پ 30 فروردین 1403 ساعت 21:39

زبان ابزار ارتباط یا ابزار سلطه / دکتر برهان ولدبیگی

زبان ابزار ارتباط یا ابزار سلطه / دکتر برهان ولدبیگی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : یک نفر از دوستان کامنتی در سایت های محلی راجع به بحث تدریس “زبان هورامی” داده است که ناچار به تشریح دیدگاه خود در خصوص “زبان یک منطقه به عنوان جاذبه ای گردشگری” شده است. یادمان باشد که زبان قبل از هر چیز “ابزاری ارتباطی ما بین انسان ها […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : یک نفر از دوستان کامنتی در سایت های محلی راجع به بحث تدریس “زبان هورامی” داده است که ناچار به تشریح دیدگاه خود در خصوص “زبان یک منطقه به عنوان جاذبه ای گردشگری” شده است.

یادمان باشد که زبان قبل از هر چیز “ابزاری ارتباطی ما بین انسان ها ” است . زبان “وسیله ای اختراعی” برای پاسخگوی به یک نیاز و یک ضرورت ( برقراری ارتباط) دکتر برهان ولدبیگیاست. چرا همه انسانها به یک زبان تکلم نمی کنند؟ بنظر من یکی از دلایل مهم “تنوع زبانی”، میتواند “دوری جغرافیایی” انسان ها از همدیگر می باشد .

در عصر حاضر که به کمک “ابزارهای تکنولوژیک” ، عملا زمینه برای از بین رفتن این” دوری ” فراهم شده است ، بتدریج امکان “پذیرش ” یا “انتخاب” یک “زبان واحد” نیز بوجود آمده است . اکنون ” زبان انگلیسی به دلایل مختلف در آستانه کسب چنین موقعیتی است. آنچه که مهم است ، این انتخاب یا پذیرش باید داوطلبانه بوده و هیچ کس یا دولتی نباید در این فرایند مداخله( له یا علیه) بنماید . هرچند در طول زمان از” ابزار زبان” به عنوان “اهرم سلطه” سوء استفاده شده و در چند قرن گذشته این سوء استفاده منجر به دامن زدن به اختلافات بین انسان ها و نیز کشتارهای قابل اجتناب گردیده است و هرچند که عده ای “زبان خود” را ” اصیل ” و “زبان دیگران” را “غیر اصیل” دانسته و به زور درصدد محو” زبان های غیر اصیل” بوده اند . اما نه این “شوونیسم زبانی” و نه آن “ابزار سلطه” کارایی چندانی در محو یک “زبان غیر اصیل” نداشته اند . اگر قبول کنیم که زبان یک ابزار است باید این را نیز قبول کنیم که ابزار در طول زمان متکامل می شود .

کمتر کسی امروز برای شخم زدن بجای “تراکتور “از “گاو آهن “یا “بیل و کلنگ ” استفاده می کند.هیچکدام از این ابزارها فی النفسه بد یا خوب نیستند، بلکه بر اساس رفع نیاز در یک شرایط خاص مورد استفاده قرار می گیرند . اکنون جای ابزار موسوم به “گاو اهن” نه در مزرعه بلکه به عنوان یک “میراث فرهنگی ساخته دست بشر” در موزه است. زبان نیز چنین وضعی دارد ، اگر یک زبان در طول زمان بتدریج کارایی خود را از دست بدهد ( علیرغم میل ما ) بناچار دامنه استفاده از آن محدود و محدود تر شده و نهایتا تنها کاری که انسان ها می توانند برای آن انجام دهند ، آن است که در موزه های تاریخ از آن به عنوان ” میراث فرهنگی” حفاظت نمایند .

