پ 09 فروردین 1403 ساعت 23:41

ضجه هایی که از قشلاق و ییلاق به گوش میرسند/ بهروز خسروی زاد

ضجه هایی که از قشلاق و ییلاق به گوش میرسند/ بهروز خسروی زاد

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : اخبار پی در پی و بدون وقفه این روزها حاکی از آن است هم اکنون که در حال خواندن این تحریریه هستیم بی شک اسلحه ای قلب جانوری زبان بسته را نشانه رفته و غرش ویرانگر گلوله ها سکوت دشت و جنگل و کوه را به چالش می کشد […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : اخبار پی در پی و بدون وقفه این روزها حاکی از آن است هم اکنون که در حال خواندن این تحریریه هستیم بی شک اسلحه ای قلب جانوری زبان بسته را نشانه رفته و غرش ویرانگر گلوله ها سکوت دشت و جنگل و کوه را به چالش می کشد و چند ثانیه بهروز خسروی زادبعد مرگ مرثیه اش را بر جنازه زندگی میخواند؛ نعش کلی یا بزی بر روی زمین افتاده و در خونش می غلطد و یا از ارتفاع چند صد متری صخره ها راه به سوی پایین می یابد؛ چرا؟ تا لحظه ای تفریح فراهم آید؟ تا هورمونهای که هیجان خواهی را تبلیغ می نمایند آرام گیرند؟ تا افتخاری به دفتر افتخارات یک یا چند نفر اضافه گشته و در شب نشینی ها دست به دست نقل شود که فلانی یک کل … سال را کشت؟ یا از شدت گرسنگی و فقر و مسکینی دست به کشتار حیوانات وحشی و تاراج اندک میراثمان میزنیم.

آیا این طبیعت شکننده و کم رمق از بمو و شاخ شمیران در ثلاث باباجانی تا کیمنه و بیرواز از بیزل و لاوران در منطقه حفاظت شده  تا گاهول؛ هنوز توان آنرا دارد که شادی بیافریند برای آنان که شادی و تفریح را در کشتن و ریختن خون حیوان زبان بسته ای میدانند؟ آیا ما به عنوان یک انسان نمیتوانیم اسلحه را برداشته به طبیعت رفته و به جای ریختن خون جانواران و به سیخ کشیدن آنان از زنده بودنشان محافظت نموده و  به قدرت خویش در حفاظت از مخلوقات خداوند افتخار نماییم؟ آیا افتخار  و لذت فقط در کشتن و ویرانگری است؟ آیا لذت دیدن جنگ کل ها در این  دوره “کل هه رز” زیباتر است یا بردوش کشیدن نعش یک کل و به یغما بردن گنجیه های طبیعی اورامان؟ آیا دیدن بازی دو بزغاله بزکوهی در فصل بهار در دره زلته یا شاخ شمیران و بلندی های شاهو زیباتر است یا شکم دریده مادر آنها ؟ آیا پاره کردن شکم یک بز باردار اینقدر ذلت بخش است که یک انسان به خود اجازه بدهد به آن دست بیازد؟ چه کسی باید نعره کل و ناله بزکوهی را بشنود؟ کی باید بشوند؟ آیا هنوز زمانی باقی مانده است که  به خود بیاییم و برنامه ای عاجل و اضطراری برای نجات آخرین کل و بزهای منطقه اورامان اعمال نموده واز انتقراض کامل آن جلوگیری نماییم؟ آیا کل وحشیسازمان حفاظت محیط زیست، سازمانهای مردم نهاد مرتبط با طبیعت و سایر ارگانهای ذی ربط و صاحب مسئولیت موفق می شوند جشن نجات حیوانات وحشی اورامان را بگیرند یا اینکه عاشقان ریختن خون این حیوانات موفق خواهند شد به همین زودی جشن کشتن آخرین کل یا بز اورامان را برگزار نموده و در کنار نعش بی سر یک کل یا شکم پاره شده یک بر کوهی آخرین عکس یادگاری خویش را بگیرند؟

