به یاد عبدالله کاکابرایی :مدیر، هنرمند و معلمی آهنگر/ نصراله دانشخواه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : نوجوان بودم که نام او را شنیدم. می گفتند مدیر دبیرستان است. خیلیها از او حساب میبردند. از معلم و دفتردار گرفته تا محصلین درسخوان و درسنخوان. میگفتند اگر در دست دانش آموزی تسبیح یا سیگاری ببیند، کلاهش پس معرکه است! آخر معتقد بود که در دست یک محصل […]
- ۲۶ مهر ۱۳۹۴
- کد خبر 22994
- 28 دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : نوجوان بودم که نام او را شنیدم. می گفتند مدیر دبیرستان است. خیلیها از او حساب میبردند. از معلم و دفتردار گرفته تا محصلین درسخوان و درسنخوان.
میگفتند اگر در دست دانش آموزی تسبیح یا سیگاری ببیند، کلاهش پس معرکه است! آخر معتقد بود که در دست یک محصل باید کتاب و قلم باشد.
دانشآموزان دوره مدیریت او هم اینک از بهترین و تربیت یافتهترینهای نسل خودشان هستند و بی شک از ایشان در دل همه به نیکی یاد میشود؛ چه آنانی که از دستش کتک خورده بودند و چه آنانی که به دیده اغماض به حرکات نامناسبشان نگریسته شده بود.
کسی را سراغ ندارم که بجز از نیکی و صلابت «عبداله کاکابرایی» سخنی بر زبان بیاورد. در ذهن کسانی که او را میشناسند، شخصیت ایشان مظهر تلاش و مدیریتی منحصر به فرد است که در آن نوعی غمخواری نسبت به فرزندان جامعه موج میزند. تلاش ایشان برای به ثمرنشاندن تحصیلکردگان و گردانندگان کنونی جامعه، یعنی همان دانشآموزان سابق تحت مدیریت او، همیشه در اذهان مردم این شهر خواهد ماند.
به قول پیرهمێردی شاعێر: «نامرن ئهوانه وا له دڵی میللهتا ئهژین.»
میگفتند آقای کاکابرایی صدای زیبا و دلنشینی دارد… راست گفته بودند. در کاستی صدایشان را شنیدم و بسیار متعجب شدم که چرا چنین صدایی به یادگار نمانده بود؟ آخر صدای او در قیاس با خوانندگان امروز، بسی دلنشینتر و بسی قویتر و هنرمندانهتر بود. من خود در انتخاب آهنگ، بسیار سختگیرم. وقتی تصنیف زیبای سیدرحیم قریشی و مقام میانی آن را که با شعر معروف ماموستا گوران خوانده شده بود، با صدای ایشان شنیدم، باور کنید از بزرگترین حسرتهای زندگی من زاده شد! چگونه ممکن بود یک چنین صدایی، گوش و احساس ما را نوازش نداده باشد؟! حسرت از این بیشتر: محروم ماندن از زیباییها؟!
(به ئاسمانهوه ئهستێرهم دیوه/له باغچهی بههار گوڵم چنیوه)
(کولکه زێڕینهی پاش بارانی زۆر/چهماوهتهوه بهرامبهر به خۆر)
این شهر استعدادهای زیادی تولید کرده است اما استعدادسوزی اش، فراوان و چمشگیرتر است!
به گمان من او بیشک از استعدادهای سوخته موسیقی بود که صدای کمنظیرشان درمیان فضای محدود شهرمان و مشکلات و تنگی معیشت خانوادههایمان، گم شده بود. باور کنید شنیدن مقامهای شیرین و تصنیفهای زیبای استاد خالقی از زبان ایشان، لطف خاصی دارد. فروغ فرخزاد ادعا داشت «تنها صداست که میماند» ولی او هنوز بدون صدایش هم، مانده بود! با دیدنشان هنوز که راه میرود ابهت و صلابت جوانیش را میتوان احساس کرد، هر چند سختی روزگار این زمانه، رمق او را نیز کم کرده است.