اگر روند “تبادل اطلاعات” و “فرایند اختراعات ارتباطی” در میان نوع بشر بر سیاق کنونی پیش برود ، چه ما دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم ، “فرایند انتخاب یا پذیرش یک زبان واحد و جهانی” به پیش خواهد رفت و بتدریج بقیه زبان ها (با سرعت کم و زیاد)در آن موزه قرار خواهند گرفت. اتفاقا تسریع این فرایند در شرایط فعلی و با توجه به سو استفاده های متعددی که از “ابزار زبان” در سیاست و تحکیم سلطه می شود ، در مجموع به نفع نوع بشر است. میتوان آنرا به بیماری تشبیه کرد که از رنج و درد یک “بیماری” خلاص می شود. اینکه عده ای بخواهند بدون توجه به شرایط و با هر قیمتی زبانی را از این سرنوشت محتوم “رهایی” بخشند، مثل آن است که ما موافق ” پدیده تولد” باشیم ولی “پدیده مرگ” را قبول نکنیم.هر زبانی روزی متولد شده و بناچار هم روزی دچار مرگ خواهد شد .حتی “زبان واحد جهانی ” نیز از این قاعده مستثنی نیست ،اما در این حالت بتدریج از شکلی به شکلی دیگر متحول می شود .

بنظر من در شرایط فعلی ، بهترین راهکار برای مقابله با “سوء استفاده ابزاری از زبان”، پاسخگویی به “شوونیسم زبانی ” و نیز برچیدن بساط عوام فریبانه “اصیل و غیر اصیل” بودن این یا آن زبان ، “انتخاب یا پذیرش” یکی از زبان های موجود ( مثلا انگلیسی) بصورت داوطلبانه توسط صاحبنظران جامعه می باشد .این اقدام نقطه پایانی بر “سو استفاده تاریخی” از یک زبان به عنوان ابزار سلطه است و در واقع بشریت از یک “بیماری خودساخته” خلاص می شود . هر کسی حق دارد به این یا آن زبان تحصیل کند و دانستن یا ندانستن یک زبان لزوما نباید امتیازی مثبت یا منفی برای کسی به همراه داشته باشد. آنچه که مهم است فراهم آوری شرایط تحصیلی یکسان و برابر برای همه شهروندان است ، حالا به چه زبانی تحصیل کنند باید امری انتخابی خود شهروندان باشد. بنطر من در مناطق موسوم به “کردنشین “اگر کس یا کسانی بخواهند به “زبان هورامی” یا “سورانی ” یا “جافی” یا “کلهری “یا ” لکی ” یا ” کرمانجی ” یا “ترکی ” یا “فارسی “یا “انگلیسی ” یا هر ” زبان دیگری “تحصیل کنند ،باید این حق را داشته باشند و خود این افراد نیز باید برای دستیابی به این حق تلاش کنند . هر کسی نیز باید این حق را داشته باشد که شیوه تکلم خود را هرچه می نامد ، بنامد (زبان، لهجه یا زیر لهجه) زیرا در شرایط فعلی بخش زیادی از انرژی افراد “تحصیل کرده” (و بنظر من محدود نگر) صرف این جدل می شود که آیا “هورامی” ، زبان است یا لهجه؟ برای پایان دادن به این جدل بی حاصل یا دارای پیامد های منفی فراوان ( که متاسفانه عموما با چاشنی و رنگ و بوی سیاسی هم آغشته شده است ) باید حق تحصیل و تکلم به هر زبان و لهجه ای که شهروند دوست دارد به رسمیت شناخته شود . این یعنی “وحدت در عین کثرت”، این یعنی پایان دادن به افسانه “اصالت زبان”، این یعنی آشتی شهروندان با همدیگر و قبول یکدیگر به عنوان شهروندان متساوی الحقوق در همه زمینه ها و از جمله زبان و لهجه . در یک “جامعه شهروندی” ، هیچکس نباید بر اساس دانستن و یا ندانستن یک زبان خاص مورد تشویق یا سرزنش قرار گیرد. حفظ سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی یک فرد در گروه حفظ سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی دیگران است و “حذف برتری یک زبان یا لهجه ” بر سایر زبان ها یا لهجه های دیگر در یک جامعه خاص ، یکی از راهکارهای دستیابی به این سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی می باشد.

