان از ارزش غذايي و دارويي زيادي برخوردارند كه  در صورت نبودن اين تنوع،  مبلغي بسيار بيشتر از آنچه كه از توليد تك محصولي بدست خواهد آمد صرف هزينه دوا و درمان و خدمات پزشكي خواهد شد. بخصوص درخت گردو ( كه به پرنسس درختان جهان شهرت يافته است ) يك منبع بسيار عالي از پروتئين ، ويتامين ، مواد معدني ، آنتي اكسيدان و از همه مهمتر يكي از بهترين منابع امگا3 مي باشد و لازم است با هر ميزان توليدي كه داشته باشد نسبت به حفظ آن اقدام كنيم.

2-   خانه سازي به شكل شهري و غير بومي در داخل باغ ها:

« آورده‌اند كه جماعتی از بوزينگان در كوهی بودند؛ چون شاه سيارگان به افق مغربی خراميد و جمالِ جهان‌آرای را به نقاب ظلام بپوشانيد ، سپاه زنگ به غيبت او بر لشكر روم چيره گشت و شبی چون كار عاصی روز محشر درآمد. باد شمال عنان گشاده و ركاب گران كرده بر بوزينگان شبيخون آورد. بيچارگان از سرما رنجور شدند. پناهی می‌جستند. ناگاه يراعه ی (كرم شبتاب) ديدند در طرفی افگنده. گمان بردند كه آتش است. هيزم بر آن نهادند و می‌دميدند. برابر ايشان مرغی بود بر درخت بانگ می‌كرد كه: آن آتش نيست. البته بدو التفات نمی‌نمودند. در اين ميان مردی آنجا رسيد. مرغ را گفت: رنج مبر كه به گفتار تو يار نباشند و تو رنجور گردی و در تقويم و تهذيب چنين كسانی سعی پيوستن همچنانست كه كسی شمشير بر سنگ آزمايد و شكر در زير آب پنهان كند. مرغ، سخن وی نشنيد و از درخت فرود آمد تا بوزينگان را حديث يراعه بهتر معلوم كند. بگرفتند و سرش جدا كردند. »

(كليله و دمنه)

گويي كه ما نيز از نسل همين بوزينگان باشيم كه ساختمان هايي با معماري شهري ، سفيد كاري و برق كشي شده  با امكانات صوتي و تصويري مي سازيم و نامش را كه‌یڵ مي ناميم و در پندار ديوانه خويش به جستجوي آرامش
مي رويم . بايد گفت كه اطلاق نام كه‌یڵ بر اين مكعب هاي فلزي بد منظر ، وقاحتي تمام عيار است. كه‌یڵ حكايت ديگري است. رازهاي نهفته فراواني دارد. آنجاست كه آدمي از سوداي ذهن بيمار بشريت آسوده مي شود و رد پاي خرد نياكان و زيبايي گم شده را پيدا مي كند . كه‌یڵ پيوند زيبا و باستاني خاك و چوب و سنگ است كه سرشار از سكوت شب است و نور آتش.

ساخت و ساز غير قانوني در داخل باغ ها و بخصوص در مسير جاده نودشه به پاوه در چند سال اخير شدت گرفته است و متأسفانه مردم در حالت رقابتي قرار گرفته اند و در مورد عواقب و تبعات اينكار فكر نمي كنند. اين يك بيماري است كه مثل خوره به جان مردم افتاده است و در حالي كه براي آينده سرمايه گذاري مي كنند جان
مي سپارند !!

مسیر نودشه 1

 معماري اورامان با آن همه اصالت و زيبايي و آرامش خاطري كه به آدمي مي دهد مي رود تا به دست فراموشي سپرده شود. اين ساخت و سازها باعث شده تا فضاي سبز زيادي از بين برود و علاوه بر ايجاد آلودگي ديداري و نوري باعث افزايش آلودگي ميكروبي نيز شده است و اغلب چشمه هاي زيباي نودشه به دليل حفر چاه هاي دفع فاضلاب در بالا دست ، در حال آلوده شدن هستند. به عنوان مثال مي توان به چشمه زيبا و پرآب  سيروانسك اشاره كرد كه آلودگي باكتريايي آن به حد غير قابل تحمل رسيده است . اغلب اين ساخت و سازها به شكل كنوني با فضا و تراكم اضافه ، سرويس بهداشتي و …  با توجه به فاصله كم تا شهر نودشه هيچگونه ضرورت و توجيهي ندارد و لازم است در اسرع و قت متوقف گردد.

جلوگيري از ادامه اين روند علاوه بر فرهنگ سازي و همكاري مردم نياز به هوشياري مسؤلين دارد و تسامح در اجراي قوانين به هيچ عنوان روا نبوده و اگر خود را فريب ندهيم قوانين مستحكم و شفافي براي جلوگيري از ادامه اين روند در اختيار است . از جمله  مي توان به « قانون ايمني راه ها و راه آهن » و  « قانون حفظ كاربري اراضي زراعي و باغ ها » اشاره نمود.