از علاقه من به شعر و موسیقی که خبردار شد، با روی گشادهای قول داد که شماری از نوارهای خود را نزد من امانت دهد و این لطف او را میرساند، زیرا شاید اگر من بودم، اینکار را نمیکردم؛ آخر چیزهای ناب و زیبا، اینک همچون عتیقهای گرانبها هستند.
شنیدم که پس از بازنشستگی، به شغل آباء و اجدادیشان پرداخته و در محل کار مرحومان، پدر و عمویشان مشغول شکل دادن به فلز سخت و سنگین آهن است. آری در دستان یک معلم، دستان یک هنرمند، دستان یک مدیر کمنظیر، در دستان یک بازنشسته باتجربه، اینک به جای چایی داغ و تکیه بر پشتی دادن و از تجربیاتشان سخن گفتن، پتک و سندان است. روزگار غریبی است! شاید گرفتاریهای مادی زندگی، شاید تنهایی و یا شاید یاد پدر و عمو، وی را به این کار ترغیب کرده بود. هر چه بود پیداست که مصداق بارز این شعر شیخ اجل است:
به دست آهن تفته کردن خیمر
به از دست بر سینه پیش امیر
تصمیم داشتم که در محل آهنگریشان به نزد ایشان بروم و از نزدیک با وی صحبت کنم. کمسلیقگی خودم در دیدار با ایشان و مشغولیات زندگی چندشآور و ملال انگیز روزمره، این تصمیم مرا به عقب انداخته است. به جایش به فکر آن شدم دست کم تا روزی که به دیدارشان میروم، در اینجا یادی از ایشان نمایم.
به حکم وظیفه و با تمام وجود، یکی از دلنوشتههایم را به ایشان هدیه داده، تا از تاثیرگذاریشان بر جامعه و بر نسل خودم، تشکری هر چند نه در خور وی، کرده باشم. امیدوارم عمرشان طولانی باشد و این هدیه مرا بپذیرند:
—-
گهرهکم بێ چن دانێو قسێ زلێ کهروونه و بڕێو نامێ سهرهزلا باروهنه دلێ قسهکام، تا نهختێو وێم برمانوونه و با واچا ئی ههتیمه فرهش حاڵیا!
بهڵام ههرچی حۆلم دا، نمهزانوو نهتاوام یا نهیارام!
لاو منۆ ههر چی کهسهن چی شارهنه، گرد ڕوێو، هیچ نهبۆ دروێوه مدۆ. ئاخور وهختێو پهرسی: خاسهنی؟ ماچو: ئهرێ!
داخۆم تو واچی پاسه بۆ؟
حاڵوو کوڵ کهسی خاسه بۆ؟
وهشی ئاما بۆ لاو دڵان
خهمش یهکجاری ناسه بۆ؟!
شهوێ تا ساحبێ لاڵیهوۆ
بهشکهم ئی دروێ راسه بۆ!
ههرچی چێوا یاوان پهنه
مهگهر کاڵی ههناسه بۆ؛
توخوا دننالێو دڵوهشی
تا کهی ئاوات و تاسه بۆ؟
—
چی قسانه واز باروو خاستهرهن. بڕوا نمهکهروو بتاوو قسێ دانهدانێ و سهرهزلانێ کهروو. ههرچی مدیهو ئهگهرباسو زارۆڵێویتان پهی کهروو، رهنگهن وهشتهر بۆ:
زارۆڵێوهو لاو ئێمه شهلهمینهش به گریایی نهدیێبێ. ئهداش کڵوه شهلهمینهکێش نیێبێنێ دلێ ئاوێ تا فیسیاوهو چاشتهکێش بنیۆ سهر.
– ئهدا ئارۆ چێشینهنه؟
– رۆڵهکهم شهلهمینهنه.
– داخۆم شهلهمی چێشهنه
– ماتڵ کهره یاوۆ پهنه..