8 پاسخ برای “زبان ابزار ارتباط یا ابزار سلطه / دکتر برهان ولدبیگی

  • za_lok@yahoo.com در تاریخ فروردین 8, 1395 گفت:

    بنظر من نه زبان هورامی و نه سورانی . نه آذری در ایران ظرفیت آموزشی ندارند بعبارتی نمی توان با این زبانها فیزیک و شیمی و ریاضی و فلسفه آموزش داد حتی زبان فارسی پس از 1200 سال سابقه در این مهم در مانده است و به شدت به زبانهای اتگلیسی و عربی و لاتین و فرانسه وابسته میباشد. بنابراین بحث آموزش به زبان مادری نباید مطرح شود بلکه لازم است سطح و میزان تدریس زبان بین المللی انگلیسی در کشور توسعه داده شود .اما همانگونه که در قانون اساسی امده در سطح ابتدایی تدریس زبان مادری آزاد است بعبارتی لازم است کودکان در دبستان همگام با فارسی زبان مادری یعنی هورامی یا سورانی یا کرمانج یا کلهر و …. را بیاموزند. بدیهی است در مناطق هورامی زبان باید زبان هورامی آموخته شود که زبان مادری کودکان آن سرزمین است و آموزش سورانی به کودکان هورامی یا کلهر یا لک و غیره هیچگونه توجیهی ندارد.

  • دانشجو در تاریخ خرداد 8, 1394 گفت:

    در این شرایط جدل و بحث در مورد زبان یا غیر زبان بودن هورامی یا جافی اصلا نه درست است و نه به صلاح ملت
    مطلب دکتر بسیار زیبا یود
    اینکه کسی جز متخصصین در مورد زبان صحبت نکنند حرفی عامیانه و غیر منطقی است اخه برادر عزیز مگه فقط متخصصین با زبان تکلم می کنند . متکلمین زبانها باید برای حفظ و ماندگاری زبانشان تلاش کنند

  • دکتد برهان ولدبیگی در تاریخ خرداد 4, 1394 گفت:

