س 28 فروردین 1403 ساعت 12:32

گفتازکه نالیم ؟ازماست که برماست/ فرشته نویدی

گفتازکه نالیم ؟ازماست که برماست/ فرشته نویدی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در هر عصر و دوره ای, هر اجتماعی با یک سری مسایل درگیراست.که ازآن هابه عنوان معضلات اجتماعی یادمی شود. ماشینی شدن جوامع بشری را دچارمشکلات بسیاری کرده است که بدترین تاثیر آن پدید آمدن فقر عاطفی در میان انسان ها است. چنین مشکلاتی امروزه جامعه مارا نیز در […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : در هر عصر و دوره ای, هر اجتماعی با یک سری مسایل درگیراست.که ازآن هابه عنوان معضلات اجتماعی یادمی شود. ماشینی شدن جوامع بشری را دچارمشکلات بسیاری کرده است که بدترین تاثیر آن پدید آمدن فقر عاطفی در میان انسان ها است.

چنین مشکلاتی امروزه جامعه مارا نیز در برگرفته;مشکلات اجتماعی که ما امروز ما به آن دست به گریبان هستیم. عبارتند: فقروبیکاری, افزایشفرشته نویدی آمارطلاق, فرار دختران و پسران از خانه و…از معضلی به نام اعتیاد که باید به دلیل اهمیت این موضوع,مردم ومسئولان وخانواده ها برای این بلای خانمان سوز چاره ای بیندیشند. و اگر جوانان یک جامعه به اعتیاد روی  آورند,سرچشمه های حیات و نشاط روحی و جسمی آن جامعه خشک شده و به جای کار ، تلاش و نوآوری,سستی و فرسودگی بر آن جامعه چیره می گردد. پس علاج واقعه راقبل ازوقوع باید درمان کرد.

امروز دیگر کمتر کسی است که از عواقب موادمخدر بی اطلاع باشد و تاثیر منفی آن را برخانواده و اجتماع نداند. اما در این جا این سوال پیش می آید. که چرا با وجود بالارفتن آگاهی عمومی مردم درباره اعتیاد,بازهم شاهد فرو رفتن عده کثیری ازجوانان به درون این مرداب مرگ هستیم و متاسفانه هر روز بر تعداد معتادان افزوده می شود.

هر اتفاقی معلول علتی است. به راستی اعتیاد معلول کدامین علل است؟

اعتیاد و ارتباط آن با فقر و بیکاری:

کم نیستند. خانواده هایی پر جمعیتی که والدین ازپس مخارج سنگین فرزندان برنیامده وبه ناچار,فرزندانشان را از همان سنین کودکی برای تامین مخارج زندگی به سوی کارهایی مانند دست فروشی سوق داده و از تحصیل علم باز می دارند.

چنین کودکانی درحالی به سن نوجوانی وجوانی پا می گذارند که هیچ پشتوانه ی علمی نداشته تا در اجتماع باتکیه بر آن به زندگی خود سر و سامان دهند. هم چنین فاقد هر گونه سرمایه بودن تا درجهت وارد شدن به بازار کار آزاد از آن استفاده نمایند.

بنابراین برای خلاص شدن ازفقر و بیکاری خواسته یا نخواسته به سوی باندهای قاچاق موادمخدرکشیده می شوند.چراکه درمقابل حمل مواد مخدر مبلغ قابل توجهی به آنها پیش نهاد می شود.

از آن سو، سودا گران مرگ  برای اینکه بهره کافی را از چنین افرادی ببرند از همان ابتدا آن ها را به مصرف مواد واداشته و با آلوده کردنشان درحقیقت آن ها را وابسته خود می سازند و این گونه است که بر تعداد معتادان به مواد مغدر افزوده می شود و هر روز سیر صعودی خود را طی می کند. البته این گونه نیست. که بگویم هرکس فقیر و بیکار است به اعتیادکشیده می شود.واین مطلب درباره همه اقشارکم درآمد و بی بضاعت صدق نمی کند.

در اجتماع آسیب پذیر، بسیاراند خانواده هایی که علی رغم مشکلات مالی فراوان باعزت وآبرو زندگی می کنند.و در دامان همین خانواده ها جوانان رشیدی پرورش یافته اند. که ازهمان سنین کودکی به اشتغال در کارهای طاقت فرسا ،هم زمان به ادامه تحصیل پرداخته اند و به مدارج عالی دست یافته اند.

زندگی شهید علی رجایی نمونه بارزی از زندگی در اوج فقر است.اما چه کسی گمان می کرد که آن کودکی که در خیابان به واکسن زدن مشغول بود روزی ریس جمهور محبوب ملتی می گردد.

بدون شک هیچ انسانی خواهان فقر و تنگ دستی نیست و همواره سعی می کند که ازآن فاصله بگیرد.اما فاصله گرفتن با فرار کردن تفاوت بسیاری دارد.