***
زارۆڵه پهشۆکیا بێ
تا وهختوو نانی یاوا بێ
چاشتی نریا وهروو دهمیش
ههرسی پڕێ سهروو چهمیش
– تۆ واتت شهلهمینهنه!
– دهی شهلهمی ههر ئینهنه
– دهی کهی ئینه شهلهمیهنێ؟!
چی بهشهو من کفتێش نیهنێ؟!
– کفتێ دلێ ئی چاشتێنه؟!
کهسی تا ئیسه نهدیێنه.
– ده کفتێ بێنێ وێم دیێم،
که سفتێ بێنێ وێم دیێم
تۆ چاشتهکێو خراب نیا
وهشهت کهرده کفتێ لوا!
—-
نمهزانوو واچوو حهق به کێ بێ! ئهداکێ یا زارۆڵهکهی؟! ئهدا نهتاوابێش زارۆلهکهی حالی کهرۆ. نهفامی زارۆڵهکهی عهیبهکهش نیا ملوو ئهدێش.
وهڵاتوو ئێمهنه وهختێو کفتێما شهلهمینه بۆ، مێژوه زوڵێما چاشتی پلپلینه بۆ، وهختێو گۆشتی تازهما فریزرهنه هۆرگێریۆ بهڵام چێوی دهردنهوهر ئینا سهرو سفرهیماوه، ئێتر تهمهو تێر واردهی بڕمێ خاستهرهن!
—-
لابهره باسو زاروڵهی یا باسو قسه دانهدانا! با وهنوزێوه کهرمێ. تۆ چووزانی؛ ئاما و وهرمێوی وهشما دی!
شايد باور نكنيد ولي من با خواندن اين مطلب زيبا در قدر داني از اين بزرگوار كه يقيناٌ نامشان در تاريخ پاوه جاودانه خواهد ماند ،حسي آميخته باتحسين و تا حدودي حسادت! نسبت به نگارنده اين متن زيبا داشتم كه چنين هنرمندانه زحمات اين انسان برجسته را با متني اين چنين زيبا ارج نهاده اند. حسودي از اين بابت كه من چنين توانايي ندارم تا حس زيباي دوست داشتن را نسبت به عزيزاني چون جناب آقاي كاكابرائي ابراز كنم . جناب كاكابرائي بابت تمامي زحماتي كه براي فرزندان اين ديار كشيده ايد صميمانه دستهايتان را مي بوسم .
سلام بر معلم وفرهنگی گرامی اقای کاکابرایی وارزوی توفیق روز افزون وطول عمر با عزت برای ایشان
باسلام
بنده هم برخود واجب میدانم اززحمات وکوششهای بی دریغ ودلسوزانه جناب آقای کاکابرایی درراستای آموزش وپرورش جوانان منطقه کمال تشکر وقدردانی راداشته باشم .بدون شک ایشان انسانی بزرگوار وقابل احترام همگان میباشد.آرزوی سلامتی وتندرستی برایشان دارم.
با سلام و احترام خدمت آقای کاکابرایی گرامی و دوست داشتنی. من نیز به نوبه خود مفتخرم که در دهه هفتاد شاگرد مکتب و مدرسه این بزرگمرد بوده ام. چرا که درسهایی نانوشته از مدیریت و معلمی ایشان به امثال ما رسیده که بسیار تاثیر گذار وقابل توجه می باشند.به امید سلامتی و کامرانی استاد خانواده گرامیشان.
من هم به نوبه خودم از تمام خوانندگان و همچنین از کارکنان این سایت تشکر میکنم و برای همه آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم.
آرزو میکنم هر آنچه که شایسته و بایسته این شهر و این مردم است حاصل شود و جایگاه هر کس به نسبت ارزش و تاثیرش نمایان گردد.
عمر طولانی و شادمانی را برای همه غمخواران واقعی این دیار، آرزومندم.