    سلام بر دوستانی که پیرامون نوشته من اظهار نظر کرده اند . لازم می دانم جهت رفع ابهام اشاره کنم که “بحث زبان” از دو جهت برای من به عنوان یک “پزشک ” و یک “فعال زیست محیطی” مهم است :
    1- این موضوع زبان یا لهجه بودن “زبان هورامی” به نوعی جدل نامناسب و غیر علمی تبدیل شده و عملا عده ای ( احتملا با انگیزه سیاسی) انرا به نوعی ابزار تفرقه ( مخصوصا در میان افراد جوان و تحصیل کرده ) تبدیل کرده اند. کم مانده است که برخی افراد صرفا با توجه به اختلاف دیدگاه و لهجه در این مورد ، باهم دیگر قطع رابطه بنمایند ( همانند افراد به اصطلاح سیاسی). علاوه بر این ، ” اصیل” دانستن زبان خود و ” غیر اصیل” دانستن زبان دیگران ، به نظر من ، باور به نوعی “آپارتاید زبانی” و یا به تعبیر بهتر “آلودگی ذهنی” است که می تواند پیامد های منفی و نامطلوبی برای “سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی” شهروندان به همراه داشته باشد ( نمونه آن جنگ های محلی موسوم به “جاف و گوران” در تاریخ ناحیه اورامان و جنگ های خونین “شبه جزیره بالکان” در اروپا دهه نود قرن بیستم در میان صرب ها ، کروات ها ، آلبانیایی ها و …..). وظیفه من به عنوان یک پزشک “مقابله “و در همان حال “درمان ” چنین آلودگی هایی در حد توان خود است. آیا من باید ساکت باشم تا این “آلودگی ذهنی” روز به روز گسترش پیدا کند یا تلاش نمایم تا ” آلودگی زدایی” کنم؟ پاسخ با شما .
    2- زبان از نظر من یک وسیله اختراعی( هرچند پیچیده) برای ارتباط گیری بین انسان ها است و با این تعریف هیچکدام از سایر زیستمندان، زبان ندارند. نمی توان زبان را با چهچه بلبل یا آواز کبک مقایسه کرد. این آواز پرندگان و اصوات سایر زیستمندان موضوعی بر اساس ژنتیک می باشد و اساسا اکتسابی نیست. زبان وسیله ای “انسان ساخته” برای ارتباط گیری و تنوع آن نیز گویای این مطلب است. همه بلبلان در تمام جهان تقریبا یک صدا از خود در می آورند . گرچه همه ابنای بشر ( منظور نوع بشر یا همان هوموساپینس )نیز یک صوت دارند ، اما دوری جغرافیایی انسان ها از همدیگر در گذشته های دور (به عنوان علت اصلی) منجر به “تنوع زبانی” در میان نوع بشر شده است. به یقین می توانم بگویم که اگر همه آدمیان از “روز اول” در کنار همدیگر زیست می کردند ( یعنی آنقدر به هم نزدیک بودند که می توانستند با همدیگر ارتباط صوتی برقرار می کردند و این ارتباط کماکان تا امروز ادامه می یافت ) حتما همه انسان های امروزی فقط با یک زبان تکلم می نمودند . اما این فقط یک اگر غیر ممکن در گذشته است . یادمان باشد انسان ها بخاطر تفنن دست به اختراع زبان های مختلف نزده اند ، این یک اجبار جغرافیایی بوده و ” اراده گرایی” ( به مفهوم امروزی ) در آن دخیل نبوده است . مادام که زبان یک وسیله است ( همانند هر وسیله یا ابزار دیگری ) دچار تحول می شود و حتی ممکن است جای خود را به وسیله ای “سازگارتر با شرایط”( نیاز به توضیح دارد) بدهد. شما قبول دارید که در زمانی در همین منطقه خاورمیانه عده کثیری به “زبان سومری” تکلم می کردند ؟ خوب الآن فقط آثار و مکتوبات این زبان را فقط در “موزه های فرهنگی تاریخی” می توان یافت . پس نوادگان آن مردمانی که به آن زبان تکلم می کردند حالا کجا هستند ؟ در طول تاریخ نیز از “ابزار زبان” به عناوین مختلف ( همانند برخی دیگر از ابزارهای انسان ساخته ) در راستای منافع گروهی و طبقه ای سو استفاده های فراوانی شده و با ” اصیل” وانمود کردن یک زبان و ” غیر اصیل” خواندن زبان یا زبان های دیگر این سو استفاده انجام گرفته و هم اکنون هم انجام می شود. زبان یک میراث فرهنگی ساخته دست بشر است و تا هر زمانی که کارایی داشته باشد به حیات خود ادامه خواهد داد. اما زمانی که نتواند کارایی خود را (حالا به هر دلیل: اجباری یا اختیاری)حفظ کند ، رو به زوال می رود و در واقع (اگر مثل امروز “شانس” بیاورد و متولی همانند یونسکو داشته باشد) در زمره آثار فرهنگی نوع بشر و برای استفاده احتمالی آیندگان نگهداری می شود. با سپاس فراوان دکتر برهان ولدبیگی

  • ناشناس در تاریخ خرداد 3, 1394 گفت:

    به نظر من تحلیل جالبی بود و بسیار مفید ومی تواند پاسخی باشد برای کسانی که هنوز در جدال زبان یا لهجه بودن هورامی گیر کرده اند هورامی چه زبان و چه لهجه زبان شیرینی است که لازم است توسط مردم هورامی زبان حفظ شود البته همانطور که در متن نیز آورده شده این کار هیچ تناقضی با یادگیری دیگر زبان ها ندارد.
    در پاسخ آقای کریمی باید عرض کنم که قرار نیست فقط متخصصین یک رشته در مورد آن رشته صحبت کنند هر کسی در بحث در هر رابطه ای آزاد است و پذیرش یا عدم آن انتخاب خواننده است.
    اگر غیر از این است پس کسی هم حق انتقاد ندارد مگر اینکه در رابطه با انتقاد دارای مدرک و تخصص باشد .