لازم است كه به مردم در مورد نياز انسان به تاريكي شب و تبعات قرار گرفتن طولاني مدت در معرض نور لامپ ها و تأثير مخرب آن بر سيستم اعصاب و  ايجاد سرطان پوست اطلاع رساني شود . باغ هايمان را به محلي براي آرامش و تفكر تبديل كنيم ، معماري اورامان را زنده كنيم و باغ هاي زيبايمان را با آهن و سيمان و برق آلوده نكنيم تا پيوندمان را با نياكانمان از دست ندهيم . شادمانه و شاكر باشيم كه در زيباترين جاي جهان زاده شده ايم .

3-   گسترش شهر نودشه و مديريت غير بومي و ناكارآمد :

متخصصين شهر سازي را عقيده بر اين است كه الگوي شهر فشرده تنها راه حلي است كه ممكن است به توسعه پايدار شهري منجر شود و با وجود اراضي بدون استفاده و با قابليت دسترسي مناسب به خدمات و تأسيسات در بافت هاي شهري ، توسعه پيراشهري به هيچ عنوان توصيه نمي شود زيرا چنين شكلي از توسعه شهر،  الگويي از يك شهر بيمار خواهد بود كه انسجام فضايي خود را از دست داده  و بافت متخلخل و تنك را بر پيشاني خود دارد.

بايد گفت كه هر شهري با توجه به منابع موجود ( آب ، خاك و … ) ظرفيت مشخص و محدودي براي توسعه دارد و  توسعه شهر كوهستاني نودشه با توجه به رشد جمعيت به آستانه خود رسيده و بايد متوقف شود . بهتر آن است كه زين پس مرزهاي ذهنمان را گستر ش دهيم!  نودشه بايد مثل گذشته دهكده اي زيبا براي توليد فكر و تربيت نيروي تحصيل كرده و متخصص باشد . ( نسل جوان امروز را از نظر سطح تحصيلات ، اعتياد به مواد مخدر و … با نسل هاي گذشته مقايسه كنيد!  )

نودشه 2

پديده مهاجر فرستي كه گاهاً از طرف مسؤلين مطرح مي شود نه تنها براي نودشه ضرري ندارد بلكه يك روند كاملاً طبيعي براي مناطق كوهستاني بوده و مي توان گفت كه يك حسن هم تلقي مي شود و برقراري ارتباط در قالب مؤسسات خيره و تعاوني ها با افراد مهاجر ( كه اكثرا جزء قشر تحصيل كرده و متخصص مي باشند ) باعث افزايش لابي و ورود سرمايه هاي خارجي به شهر مي شود كه كاهش تخريب را به دنبال خواهد داشت. بعضي اوقات بيكاري گسترده جوانان منطقه بهانه مي شود كه در پاسخ بايد گفت : انتظار فراهم كردن بستر  براي فعاليت نيروي تحصيل كرده و متخصص در شهر زيبا و كوهستاني نودشه انتظار عبثي است و با انداختن ماشين آلات به جان اين طبيعت بكر و زيبا و صنعتي و سيماني كردن منطقه مشكل بيكاري حل نخواهد شد و هر گونه سرمايه گذاري غير توريستي در نودشه نتيجه اي جز تخريب و آلودگي ندارد.

بايد گفت شهر نودشه با معماري و فرهنگ  منحصر به فرد ، اقليم زاگرسي ، شيب زمين و … نياز به مديريت بومي و درك و شناخت كاملي از شرايط منطقه دارد. مديريت چنين شهر ارزشمندي با ويژگيهاي منحصر به فرد ،  حساسيت و تخصص زيادي را مي طلبد و  انجام اقدامات نسنجيده و غير كارشناسي تبعات زيانباري را به دنبال دارد كه دامن همه ما را خواهد گرفت. يادمان باشد كه دنيا دار مكافات است و  اگر منافع عمومي را فداي منافع شخصي و زياده خواهي هاي خود كنيم به مكافات عمل بد گرفتار خواهيم آمد و آنوقت ديگر پشيماني سودي نخواهد داشت.

 از جمله تهديدات زير در مديريت شهر نودشه نمايان است:  

–       گستر ش طولي و خارج از محدوده شهر ( بخصوص در منطقه شاران ) كه صدمات جبران ناپذيري را به بافت شهر نودشه وارد خواهد كرد و همچنين باعث آلودگي آب چشمه ها ، كاهش فضاي سبز در ورودي  شهر ، افزايش هزينه خدمات شهري و كاهش پتانسيل توريستي نودشه و … خواهد شد.  براستي كه ساخت و ساز در اين منطقه لكه ننگي است  بر خرد جمعي و مديريت شهري نودشه و قطعا نسل هاي آينده همه ما را سرزنش خواهند كرد. لازم به ذكر است كه منطقه شاران خارج از محدوده تعريف شده در نقشه طرح هادي  نودشه بوده و ساخت و ساز در اين منطقه ممنوع بوده و ابزار قانوني كافي براي جلوگيري از اين روند در اختيار است.