کاک عبدالله کاکابرایی از آخرین بازماندگان نسلی هستند که شوق خدمت به دیگران و اعتلای فرهنگ این سرزمین و کودکانش بزرگترین دلمشغولی و هدف زندگیشان بوده است. جا دارد از جناب دانشخواه هم تشکر ویژه ای نمود که یاد معلم بزرگ دیارمان را پاس داشته اند آن هم در زمان حیات گهربارشان. امید است این حرکت گامی به جلو باشد در نکوداشت بزرگانمان قبل از اینکه دست اجل ما را از گنجینه پربار و سرشار آنان کوتاه نماید.
جناب آقای نصرالله دانشخواه ازالطاف بیکرانتان،باقلم وکلام شیوا اینجانب؛را مورد تفقدات خود قرار داده اید بینهایت ممنون وسپاسگذارم،قطعا”آشکاروبیان واقع است. که این خصایص وعملکردهای مثبت تاءثیر وجود پربرکت ،همکاران خوب ودانشمند و دانش آموزان هدفمند و متشخص وباغیرت وخانواده های محترم ودرد آشناکه به صورت مجموعه منجر به شکوفایی علم ومعرفت درآن دوران گردید.بنده حقیرقطره ای خالص ازآن دریای همت بوده وبدینوسیله ازلطف جنابعالی وتمامی سروران گرانسنگ کاربران اهل علم وقلم ومعرفت که بنده نوازی نموده ومدیرمحترم سایت سلام پاوه آقای فرهادصالحی وصهیب زربان نهایت سپاس وخسته نباشید ودست مریضاد میگویم درپایان به جناب
نصرالله دانشخواه یقینا”اعلام داشته که هم دلسوزهستیدوهم عزیز.
دبیرستانهای شهدای هشتم آبان ومعلم پاوه مقدس وماندگارند..
خداوندا به ایشان سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما
هر چه رفت از عمر یاد آن به نیکی می کنند
چهره ی امروز از آیینه ی فردا خوشست
به راستی نمی دانم از کجا شروع کنم؛ چراکه بسیاران چیزها هستند که طماع بحث کردنشان را دارم. اما به حکم ارجحیت لاجرم از دریچه ی “قدردانی” وارد می شوم. آری، من هم قدردان این انسان خوب و دلسوز و متفاوت هستم. از این استاد گرانسنگ هم به عنوان معلم و هم به عنوان مدیر، خاطرات خوشی دارم و همیشه چه با نوشتن، چه با کلام از ایشان سپاسگزار بوده ام. چون او به ما القا کرد که این فرهنگ و هنر، و این مرز و بوم و این نیشتمان، به دستان شماها نیازمند است و باید در رستاخیز آن کوشا و نستوه باشید.
کاک “عبدالله کاکابرایی” با دلسوزی وافر و با سختگیری و حساسیت و شناخت وظیفه ی خود، (راجع به شناخت وظیفه اش داستان دارم اما بماند) چنان احساس مسولیتی در دانش آموز بر می انگیخت که دیگر سرپیچی از آن واقعا دشوار بود.
به ِیاد دارم می گفت: این منطقه دانشگاه ندارد، اما شما دبیرستانی ها (آن روزها فقط دبیرستان معلم و شهدا بودند) باید بسان دانشجو نشست و برخاست کنید؛ چون، این دبیرستان ها حکم دانشگاه را برای منطقه ی ما دارند. به این تعبیر او مدیریت این دو دانشگاه گذشته را برعهده داشته است. به یاد دارم می گفت: از همین حالا شروع کنید بخوانید، با “ایسم ها” و اصطلاحات آشنا شوید تا برای فردا، برای دانشگاه آماده شوید. من با همین توصیه های بجا بود که در همان کتابخانه ی دبیرستان معلم مطالعه را آغاز کردم.
