پ 09 فروردین 1403 ساعت 13:43

دلنوشته‌هایی از زندگی فیلمساز و هنرمند زن کرد؛ چنور میرانی

دلنوشته‌هایی از زندگی فیلمساز و هنرمند زن کرد؛ چنور میرانی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : باروبندیل‌مان را بسته بودیم راهی ییلاق شدیم. راه سخت و صعبی را طی می‌نمودیم. با همه خطرها و پستی و بلندی‌ها، گوسفند، مرغ، اسب و گاو و گوساله با آدم‌ها با مهربانی با آوازهای قشنگ همدیگر را نوازش می‌کردند. به مقصد رسیدیم شب همه دست‌به‌دست هم در برپاکردن سیاه چادر […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : باروبندیل‌مان را بسته بودیم راهی ییلاق شدیم. راه سخت و صعبی را طی می‌نمودیم. با همه خطرها و پستی و بلندی‌ها، گوسفند، مرغ، اسب و گاو و گوساله با آدم‌ها با مهربانی با آوازهای قشنگ همدیگر را نوازش می‌کردند. به مقصد رسیدیم شب همه دست‌به‌دست هم در برپاکردن چنور میرانیسیاه چادر با هم تلاش می‌کنیم، تاریکی شب نوای استراحت بعد از خستگی را جاری می‌کند، آن‌قدر خسته که با صدای هی‌هی چوپان که روز بعد گله را راهی کوهستان می‌کند بیدار می‌شویم، مَشک به دار و آماده بهم زدن، پدر و مادر به تلاش مضاعف مشغولند، آفتاب پر می‌کشد، جار زده می‌شود که چادر مدرسه‌های عشایر را برپا کنید با عشق و علاقه وافر و خواهش از پدر خود را (در سن ۱۰ سالگی) محتاج آموزش می‌بینم و بعد از مدت‌ها خواهش از پدر و مادر نهایاً اجازه درس خواندن می‌گیریم، درِ بهشت به رویم گشوده شده، باید تلاش کنم تا مورد حمایت معلم قرار گیرم این کار را به نحو احسن انجام می‌دهم، نمرات عالی نظر معلم را جلب می‌کند تا مقطع راهنمایی درس را با نمرات عالی به پایان رساندم خانواده را راضی کردم که دبیرستان را به شهر بروم که در شهرستان درسم را ادامه دهم و با وساطت اهل قلم به نتیجه می‌رسم.

چهار سال متوالی در مدرسه شبانه‌روزی به پایان رساندم. هم‌زمان علاقه به داستان‌نویسی و نمایش و سناریونویسی مرا به سمت هنر می کشاند با اربابان هنر شهر تماس می‌گیرم و نوشته‌های خود را به آنان نشان می‌دهم، مورد تشویق قرار می‌گیرم راه و رسم نگارش را به من تذکر می‌دهند آشنایی با اربابان هنر و دعوت به مطالعه و کارگردانی دریچه تازه‌ای را به زندگی‌ام می‌گشاید اولین کار را با آقای صفیعی مسئول انجمن نمایش پاوه شروع و کار بعدی را آقای ابراهیم سعدالهی مرور می‌نمایم سرانجام با مطالعه کار سینمایی و کارگردانی تئاتر و فیلم را شروع کردم.

در فیلم «به وسعت تاریخ» و «جیک جیک زندگی» و کارگردانی تئاتر «غم سنگین غربت تو» استعداد خود را به نمایش گذاشتم موفقیت‌هایی به‌دست آوردم علی‌ٰرغم میل سنتی خانواده و جامعه به حرکتی نو دست زدم که مسئول انجمن پاوه دستم را گرفتم و برای ساختن و کارگردانی فیلم  به مدت ۱۷ سال حسابدار دفترشان بودم و توانستم هزینه کارهای هنری‌ام را خودم پرداخت نمایم. پس از فیلم‌های کردی «چیرۆکی ئاگر» و «عبور از غبار» آهنگ ساخت فیلم را نمودم و فیلم سینمایی «آشنایی» آن روزها دری از علاقه‌ هنری‌ام را گشود سرانجام با تلاش بی‌وقفه و علاقه‌ای وافر به هر دری زدم تا بتوانم به طور رسمی و با پشتیبانی دوایر ذیربط کارهایم را به مقصد برسانم که در این راستا با معرفی سه سناریو به صداوسیمای استان کرمانشاه امکان همکاری با این سازمان را شروع کردم. کارهایم مورد توجه اداره تولید قرار گرفته و آن را تأیید نمودند که تا این تاریخ در لیست انتظار این واحد بزرگ فرهنگی هستم که امیدوارم با گره‌گشایی مسیر پرپیچ و خم این دایره بتوانم هرچه زودتر به ساخت فیلم سینمایی «گمشده» که از آرزوهایم است برسم. هم‌اکنون لطف بزرگی که اداره کل ارشاد در حق هنرمندان انجام داده بیمه نمودن آنان است و بنده جزء این بیمه‌شدگان هستم.