اگر ما توان آنرا نداریم که در این زمان حساس و خطیر( از نظر حفاظت از حیات وحش منطقه) سوخت حتی یک ماشین گشت زنی را تامین و تهیه نماییم پس چرا رسما اعلام نمی نمایم تا مردم هم بیهوده منتظر نبوده و توتع بیجا نداشته باشند؟ اگر نمی­توانیم از تنها و تنها یک منطقه حفاظت شده در چهار شهرستان اورامانات حفاظت نماییم پس چرا نام حفاظت شده را بر آن نهاده ایم؟ اگر بودجه ای برای حفاظت از این منطقه حفاظت شده نیست پس چرا برای تشکیل یک صندوق مردمی حمایت از آن اقدام عاجل نمی نمایم؟

لطفا همه ما این نعره ها و ناله های حیوانات زبان بسته را بشنویم. اگر امروز ضجه های کم رمقشان را نشویم فردا روز دیگر زیبایی وجودشان را نخواهیم دید. پس هم اکنون دیر است و تا سرنوشت کل بز هم به سرنوشت قوچ و میش کوهی اورامان تبدیل نشده است اقدام نماییم، اقدام نمایید و اقدام نمایند.

انجمن دوستداران طبیعت باینگان

2 پاسخ برای “ضجه هایی که از قشلاق و ییلاق به گوش میرسند/ بهروز خسروی زاد

  • یاسر در تاریخ آذر 18, 1394 گفت:

    درود بر انجمن دوستداران طبیعت باینگان و سایر انجمن ها ی مرتبط. با توجه به این که مخاطب مطلب شما در فضای مجازی عموما افراد آگاه و روشن فکر می باشند حال آن که بیشتر این شکارچیان انسانهایی نا آگاه به اینترنت و به دور از فضای وب هستند ، آیا بهترنیست علاوه بر درج مقآلات، آگاهی بخشی در این خصوص را به فضاهای دیگری همچون رسانه های دیداری مانند آگاهی تلویزیونی به ویژه در شبکه های استانی ، نصب بروشور در میادین عمومی و محله ها ، مساجد ، مدارس و … برد ؟

  • رستمی تبار در تاریخ آذر 18, 1394 گفت:

    اهالی محترم شهرستان پاوه و خوانندگان محترم طرح این مطالب به جهت حفظ فرهنگ غنی و سلامت اکولوژیک منطقه است. لذا اگر به فرهنگ و سلامت اکولوژیک خود و منطقه می اندیشید و نهایتا بدنبال وجود یک رفاه نسبی برای فرزندان خود, به این سرمایه عظیم خدایی با چشمی نو بنگرید و اگر مسئولین ذیربط به هر دلیلی نمی توانند امنیت حیات وحش را تامین کنند و قطعا بدون حضور شما نخواهند توانست! خود همچنانکه امنیت خود را تامین می کنید مسئولیت پذیر باشید.
    براستی مرگ آخرین پستانداران مرگ زندگی خواهد بود و ما چیزی برای افتخار نخواهیم داشت. در جایی خواندم که استرالیا خرگوش نداشت. مهاجرین انگلیسی 24 راس خرگوش به همراه خود بردند و اکنون سیصد میلیون خرگوش در استرالیا زندگی می کنند. کانگرو نماد استرالیاست. به ازای هر استرالیایی دو کانگرو و بیش از 17 خرگوش وجود دارد این در حالیست که 80 درصد استرالیا خشک و لم یزرع است. پس ما چرا نتوانیم شاهد وفور کبک و کل و بز و شوکا و خرگوش و حتی گرگ و پلنگ باشیم. تا کی این فرهنگ غلط را دنبال کنیم که مار را باید کشت. اگر مار را بکشیم چه چیزی موش کور را بخورد. اگر موش کور را ریشه کن کنیم چه چیزی برایمان خاک تولید کند. و اگر موش کور را بکشیم عقاب از چه بخورد و اگر کرکس نباشد چه چیزی لاشه گندیده یک حیوان را تجریه کند و اگر ….. آیا انسان تنها و بدون ارتباط با زنجیره های غذایی می تواند ادامه حیات دهد. پس وقت آن است همه پاسدار محیط زیست و تنوع زیستی باشیم. از سوربنه تا کنیوال و کنگر و لاله واژگون و سمندر و … گرفته تا گرگ و کل و بز و …
    ما برای آینده این سرزمین نگرانیم. آینده ای که نمیدانیم به کدام سو می رود. حداقل ما در تخریب محیط زیست محلی و اکوسیستم های خودمان شریک نباشیم تا ببینیم از کنفرانس های بین المللی برای کنترل بعد جهانی آن چه چیزی خارج خواهد شد.