بیشتر کسانی که در ندامتگاه ها و مراکز باز پروری معتادان به سرمی برند، ادعامی کنند.که به واسطه فقرمالی به اعتیاد و قاچاق موادمخدر روی آورده اند.

اما واقعیت این است. که فقر فقط یک سکوی پرتاپ است و این خود فرد است.که با طرز تفکری که دارد.امکان فودآمدنش راتعین می کند. اگر انسان دارای اندیشه ای درست باشد.به اوج عزت صعود می کندو اگر غیر از این باشد.به انحطاط کشیده وسر بیغوله ای به نام اعتیاد روی می آورند.

پیامبراکرم(ص)می فرمایید.

هیچ فقری سخت تر از نادانی نیست .پس هر موضوعی که افراد درباره آن مطلب یادانشی ندارند و به دنبال فهم آن نیز نیستند.نشان ازفقر فرهنگی دارد.

فقرفرهنگی را در میان طبقه ی تحصیلکرده جامعه نیز می توان یافت که به آنچه آموخته اند.هرگز عمل نمی کنندو با داشتن چندین مدرک لیسانس و دکترا و غیره هنوز طرز برخورد صحیح با همسر و فرزندانشان را نمی دانند در طبقه متمول جامعه,فقر فرهنگی به گونه ای دیگر نمود پیدامی کنند.

در خانواده های این گروه از جامعه والدین نظارت بر رفت وآمدن فرزندانشان را نوعی عقب ماندگی ذهنی می دانند و بدون هیچ کنترلی جوان در معاشرت با افراد مختلف را آزاد می گذارند، غافل اینکه اعتیاد،فقیر و غنی، بی سواد و تحصیلکرده نمی شناسد. و هرکجا اثری ازغفلت و سهل انگاری ببیند.

سایه شوم خود را بر سر ساکنانش می افکند.داشتن اندیشه ای صحیح نیازمند فرهنگی ارزشمنداست. علت به وجود آمدن اعتیاد فقر مادی نیست.ریشه های اعتیاد را باید در فقر فرهنگی جستجو کرد. اما فقر فرهنگی یعنی چه آیا باید آن را در طبقه ی بخصوصی جستجوکرد؟

6 پاسخ برای “گفتازکه نالیم ؟ازماست که برماست/ فرشته نویدی

  • ناشناس در تاریخ تیر 10, 1394 گفت:

    بسیار هم زیبا ممنون خانم نویدی

  • محمد در تاریخ خرداد 27, 1394 گفت:

    برای انسان در زندگی چهار چیز بسیار مهم است دین . جان . مال. ناموس که اعتیاد هر چهار مورد را نیست ونابود می کنداما متاسفانه جوانان ما علیرغم هشدارهای کارشناسان ودلسوزان وبا اگاهی و اطلاع از عواقب اعتیاد و سرنوشت معتادین باز هم به راحتی در دام اعتیاد گرفتار می شوند

  • فرشته نویدی در تاریخ خرداد 27, 1394 گفت:

    باتشکرازآقای ولدبیگی وآقای خسروی به خاطرنظراتشون.

  • عمار قادری در تاریخ خرداد 27, 1394 گفت:

    با سپاس از خانم نویدی . کوتاه، مختصر و مفید بود

  • فاروق خسروی در تاریخ خرداد 27, 1394 گفت:

    خدمت همه عزیزان عرض سلام و ادب دارم بسیار از مطلب به جا و خوب سر کار خانم نویدی متشکر مطلب بسیار خوب و بجایی بود دستت درد نکند و موفق باشید

  • مدریک ولدبیگی در تاریخ خرداد 26, 1394 گفت:

    با سلام
    با تشکر از خانم فرشته نویدی بابت مطلب بسیار زیبا و بجای ایشان، امید که زنگ خطری باشد برای همه ما و در رویکرد خود در این مورد بسیار مهم تجدید نظر نماییم و با حساسیت بیشتری به این معضلات اجتماعی بنگریم…

    روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
    وندر طلب طعمه پروبال بیاراست
    بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
    امروز همه عرش زمین زیر پر ماست
    بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز
    می‌بینم اگر ذره‌ای اندر ته دریاست
    گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
    جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
    بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
    بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست
    ناگه زکمین گاه یکی سخت کمانی
    تیری زقضای بد بگشاد بر او راست
    بر بال عقاب آمد آن تیر جگر سوز
    وز عرش مر اورا به سوی خاک فرو کاست
    برخاک بیافتاد و بغلتید چو ماهی
    آنگاه پر خویش؛ گشود از چپ و از راست
    گفتا عجب است این که زچوبی و زآهن
    این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست
    بر تیر نظر کرد و پر خویش بر آن دید
    گفتا زکه نالیم که «از ماست که بر ماست»

پاسخ دادن به فرشته نویدی لغو پاسخ