باشد که خانمی با مدرک کارشناسی فرش و کارشناسی حسابداری و کل اوراق هنری غبارگرفته در راستای کارگردانی، نویسندگی، بازیگری فریاد کمک را سرمی‌دهد شایان این همه منتظر ماندن است تا بتواند عرق هنری خود را در طبق اخلاص به مردم خویش تقدیم نماید.

اما نعمت بزرگی که خدا به من هدیه نموده همسری مهربان، همراه، همدم و باشعورم نه تنها مخالف کار هنری‌ام نیست بلکه اکثر اوقات فراغت خود را به پشتیبانی من پرداخته و با وجود او می‌توانم موفق شوم از ایشان تقدیر و تشکر می‌نمایم تا شکرانه وجودش باشد.

منبع :پایگاه اطلاع رسانی شهر بانه وره (دنگی بانه وره )

10 پاسخ برای “دلنوشته‌هایی از زندگی فیلمساز و هنرمند زن کرد؛ چنور میرانی

  • زینب در تاریخ آبان 19, 1399 گفت:

    درود بر بانوی هدفمند بانو میرانی
    چند وقتیست که افتخار اشنایی با ایشان را دارم
    هر کسی به هر جایی میرسد قطعا حاصل تلاش و نگرش نابی است که دارد با اشناییتی که با ایشان دارم یکی از افراد با اراده و با پشتکار هستند و وقتی تصمیمی را بگیرند قطعا تا اون کار رو تموم نکنن دست از تلاش بر نمی دارن
    انشاالله همشیه شاهد موفقیت ایشان باشیم

  • نگین در تاریخ فروردین 23, 1399 گفت:

    سلامی یه بلندای همت و تلاش این زن شجاع و بلند همت…بنده چندسالی است ک با خانم میرانی اشنا شده ام به سبب نسبت سببی…خوشحالم که با زنی مهربان خوش اخلاق که دلی به صافی و پاکی دریا داره آشنا شدم…با ارزوی موفقیت روز افزون…

  • یکی از دوستان در تاریخ تیر 18, 1394 گفت:

    چهره مهربان وپراز صداقت او ارام بخش دل است هروقت دلم می گرفت به دفتر مولوی می رفتم وارامش می یافتم در عین حال شوخ طبع ودل مهربان است مازنان کرد به چنین شخصیتی افتخار می کنیم

  • س ابراهیمی در تاریخ تیر 16, 1394 گفت:

    آرزوی توفیق برای بانوی متعهد و با پشتکار

  • نافعه در تاریخ تیر 14, 1394 گفت:

    با آرزوی موفقیت برای خانم میرانی، امید است مورد حمایت قرار گیرند.

  • طالب حیدری در تاریخ تیر 10, 1394 گفت:

    فعالیت ایشان در هنر فیلم و سینما ، باوجود مشکلات عدیده برای بانوان در این زمینه، مایه خشنودی و افتخار است. امید است مورد حمایت قرار گیرند.

  • معصوم در تاریخ تیر 10, 1394 گفت:

    سالهاست او را می شناسم سلامت وکرامت او را بازاریان و مراجعین برای یکدیگر روایت میکنند. امااستقامت ایشان را با زبان ساده نمی شود بیان نمود. که مقیاس فرش به عرش است. واما جرئت ورود ایشان را درمیدان هنر زنان این دیار الگو کنند .که چگونه دختری از دیار سنت عشایری خود را درجامعه پویای سینما وتئاتر با حفظ حجب حرمت به بالندگی رساند به همین منظور جای دارد تا موفقیت ایشان را تبریک بگویم و………

  • یاسر در تاریخ تیر 9, 1394 گفت:

    تلاش و پشتکار خانم میرانی با وجود موانعی همچون محیط و فرهنک سنتی که بر سر راهشان بوده ، بسی شایسته تشویق و تمجید است . برایش آرزوی موفقیت دارم .

  • نریمان رحمانی در تاریخ تیر 9, 1394 گفت:

    با آرزوی موفقیت برای خانم میرانی.

  • بهزاد بهمنی در تاریخ تیر 9, 1394 گفت:

    خواهر هنرمند و نجیب و توانا خانم میرانی امیدوارم هموار موفق باشید هیچ وقت همکاری و بازی درخشانت را در فیلم (چیروکی آگر ) در نقش خالباش به کارگردانی حقیر فراموش نخواهم کرد امیدوارم همواره موفق باشید و افتخاری هستی برا ی شهرمان

پاسخ دادن به معصوم لغو پاسخ