چنین بود که او در همان روزها دبیرستان و با یادآوری و خاطرات و رشادت جوانان این آب و خاک، مسولیت خطیر دانشجو بودن را بر دوشمان نهاد و ما را با این کارش برای خودمان بزرگ جلوه می داد. چون می خواست شاگردان خود را برای روزهای بسیار سخت و پر از مسولیت و بدور از بی تفاوتی آماده کند. من به عنوان یک شاگرد در همان روزها بود این مسولیت را حس کردم و بعدها آن را فهمیدم و این “فهمیدن” هنوز در وجودم موج می زند و به آن پایبند هستم.
آری، این بود احساس آو، و در راستای آن دلسوزانه و صادقانه می جوشید و می خروشید، و اگر کسی آن را درک نمی کرد همچون هر انسان با مسولیت و با احساسی پریشان و آشفته می شد.
این معلم و مدیر روزهای سخت، برای همه ی ما که هم اکنون در صنف های مختلف ، معلم، وکیل، پزشک، استاد داشگاه، مهندس، و… هستیم، روزی روزگاری با احساسی فراتر از مسولیت و وظیفه اش می جوشید و می خروشید. شاید بد نباشد ما هم اکنون به حکم وفاداری و قدردانی، برای او بجوشیم و تا هستند قدرشان را بیشتر بدانیم. در اینجا باید از این قلم رسا و نگاه نافذ اقای دانشخواه نهایت تشکر و قدر دانی داشته باشم. ایشان چیزی رابرای گفتن نگذاشته اند.
راستی صدای مخملی آقای کاکا برایی را فراموش نکنید. و شرمنده ام با نام مستعار نوشتم، البته این خود هم دالی ست برای مدلول های دیگر. با سخنی از شاملو خداحافظ :
چه بگویم سخنی نیست
می وزد از سر امید نسیمی
لیک تا زمزمه یی ساز کند
در همه ی خلوت صحرا
به رهش
نارونی نیست.
هرچنداینجانب افتخار شاگردی این استاد در علوم و صنعت را نداشته ام اما آنچه از مطالب و شنیده ها پیداست این شخصیت بزرگوار در زمان مدیریتش توانسته ارزش و قداست فرهنگیان و همکارانش را حفظ و ارتقاء دهد و برای ارتقاء سطح علمی دانش آموزان تلاش و کوشش نماید . و مشکلاتی که در ارتباط با گزینش دانش آموزان مستعد برای راه یابی به دانشگاه پیش رو بوده با درایت و مدیریت خاص خود آنرا کم رنگ نماید . همچنین ایشان در زمان بازنشستگی بجای نشستن در کنار خیابان توانسته حرفه و صنعت آباء و اجداد خودرا حفظ و با بدست گرفتن پتک سنگین آهنی و کوبیدن بر آهن سخت و سندان از انقراض این صنعت جلوگیری و به نحویی جوانان جویای کار را به حرفه صنعت تشویق نماید و از طرفی نیاز مندی جامعه و منطقه را برطرف نماید . به همین دلیل ارزش این شخصیت بزرگ فرهنگی و صنعتگر را باید دانست وبایستی به ایشان افتخار نمود ..
قدر زر زرگر شناسد/قدر گوهر گوهری
درود بر اندیشه ای که در زمهریر ناگزیر گذر ایام،از صلابت بزرگ مردی از نسل روزهای روشن غافل نماند و نگاره ی پرمهرش تلنگری شد تا آنان که داعیه ی بودن سر میدهند بایستند و نگاهی به روزهای رفته بیندازند.به روزهای حضور باوری که تجلی برهان نظم بود و امنیت.به دستهایی که نشان هزار روز زندگی اند و هزار روز رنج برای زندگی….