–       ساخت و سازغير قانوني در داخل فضاي سبز محدوده شهر و عدم رعايت طرح هادي كه در اين مورد مسؤليت مستقيم آن متوجه مسؤلين شهرداري و شوراي شهر خواهد بود. بايد توجه داشت كه از بين رفتن فضاي سبز داخل شهر پيامدهاي رواني ناگواري براي شهروندان دارد . با توجه به اينكه تغيرات تدريجي صورت مي گيرد زماني مردم متوجه خواهند شد كه كار از كار گذشته و آب رفته به جوي باز نايد.

–       ساختمان سازي با فضا و تراكم اضافي كه به معضلي بزرگ تبديل شده است و باعث شده است كه  خيابان اصلي شهر چشم انداز خود را از دست داده و به يك تونل تبديل شود.  متأسفانه تراكم فروشي به منبع
درآمدي براي شهرداري نودشه تبديل شده است كه لازم است در اسرع وقت متوقف شود و تراكم مصوب در طرح هادي نودشه ( حداكثر 3 طبقه ) رعايت شود و همچنين يك الگوي معماري سازگار با طبيعت منطقه براي نودشه تعريف شده و در ساختمان سازي اعمال گردد.

 مساله مقروض بودن شهرداري به بهاي نابودي اين شهر زيبا مرتفع نشده بلكه در مراجع بالاتر مطرح شود تا شايد چاره‌اي انديشيده شود . احداث ساختمان هاي 4 طبقه و بيشتر ، از نظر شهر سازي يك جنايت آشكار در حق زيبايي و بافت نودشه مي باشد. ( برويد و از چناره نودشه را به نظاره بنشيند تا بدانيد كه چه به روزش آمده
است ! )

بايد توجه داشت كه خانوار در اورامان در طول تاريخ به عنوان يك واحد فرهنگي و اقتصادي مستقل و مهم مطرح بوده است و تحميل فرهنگ آپارتمان نشيني گام ديگر ي است در جهت از دست رفتن هويت و فرهنگ مان.

–       احداث جاده دسترسي ( بندگا  و كاوننان ):

 بهتر آن است قبل از اقدام به هر كاري از تمامي پيامدهاي آن به صورت دقيق و كارشناسانه آگاهي داشته باشيم و اگر تصميم به انجام آن گرفتيم به بهترين وجه ممكن اقدام كنيم. اگر هم فاقد تخصص كافي براي تحليل مسأله
مي باشيم بهتر آن است كه نظر افراد متخصص را جويا شويم كه خوشبختانه شهر نودشه از نظر نيروي انساني تحصيل كرده و متخصص از پتانسيل بسيار بالايي برخوردار است.

به ياد داشته باشيم  كه درياچه اروميه بر اثر اجراي طرح هايي به ظاهر مفيد( سد سازي ، پمپاژ از رودخانه براي توسعه كشاورزي و … ) به چنين سرنوشتي دچار شده است كه جلوگيري از عواقب زيانبار آن هزينه اي هزاران برابر بيشتر از ارزش اين طرح ها را مي طلبد. در خصوص احداث جاده به محله بندگا بايد موارد زير را مد نظر داشته باشيم:

1- از اهميت تاريخي و ارزش بافت زيباي بندگا در توسعه گردشگري نودشه آگاه باشيم و بدانيم كه محله بندگا قديمي ترين سكونت گاه نودشه مي باشد و به نوعي ردپاي تاريخي و شناسنامه همه ماست( « مزگیه قووڵه » اولين بناي نودشه فعلي مي باشد) اين محله در حال حاضر جزء بافت ارزشمند اداره ميراث فرهنگي مي باشد و بايد متوجه پيامدهاي از دست رفتن اين بافت بر آينده و توريسم نودشه باشيم

2- از تبعات گسترش نودشه در پايين دست از نظر افزايش هزينه خدمات شهري ، افزايش آلودگي ،از دست رفتن چشم انداز و زيبايي شهر و … آگاه باشيم

3- برآورد كنيم كه چه مقدار فضاي سبز در مسير احداث جاده در حال حاضر و در  آينده از دست خواهد رفت و از دست دادن اين مقدار فضاي سبز چه تبعاتي دارد؟

4- از اهميت اين دره پر رمز و راز ( اگرچه آلوده ) در تأمين آرامش رواني همه مردم ، نقش آن در توسعه گردشگري و …. آگاه باشيم .

اگر بپذيريم كه در يك منطقه كوهستاني و شيبدار زندگي مي كنيم بنابراين قياس با شهرهاي بزرگ ( كه در معرض آلاينده هاي سرطان زا ، باران هاي اسيدي و … مي باشند ) از نظر امكانات رفاهي و خدمات شهري منطقي به نظر نمي رسد و در قبال آن سرمايه هاي ارزشمند ديگري داريم . سكوت ، آب و هواي پاك ، ميوه هاي سالم ، چشم انداز زيبا ، فرهنگي بكر و ناب و … كه واقعا موهبت هاي ارزشمندي هستند و در قرن دود و آهن بسياري از مردم جهان از اين سرمايه ها بي بهره هستند