  • ساکن کرمانشاه در تاریخ خرداد 2, 1394 گفت:

    جناب کریمی
    بنده هم با نظرت موافقم
    در دنیای امروز “تخصص” حرف اول را می زند

  • حافظ زبان (هورامی/سورانی) در تاریخ خرداد 2, 1394 گفت:

    جناب دکتر گویا جنابعالی دوست دارید که همگی ساکت بشینیم تا زبان و فرهنگ ما که پیشینه و قدمتی چند هزار ساله دارند به فراموشی سپرده شوند ما هم مثل شما طرفدار منازعه نیستیم اما دوست نداریم زبان مادریمان به فراموشی سپرده شود حالا چه لهجه باشد یا چه زبان / در جایی که روشنفکران گیلانی در شورای شهرشان تصویب می نمایند که زبان گیلکی زبان رسمی جلسات شورایشان باشد و یا در حالی که در تمام استان ها (ایلام،گیلان، سنه، آذریایجان هاو غیر…. ) بیشتر برنامه هایشان با زبان محلی پخش می شوند جنابعالی توصیه زبان واحد را می نمایید و می گویید پرداختن به زبان مقاصد سیاسی را دنبال می کند نه عزیز اصلا این فقط حاصل تراوش فکر شماست. امیدوارم از نوشتن و پرداختن به مسایلی که در حیطه کاری شما نیست وارد نشوید ما کار محیط زیستی شما را منهای گرایشات قبول داریم اما پیشنهاد تکلم به زبان انگلیسی زبان اجنبی و بیگانه نظریه ای قابل احترام اما مردو است.

  • کریمی در تاریخ خرداد 1, 1394 گفت:

    به جناب آقای دکتر ولدبیگی و آقای مهندس رستمی تبار توصیه می نمایم وارد حیطه هایی که تخصص آن را ندارید نشوید.
    شما از متخصصین شهر و دیارمان محسوب می شوید که هر کدام در رشته تحصیلی خود علاوه بر مدارج دانشگاهی دارای سوابق کاری ارزشمند هستید
    از شما که تحصیلکرده هستید انتطار داریم که در زمینه اموری که فاقد تخصص لازم هستید اظهار نظر ننمایید بلکه توصیه می شود در همان رشته تحصیلی و رسته شغلی خود نظر دهید.
    با تشکر – کریمی

  • رستمی تبار در تاریخ خرداد 1, 1394 گفت:

    با تشکر از دکتر ولدبیگی عزیز
    زبان ایمن و زنده ان زبانی است که توسط جوامع بین المللی مورد استفاده قرار گرفته و ترجمه می گردد
    براساس تقسیم بندی یونسکو ز نظر انقراض چهار دسته زبان داریم
    1. زبان در معرض خطر ( کودکان در خارج از خانه آنرا بکار نمی برند)
    2. زبان در معرض خطر قطعی ( کودکان با آن تکلم نمی کنند)
    3. زبان بشدت در معرض خطر انقراض ( فقط توسط افراد کهنسال مورد استفاده قرار می گیرد)
    4. زبان در وضعیت بحرانی (تنها بوسیله تعدادی از افراد مسن آنهم هنگام تکلم باهم بکار می رود)
    یک توافق جهانی وجود دارد که حذف زبانها موجب کاهش تنوع فرهنگی و از بین رفتن فرهنگها و دانش بومی شده و موجب از بین رفتن آوازها و ضرب المثلها غیرقابل ترجمه می شود.
    با این حساب دوستان محاسبه فرمایند گویش ها و زبانهای مورد بحث در چه وضعیتی قرار دارند و آیا هنوز زمان منازعه و مذاکره برای اثبات این ماجراست است که کدام زبان است و کدام گویش.
    وقتی پیشنهاد ثبت جهانی داده می شود بدان دلیل است دیگر فرزندانمان با افتخار با آن صحبت می نمایند. و از تسهیلات سازمان یونسکو برای احیای آن می شود استفاد کرد.
    باز هم معتقدم منطقه ما و هر منطقه و یا ملتی بدون وجود زبانی که قرنها با آن تکلم شده است بخشی از اهمیت تنوع زیستی و فرهنگی خود را از دست خواهد داد.

پاسخ دادن به کریمی لغو پاسخ