سلام خدمت كاربران ودست اندر كاران زحمت كش سايت
تشكر وتقدير از جناب آقاي دانشخواه به خاطر مطلب زيبايي كه در ارتباط با كاكه عبدالله كاكابرايي نوشته اند به راستي آقاي كاكابرايي از معلمان دلسوز وزحمتكش شهرمان بودند كه براي هميشه ياد وخاطرش در اذهان همه ي دانش آموزان و معلمان جاودان است .از وفاداري وقدر شناسي عزيزاني كه به عباراتي كوتاه از تلاش ها و زحمات آقاي كاكابرايي ياد كرده اند خيلي خوشحال شدم به سبب اينكه هنوز هم با وجود اين همه ناملايمات روزگار كساني هستند كه قدر معلمان و افراد دلسوز جامعه را مي دانند واز آن ها ياد ميكنند.براي همه ي عزيزان و جناب آقاي كاكابرايي از خداوند بزرگ ارزوي سلامتي وسربلندي را خواهانم.
از اینکه ایشان مردی بزرگوار بودند شکی نیست . انشالله موفق و سربلند باشند .
همكار ارجمند وبزركوارم كاك عبداله دلي باك و قلبي مهربان دارند هميشه درجهت اصلاح و تربيت رك و راست عمل مي كردند واز خصلت اهنكران اين است كه جيزي رابنهان نكرده و سياسي كاري و بشت برده نداشته اما واقعيت را بيان نموده و سالم عمل نموده خداوند عزت دنيا و اخرت نصيبشان كرداند
;,کویسانان ئارام هه وارگه ماتم لا له زار بی ده نگ چون خیل خانه ی خه م هی دوس هی دوس ده ل و گیانم دوس بیرو بو کویسان من چاوه نوارم ……..؟؟؟؟؟؟؟؟
همیشه خاک پایش خواهم ماند .
هنوز هم که هنوز است همان ابهت و بزرگی و صلابت یقین در وجودش غوطه وری میکند .
خدارا گواه میگیرم که اگر آن سوی خیابان او را ببینم از شرم و ترس و حیا سرم را به زیر می افکنم .
مبادا این پدر دلسوز و استاد و معلم فرزانه ام را به واسطه عدم توجه به آموزه هایش چه در رفتار و چه گفتار و… که به ما القاء کرد و آموخت خدائی ناکرده برنجانم و بیفروزم …
خدا آن روز را نیاورد که خشم و عشق و محبتش هر سه با هم نمایان شود ( چوب استاد به ز محبت پدر )
تاریخ خود گواه ثمرات علم و اندیشه وتربیت این بزرگ مرد و امثال ایشان در خطه اورامانات پاک خواهد بود
من کسی نیستم که اغراق و تملق و چاپلوسی کنم .
ختم کلام
دوستش خواهم داشت برای همیشه و ابد .
این بیت شعر را هم تقدیم ایشان و تمامی معلمان و دلسوزان خطه اورامانات می کنم :
بزرگان بزرگند و پیروز بخت … بزرگان لایقند بر تاج و تخت
بزرگان بزرگند در هر سرزمین … بزرگان لایقند بر تاج زرین
مجلس بی بزرگان فیض نیست … بوسیدن دست بزرگان عیب نیست
گر بدانی بزرگی به معنای چیست … برای خاک پای بزرگان خواهی گریست
تقدیم به بزرگیتان استاد ..
من دانش آموز این بزرگوار نبوده ام اما همواره از دانش آموزان دهه شصت تعریف این بزرگ مرد را چه از لحاظ اخلاقی و آموزشی شنیده ام و همیشه ازاقای کاکابرایی به نیک نام می برند وبهترین دانش آموزان را آموزش و پرورش داده است.
من هیچگاه درسهای ایستادگی و پایمردی را که آقایان فخرالدینی در کلاس معارف و کاک محسن نقشبندی و کاک عبدالله کاکه برایی و مرحوم جمال رضایی فرگرفته ام فراموش نمی کنم و همچنان خاک پای آن بزرگواران هستم.