حال اگر از منظر عدالت اجتماعي به اين مسأله نگاه كنيم بايد بندگا را با ديگر محلات نودشه از نظر متوسط دسترسي به جاده مقايسه كنيم . فرض كنيم متوسط دسترسي به جاده در نودشه بر حسب تعداد پلكان ، 100 عدد باشد . بنابراين بايد روي صحبت ما با كساني باشد كه بيشتر از اين تعداد با خيابان اصلي شهر فاصله دارند و به عنوان افراد ذينفع از اين جاده شناخته شوند و مشخص شود كه چه تعداد خانوارند و جمعيت آنها چقدر است ؟  و قبل از هر چيز اين افراد نيز از تأثير اين جاده در زندگي شان آگاه باشند:

1- در صورت تبديل شدن اين مسير به جاده كمربندي نودشه از تبعات آن از جمله آلودگي صوتي و از بين رفتن آرامش مردم ، بالا رفتن ميزان آلاينده هاي سرطان زا و … در بندگا  آگاهي يابند و بدانند كه بندگا با آن همه سكوت و صلابت ، گذرگاه قاچاقچياني خواهد شد كه شب و روز نمي شناسند.

 2- از تاثير بالا رفتن روزانه از پله ها و نقش آن در سلامت قلبشان آگاهي داشته باشند ( هر كسي مي تواند با مقايسه ضريب سلامت ، تناسب اندام و طول عمر ميان مردم محله بندگا و مردم حاشيه جاده در 30 سال گذشته قضاوت كند. )

حال بايد فكر كنيم كه در صورت عدم اجراي اين جاده ( كه تاثيرات زيانبار فراواني دارد ) چه جايگزين هايي براي افزايش رفاه و آسايش اين خانوارها پيش روي ماست: خدماتي از قبيل لوله كشي نفت ، تهيه مسكن براي اين افراد در جاي ديگري از نودشه با كمك هاي بلاعوض دولتي و … اگر اينكار براي ماسوله شدني است چرا براي هزار ماسوله نباشد ؟

در نهايت اگر با بي‌رحمي تمام تصميم به اجراي اين طرح گرفتيم آيا درست است اينگونه شتاب زده و بدون نظارت انجام گيرد ؟  آيا مطمئنيم كه مسير انتخاب شده تنها گزينه ممكن و درست ترين گزينه مي باشد ؟ آيا بهتر نيست كه به جاي بيل مكانيكي ، توسط نيروي كارگري و با بيل و كلنگ احداث شود؟

 آيا درست است كه « هانه‌ سه‌رد•ێڵه » و « چه‌مه‌ گه‌رمه » كه علاوه بر زيبايي و ارزش ظاهريشان جايگاه والايي در حافظه تاريخي و فولكلور ما دارند اينگونه بي رحمانه مورد تعرض قرار گيرند ؟ در حالي كه اكثريت جمعيت شهر نشين جهان از ديدن منظره يك  چشمه از نزديك براي همه عمرشان محرومند .

ودر مورد جاده كاوننان ، آيا با هزينه اي كه صرف احداث جاده جديد مي شود نمي توان مسير فعلي را آسفالت كرد و حتي يك وسيله نقليه عمومي براي ساكنان اين محل تهيه نمود؟

 فراموش نكنيم قسمتي از مسير جاده موجود ( پدافند قديم ) در چند سال گذشته از نو احداث گرديد و آيا
درست است اينگونه  طبيعت زيباي كوهستانمان را به محلي براي آزمون و خطا و اعمال اشتباهات خود تبديل كنيم؟

لازم است كه بين آسايش و آرامش تعادلي منطقي برقرار كنيم و بدانيم كه نودشه شهر كوچكي است و ظرفيت اينهمه تخريب را ندارد. مسولين محترم شوراي شهر و شهرداري نودشه بايد به فكر گزينه هاي بهتر و بومي تري براي افزايش خدمات رساني به مردم باشند. مردمي كه هشت سال جنگ را زير آتش مستقيم رژيم بعث دوام
آورده اند شايسته همه گونه خدمتي از طرف دولت مي باشند.

–       احداث پارك و شهر بازي :

در نودشه هر شهروندي به محض قدم بيرون نهادن از خانه وارد يكي از بهترين و زيباترين پارك هاي جهان خواهد شد. در جايي كه هر كودكي مي تواند از درخت بالا برود ، با چوب و سنگ بازي كند ، به آب جاري دسترسي دارد ، مي تواند صخره نوردي كند، در زمستان سرسره بازي كند و در كل تعاملي درست و آموزنده با محيط طبيعي داشته باشد  چه نيازي به ايجاد يك فضاي مصنوعي و فلزي  به عنوان پارك داريم آن هم به بهاي نابودي باغهاي زيبا و قديمي شاران .

يادمان باشد كه تفرج گاهاي بكر و زيبايي داريم كه به سادگي در دسترس هستند و بيشتر مردم جهان در حسرت ديدار چنين جاهايي مانده اند . مثلا : ده‌بۆشته ، مله‌گه‌و قووڵی ، دۆڵۆگزره‌ی، ده‌ربه‌ن و …

آيا بهتر نيست كه به جاي پارك و شهر بازي يك نمايشگاه آثار و صنايع دستي اورامان در فضايي كوچك با معماري بومي برگزار كنيم كه مي تواند گردشگران زيادي را به خود جلب كند و به منبع در آمدي براي شهرداري نودشه تبديل شود و علاوه بر اين تاثير زيادي در احياي فرهنگ وهويت بومي نيز خواهد داشت

مي توانيم نمونه هايي از يك آسياب احيا شده ، چوخه و رانك ، كلاش ، چنگله ، هاره گلي و …. را به نمايش بگذاريم تاعلاوه بر ارضاي حس نوستالژيك و زيبايي پرستي خود بر قدمت تاريخي، سابقه يكجانشيني و فرهنگ ديرينه اورامان تاكيد كنيم و به آن بباليم.

4-   آتش سوزي مراتع :

شايد كسي نباشد كه از اهميت جهاني و ملي رشته كوه هاي زاگرس از نظر تنوع گونه هاي گياهي و جانوري ، زيبايي و … آگاهي نداشته باشد . زيبايي زاگرس در اورامان به اوج خود مي رسد و تجلي آن در تمامي آثار و فعاليتهاي  انسان مانند كشاورزي ، دامداري ، معماري ، لباس ، گويش ، عشق ، عرفان و … به خوبي آشكار است . در چند سال گذشته هزاران مورد آتش سوزي در مراتع و جنگلهاي زاگرس كه اكثراً عامل انساني داشته‌اند روي داده است و مي رود تا اين پديده شوم به يك فاجعه بزرگ تبديل شود.  بسياري از رويشگاه ها و گونه هاي جانوري زاگرس در معرض نابودي كامل قرار گرفته اند. يادمان باشد كه حيات و شادابي ما وابسته به همين جنگلها مي باشد و در حقيقت شرف و ناموس واقعي ما هستند. ملتي كه تعامل با محيط طبيعي را از دست دهد و نسبت به جنگل و مرتع بي تفاوت باشد مي توان گفت كه مرگش فرا رسيده است. لازم است كه از اهميت و ارزش واقعي اين جنگلها  جدا از مسايل مستقيم  اقتصادي ( تهيه علوفه دام ، گياهان و ميوه هاي خوراكي ، گياهان دارويي و … ) و زيبايي و نقش آنها در جذب توريست ، آگاه باشيم و اين وظيفه هر خرد بيداري است كه نسبت به آگاه سازي مردم از نقش اين جنگلها در توليد اكسيژن و تصفيه هوا ، ذخيره آب ، حفاظت خاك و تبعات زيانبار از دست رفتن اين جنگلها از جمله وقوع سيلاب هاي مخرب ، كاهش آبدهي چشمه ها ، افزايش دما ، آلودگي هوا ، از بين رفتن گونه هاي جانوري ، افزايش گرد و غبار و … كوتاهي نكند . ‌‌آنچه كه بسيار ضروري است اين است كه در اسرع وقت  نسبت به آموزش و تهيه امكانات اطفاء حريق اقدام كنيم تا بارديگر شاهد تكرار چنين فجايعي نباشيم. برخي از درختاني كه در آتش سوزي هاي چند سال اخير  از بين رفته اند عمري چند صد ساله داشته اند كه در اين ميان مي توان به درختان بنه ( پسته وحشي ) اشار كرد . آتش سوزي مكرر در يك رويشگاه باعث مي شود كه توان احيا را از دست داده و به خاكستر تبديل شود. بسياري از درختچه هايي كه در كوهستانهاي نودشه در آتش سوخته اند شايد در طول حيات نسل فعلي هرگز سبز نشوند و  حسرت ديدار دوباره آنها را به خاك ببريم .

آتش سوزی مراتع پاوه

يادمان باشد كوهستاني كه در تصرف ماست يكي از زيباترين مناطق جهان است. با جان و دل از آن محافظت كنيم.

5-   احداث جاده هاي دسترسي غير ضروري به باغها بخصوص در مناطق كوهستاني نودشه :

متأسفانه نسل ميان سال و سالمند شهرمان با توجه به آسايشي كه تكنولوژي امروزي در بدو ورود به دنبال داشته است در پذيرش آن ترديدي به خود راه نمي دهند و در مورد تبعات و عواقب آن فكر نمي كنند و ردپاي بولدوزر و بيل مكانيكي و … را نشان پيشرفت و آباداني مي دانند. هرگاه سخن از محيط زيست و فضاي سبز به ميان آيد بر طبق عادت در جواب خواهند گفت : مگر اينجا اروپاست؟!! در پاسخ بايد گفت: نه اينجا اروپا نيست بلكه بسيار فراتر و زيباتر از اروپاست. قباله هاي سه گانه اورامان كه اكنون در يكي از موزه هاي شهر لندن نگهداري مي شود و مربوط به يك سده قبل از ميلاد مسيح است شاهدي بر اين مدعا است كه در آن زمان مدنيت بسيار پيشرفته تر از شكل امروزي آن در اورامان وجود داشته است.