عبدالرحمان مر ادی از ناو
من هرگزمحبت این بزرگ مردرادرحق دانش آموزان ناوی ودیگرروستاهاکه درپاوه اتاقی اجاره کرده ومشغول به تحصیل دردبیرستان شهدای هشتم آبان پاوه بودند فراموش نخواهم نمودکه شخصا درشیفت مخالف مدرسه درآن زمان که صف گرفتن نفت به دههامترمی رسید برایشان نفت میگرفت ودلسوزترازوالدین ندارشان بهشان پول توجیبی می دادیادش بخیروآزروی سلامتی برای ایشان وخانواده اش دارم
با تشکر از آقای نصراله دانشخواه که با قلمی زیبا و بیانی شیوا در این متن هرچند کوتاه، از بزرگی یک انسان بزرگ گفتند، اتفاقا من نیز آن تصنیف را به لطف یکی از دوستان شنیده ام، به راستی که ایشان می توانست یکی از بزرگان موسیقی کوردی باشد. اما متاسفانه به آنچه که حقش بود نرسید. اما انسان های بزرگ همیشه بزرگ می مانند…..
پ.ن. وه رمه کی جه راسه که ی خرابته رینی، زاتما نیا بوسمی
باسلام و خسته نباشید خدمت جناب اقای کاکابرایی انشا.. همیشه تندرست و سلامت باشن شخصیت و شیک پوش بودن ایشان همیشه سرلوحه من بوده و هست
باسلام وتشکراز سایت سلام پاوه که بصورت تمام وکمال شخصیت آقای کاکابرایی را توصیف نمودید .من افتخار شاگردی آن گوهر گرانبها را داشتم به حقیقت از تمام جهات چه مدیریتی وچه اخلاقی انسانی به تمام معنا کامل بوده وهستند امیدوارم سالهای سال تندرست وعاقبت بخیر باشند.
با سلام.
باید اشاره کرد که اولین منتشر کننده این متن سایت سلام پاوه بوده است و باید خسته نباشید گفت. اما نویسنده متن از کارکنان این سایت نیست. نام نویسنده نصراله دانشخواه است که در بالای صفحه نوشته شده است. دستشان درد نکند که به یاد این مرد بزرگ افتادند و ما را نیز در یادآوری آن کمک کردند.
کاک عبداله مظهر ابهت دانش آموزان و معلمان ماست.
با سلام و درود خدمت جناب آقای کاکابرایی .افتخار شاگردی خدمت ایشان رو نداشتم ولی تعریف مدیریت ایشان رو زیاد شنیدم. امیدوارم هر جا هستند موفق و سربلند باشند.دانش آموزان دوره آقای کاکابرایی جز بهترین ها بودند.
استاد عزیز نامت دردلهاست،همه تو را دوست داران /که جوانان خوبی را تحویل جامعه دادی
مردی زحمت کش
مردی دوست داشتنی
مردی که نامش برای همه احترام است نه کینه
تنت همیشه سالم باشد ،استاد عزیزمان چون که ما دوستت دارم
ممنون از یادداشت زیبایتان برای مردی با صلابت ، خوشرفتار ، استاد ادب و اخلاق و دلسوزی
واقعا یاد ایشان برای همیشه در ذهن شاگردانش ماندگار خواهد بود
خداوند بهشون عمر با عزت عنایت بکنه
باسلام.وظیفه خویش می دانم به محضر معلم بزرگوار سالهای دورم عرض سلام و ارادتی داشته باشم.ایشان با کلام شیرین و رفتار وزین به ما درس ادب و اخلاق نیک آموختند.انشاالله عمر باعزت همه معلمان دلسوز و انسان ساز مستدام.
جناب آقای دانشخواه از متن زیبایتان متشکرم به راستی همه ما مدیون زحمات آقای کاکابرایی می باشیم وجناب عالی با این متن خوبتان جور تمام کوتاهیهای همه ما را کشیدی از دور دستان پینه بسته استاد باصلابتم را می بوسم وبه او می گویم ای مرد بزرگ تو تصویری بسیار زیبا در قاب ذهن همه ما داری ونمی گذاریم زمانه اون را خط خطی نماید.