احداث جاده در مراتع كوهستاني بسيار زيان آور است و علاوه بر ايجاد آلودگي ديداري و بد منظر كردن چهره زيباي كوهستان  به مرور زمان باعث نابودي مراتع مي شود . براي جلوگيري از ادامه اين روند نياز به همكاري همه جانبه مردم با اداره منابع طبيعي شهرستان است و لازم است كه به مردم آگاهي داده شود تا در صورت مشاهده هرگونه تخريب سريعا به اداره منابع طبيعي شهرستان خبر دهند. تا مطابق « قانون حفاظت و بهره برداري از جنگلها و مراتع »  با متخلفين برخورد شود.

بايد تلاش كنيم تا فرهنگ سازي شود و مردم طبيعت كوهستاني و شيب منطقه را باوركنند . در حالي كه مردم در سراسر جهان هزينه و وقت زيادي را براي ورزش و مبارزه با چاقي ، فشار خون و ديگر بيماريهاي ناشي از صنعتي شدن صرف مي كنند ما مي توانيم اين مهم را به صورت تفريحي و كاملا لذت بخش و سالم به انجام برسانيم. اگر قرار بر اين باشد هر خانه باغي يك جاده دسترسي داشته باشد اين به معني نابودي كامل طبيعت زيبايمان خواهد بود و هركسي كه در اين مورد كوتاهي كند جنايتي بزرگ را در حق خود و نسل هاي آينده مرتكب شده است . شايسته است كه داڵانی را عبرت خود كنيم كه زماني نماد و تجلي زيبايي اورامان بود و اكنون به يك زباله داني تبديل شده است .

شماره تلفن هاي  منابع طبيعي پاوه :

روابط عمومي : 3239- 0832722   حفاظت: 0811- 0832722    رئيس: 2973- 0832722  

6-   احداث واحدهاي توليدي بخش كشاورزي:

شايد نيازي به توضيح نداشته باشد كه كشاورزي و دامداري در محيط هاي كوهستاني مانند نودشه، تنها به شكل سنتي خود مي تواند مثمر ثمر باشد و چنين محيط هايي هيچگونه مزيت و ظرفيتي براي كشاورزي و دامداري به شكل مكانيزه و صنعتي ندارند و احداث واحدهاي توليدي مانند گاوداري ، مرغداري ، سايت پرورش ماهي و … بجز آلودگي منابع آب ، آلودگي هوا ، آلودگي ديداري و تخريب فضاي سبز  نتيجه اي نخواهد داشت . وقتي  كه مواد اوليه و نهاده هاي مورد نياز اين طرح ها ( علوفه ، دان مرغ و … ) كاملا وارداتي مي باشد ، همان بهتر كه فراورده ها را وارد كنيم و شهر زيبايمان را آلوده نكنيم.

به جاي اجراي اينگونه طرح ها بهتر نيست روي زيرساخت هاي توريستي ( تاسيسات اقامتي، پذيرايي و … )  به شكلي سنتي و بومي سرمايه گذاري كنيم؟

لازم است كه براي جلوگيري از تكرار چنين مواردي با ادارات جهاد كشاورزي ، محيط زيست، شبكه بهداشت شهرستان ، ميراث فرهنگي و … هماهنگي شود.

7-   نصب چراغ معابر غير ضروري :

بسياري از چراغ هاي روشنايي معابري كه در نقاط خارج شهري نصب شده اند هيچگونه ضرورتي ندارد و بجز آلودگي نوري و ديداري و مصرف بيهوده انرژي نتيجه اي ندارند

ياد باد آن قلندري فرزانه شهرمان كه تير برق‌ ها را درختان بي بر مي ناميد . براستي كه اين درختان بي برند چرا كه قاتلان تاريكي و  زيبايي شبند.

تاريكي زيباست ، آسمان شب زيباست ، مهتاب زيباست آندم كه زمين سرشار از طراوت باران است و بلندي هاي شاهو را اولين برف پاييزي سپيد پوش مي كند.

8چشمه –   دستكاري ساختار چشمه ها:

چشمه هاي پاك و جوشاني كه در جاي جاي ديار زيبايمان جاري هستند گنجينه هاي ارزشمندي هستند كه طبيعت كوهستان به ما ارزاني داشته است و دليل سرسبزي و شكوه ديارمان مي باشند. لازم است كه بدانيم با توجه به توپوگرافي و شيب منطقه اين چشمه ها زه‌كش هاي طبيعي بوده كه تمام آب موجود در سفره هاي
زير زميني را در طول سال تخليه مي كنند و دستكاري و تخريب ساختار اين چشمه ها هيچگونه تأثيري بر ميزان آبدهي آنها ندارد. اين چشمه ها جزئي از فولكلور و هويت ما مي باشند و بايد فرهنگ مراقبت و نگهداري از آنها را ياد بگيريم و بدانيم كه آلوده كردن و  دست بردن در مظهر اين چشمه ها تحت هر عنواني از جمله بهسازي و … گناهي نابخشودني مي باشد.  چه مكان زيبا و رازناكي است « هانه »

در حالي كه  مردم زيادي در سراسر جهان به آب شرب بهداشتي دسترسي ندارند چرا شكر گذار اينهمه پاكي و زيبايي نباشيم .

9-     رهاكردن زباله در دل طبيعت ، شكار بي رويه گونه هاي جانوري در حال انقراض ، استفاده از كود و سموم شيميايي، از بين رفتن  دامداري سنتي،  پراكندگي و چشم انداز بد قبرستان نودشه و ده ها مورد ديگر كه در اين مختصر جايي براي بحث كردن نيست

در حالي كه در كشورهاي پيشرفته! دنيا زيبايي شناسي و بازسازي هويت در اولويت قرار گرفته اند ما كه در ابتداي راهيم  زيبايي را از بين نبريم ، بي هويتي را تجربه نكنيم و تراژدي چنار مسجد ملاشيخ را  تكرار نكنيم

پيشينه تاريخي و قدمت چند هزار ساله خود را از ياد نبريم و بدانيم كه ما مردمي هستيم كه زبان و سروده هاي اوستايي را در دل اين كوهستان زيبا پاس داشته ايم.

بهشت كودكي مان را به ياد آريم تا بدانيم كه چه چيزهاي گرانبهايي از دست داده ايم . با وجود همه اينها باز هم مي توان گفت: هنوز دير نيست.

بيماريهاي خطرناك زيادي در راهند كه به يمن وجود اين آب و هواي پاك ، ميوه هاي سالم و متنوع ، شيب زمين و … هنوز به اين كوهستان زيبا راه پيدا نكرده اند. اگر يك كودك سرطاني داشته باشيم چه احساسي داريم ؟ چه پزشكي به فريادمان خواهد رسيد ؟ آيا حاضر نيستيم كه جان و مالمان را در راه بهبودش فدا كنيم؟

تصور كنيم كه در يك كلان شهر آلوده زندگي مي كنيم  و از ديدن ، شنيدن و  تجربه كردن آنچه در زير آمده است بي بهره هستيم:

كۆیسان ، هه‌ڤار ، لۆ ، چنوور ، سووره‌ هه‌راڵه ، شه‌ماڵ ، ژه‌ر‌ه‌ژی ، ڤه‌رڤاڤه‌
نه‌ره ، ڤه‌نی ، بلچی ، براڵوو ، كه‌ككه‌ڤی ، تاش ، خه‌رمان ، بارووم ، ڕڤاسه
هانه ، جۆی ، به‌نگا ، قڵڤه‌ز ، تڵان كاڵه‌ی ، ئاڤ داره‌ی ، جۆكڵه ماڵ ، شه‌ڤاڤه
تفی ، وه‌زی ، هه‌نجیر ، هه‌نگووری ، مرۆ ، به‌ی ، نار ، بن‌ ته‌یله ، شارۆ ، سمۆره
كه‌یڵ ، هه‌یوانه ، هه‌‌رزه‌له ، ئارگا ، بنۆ دارا ، ساناڵێ ، بانتلین ، سه‌رپاسار
لاڤ ، هاڕه‌و ده‌ره‌ی ، گه‌ڵا خه‌زان ، پووشڵێ ، ڤه‌رڤه ، هێزمێ ، ته‌ڤه‌رزین
ئه‌یر و …

فهرست بالا  را در ذهن خود كامل كنيم و فريادي از شادي سر دهيم چرا كه خوشبخت ترين مردمان جهانيم.

 اگر با همه اين دارايي و زيبايي احساس خوشبختي نكنيم. شكي نداشته باشيم كه نه پول ما را خوشبخت خواهد كرد، نه آهن و سيمان و نه نشستن زير لامپ هاي كم مصرف و زل زدن به شيشه تلوزيون. تنها لحظات گرانبار عمر خود را هدر مي دهيم.

ساخت و ساز بدون برنامه و توسعه افسار گسيخته نودشه ( كه به نام پيشرفت صورت مي گيرد !!! ) به معني آلوده كردن ، از بين بردن  و فاصله گرفتن از اين همه زيبايي مي باشد

سهراب سپهري مي گويد: « من گدايي ديدم ،  در به در مي رفت آواز چكاوك مي خواست » . اگر دير بجنبيم مانيز به گدايي هر آنچه زيبايي است خواهيم رفت.

بياييد از خود و خانواده هايمان شروع كنيم و همه با هم «  توانستن »  را معني كنيم. زندگي كوتاه است شايد 50 سال ديگر بسياري از ما ديگر نباشيم اما مي توانيم به مانند پدرانمان، زيبايي و سلامت را براي نسلهاي آينده به يادگار بگذاريم و اين است راه ماندن و جاودانه بودن ما.

« به‌هه‌شت » در فرهنگ ايران باستان به معناي زيباترين و بهترين است:

به راستي كه  هورامان تعبير با شكوه « به‌هه‌شت » است .

سیروان

–       پيشنهادات:

1-   فرهنگ سازي و ترويج فرهنگ زيست محيطي: كه در اين راستا ضرورت تشكيل يك سازمان مردم
نهاد( سمن ) احساس مي شود كه خوشبختانه توسط عده اي از شهروندان در حال پيگيري است

2-    اجراي درست قانون :  كه نياز به همكاري و همدلي مسؤلين و تصميم سازان منطقه دارد و لازم است كه ادارات با يكديگر هماهنگ شده و مسأله به صورت جدي در جلسات فرمانداري مطرح شود . از جمله ادارات شهرداري ، منابع طبيعي ، محيط زيست ، جهاد كشاورزي ، برق منطقه اي ، آب و فاضلاب شهري ، بخشداري  ميراث فرهنگي ،  راه و شهرسازي .

و رعايت كامل  قوانين  زير بسيار ضروري  مي نمايد:

–       قانون حفظ كاربري اراضي زراعي و باغ ها

–       قانون ملي شدن جنگل ها و مراتع  كشور

–       قانون ايمني راه ها و راه آهن

–       ماده 100 شهرداري ها

–       آيين‌نامه مربوط به بستر و حريم رودخانه‌ها، انهار، مسيل‌ها، مرداب‌ها، بركه‌هاي طبيعي و شبكه‌هاي آب‌رساني، آبياري و زهكشي

–       قوانين و مقررات ميراث فرهنگي

3-    مطرح كردن مخاطرات و تهديدات زيست محيطي منطقه ( از جمله تبعات آبگيري سد سيروان ) به صورت يك طومار  و ارسال به سازمان محيط زيست و دعوت از خانم ابتكار و يا نماينده ايشان جهت بازديد از منطقه در اسرع و قت

امير دارستان  ( آذر 92 )

6 پاسخ برای “به راستي كه هورامان تعبير با شكوه « به‌هه‌شت » است / امیر دارستان

  • از نودشه در تاریخ اسفند 2, 1392 گفت:

    مطالب قشنگیست. شاید باعث بشه مردم و مسولان به خود بیان.مرسی

    • ناشناس در تاریخ فروردین 22, 1393 گفت:

      باتشکر ازمقاله جالبتان متاسفانه ناآگاهی از زندگی ماشینی این فاجعه ها را نیزدارد

  • شاهو در تاریخ دی 15, 1392 گفت:

    با تشکر از آقای دارستان برای مطلب جالب و مهمشان. متاسفانه قصابی محیط زیست در هورامان یا شدت هر جه تماتر ادامه دارد. دوستان اگر به فکر خود نیستید به فکر فرزندانتان باشید که از این نعمت ها محرومشان مبکنید. یک نکته ای رو میخوام بیان کنم که نویسنده و دیگر افراد دست به قلم در صورت صلاحدید امیدوارم رعایت کنند. دوستان منطقه ای که ما در آن زندگی میکنم هورامان نام دارد و لزومی ندارد که آن را اورامان خطاب کنیم. به نظرم یکی از راههای حفظ ارزشهامان همینه. یا مثلا چرا نباید نوتشه را همان نوتشه خطاب کنیم؟ چرا ویمیر را بیدمیری مینامیم؟ و هزاران چرای دیگر.

    • امير دارستان در تاریخ دی 15, 1392 گفت:

      دوست عزيز با تشكر از ابراز نظرتان.
      از آنجا كه متن مقاله به زبان فارسي مي باشد ناگزير كلمات به صورت رسمي نوشته شده است . بنده نيز معتقدم كه كلمات به همان صورتي كه در محاوره رايج تلفظ مي شود بايد نوشته شود اما در الفباي فارسي مصوت هاي كوتاه نوشته نمي شوند و باعث نادرست خواني كلمات هورامي مي شود. در اصل هورامان بايد به صورت هه‌ورامان نوشته شود.
      از طرف ديگر بايد بدانيم كه زبان هورامي به احتمال قريب به يقين بازمانده زبان پهلوي ساساني مي باشد و با زبان فارسي امروزي همريشه مي باشد. اگر به ريشه يابي و اصل تلفظ كلمات ايراني علاقمند هستيد فرهنگ واژگان پهلوي نوشته پرفسور مكنزي را به شما پيشنهاد مي كنم كه مي توانيد آنرا داونلود كنيد.

  • سردار پاو در تاریخ دی 14, 1392 گفت:

    بسیار جامع علمی و مطابق با واقعیت های نوشتی دوست گرامی امیدوارم گوش شنوایی باشد ونه اینکه در بایگانی ادارات بعد از چند سال امحا شود اقای دارستانی منتظر نوشت هاتون در دیگر جای جای دیارمان اورامانات هستیم.با تشکر.

    • امير دارستان در تاریخ دی 15, 1392 گفت:

      با تشكر از شما سردار پاو عزيز
      نبايد چشم انتظار ادارات باشيم . همه ما در قبال طبيعت بكر و زيباي اورامان مسؤليم . به عنوان مثال احداث جاده به پياز دول كه بحث آن مطرح شده است در نوع خود يك فاجعه زيست محيطي مي باشد كي باعث تخريب يكي از بكرترين و زيباترين مناطق زاگرس خواهد شد. همه ما بايد در آگاه سازي مردم كوتاهي نكنيم.