بیکاری جوانان پاوه و معضلات این بیکاری / جهانگیر محمود ویسی
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : پیشاپیش باید بگویم بر همه کس واضح است که پدیده بیکاری زاده ساختار تولیدی جامعه کنونی سرمایه داری در سرتاسر جهان است.در کشورهای مختلف با این پدیده ذاتی سرمایهداری،رفتارها و روش ها ومتدولوژیهای گوناگون در برابر آن اتخاذ میشود. بر اساس یک اصل ثابت،جامعه ای سالم خواهد بود که […]
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴
- کد خبر 16178
- 3 دیدگاه
پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : پیشاپیش باید بگویم بر همه کس واضح است که پدیده بیکاری زاده ساختار تولیدی جامعه کنونی سرمایه داری در سرتاسر جهان است.در کشورهای مختلف با این پدیده ذاتی سرمایهداری،رفتارها و روش ها ومتدولوژیهای گوناگون در برابر آن اتخاذ میشود.
بر اساس یک اصل ثابت،جامعه ای سالم خواهد بود که جوانان آن احساس امنیت و شادابی کرده و نسبت به آینده خود امیدوار باشند.به هر درجه ای جوانان احساس امنیت شغلی و رفاه و آزادیشان تأمین شود.به همان میزان و اندازه سلامتی و بهبود اقتصادی،سیاسی،اجتماعی آن جامعه بالا میرود.
پدیده بیکاری در پی خود برای هر کشور و ملت و شهری،معضلات خاص خود را همراه می آورد. چه بسا عواقب بیکاری پیش از هر چیزی،کمترین اثرش،اضطراب عمومی را به وجود خواهد آورد.این پدیده امید به زندگی را که تنها و بهترین هدف برای زنده ماندن سالم است را از فرد بیکار سلب خواهد کرد.همچنان که همه میدانیم انسان برای زنده ماندن و سالم زندگی کردن به کار،مسکن،خوراک و پوشاک،تفریح مناسب نیاز دارد.اگر فردی بیکار شود از این ضروریات بی بهره شده و هویت زنده ماندن و شخصیت انسانی اش به شدت صدمه خواهد دید.
برای همین است در طی پروسه تاریخی بخشی از جوانان نا امید به زندگی به ناهنجاریهای موجود اجتماعی کنونی روی خواهند آورد.اعتیاد،دزدی،فحشا،انواع خشونتهای مختلف بخشی از این عارضه بیکاری است.
همچنان که در بالا اشاره نمودم در کشورهای غربی و صنعتی به دلیل پروسه تاریخی،کارگران توانستهاند برای معضل بیکاری،بیمه بیکاری را تا پیدا شدن کار بر سرمایه داران تحمیل کنند و با این وسیله و راه کار این درد و سختی را تا حدی کاهش دهند.
اکنون با توجه به آمار و ارقام رسمی و اقرار بر این مسئله و با مشاهده هر روزه خود ما به این معضل،باید نگاهی عمیقتر و جدی تر به این پدیده داشته باشیم.اگر چه برای رهایی واقعی از این پدیده شوم به بازسازی ساختاری تولیدی کلان نیاز است.اما برای کاهش این درد مزمن و ویرانگر باید راه حل فوری را پیشاروی خود و جامعه داشته باشیم.
انسان امروز به مانند گذشته نیست و ساختار به گونهای است که با توجیهات اخلاقی،مسکن،خوراک،پوشاک و نیازمندیهای روزانه تأمین نمیشود.
بی گمان جوانان شهر پاوه نیز با این معضل و پدیده روبرو هستند.اگر چه آمار دقیقی در این راستا وجود ندارد.اما هر خانوادهای در اطراف خود با این وضعیت بیکاری روبرو گشته است.بسیاری از جوانان و حتی میانسالان و پیران نیروی کارشان را اجبارا به کارهای غیر استاندارد اختصاص دادهاند.قاچاق کالا،(کولبری) و انواع و اقسام دستفروشیهای مختلف یا راهی شدن به شهرهای اطراف و کشورهای همجوار همچون کردستان عراق را شامل میشود.
از آنجائیکه شهر پاوه یکی از سالمترین شهرهای استان به شمار رفته است.متاسفانه جوانانی،حداقل در اثر یکی از این پدیدهها یعنی بیکاری و ناامیدی به دام اعتیاد و امثالهم افتادهاند.با زاده شدن این پدیده عوارض بسیار ناگواری برای بعضی از شهروندان عزیزمان به وجود آمده است.بی گمان تأثیر این عوارض تنها برای آن خانوادهها نیست و اگر هر فردی احساس مسوولیت انسانی کند باید بداند این معضل هم شامل وی نیز میباشد.
این مسئله، زاده یک ساختار و از پدیدهها و معضلات جوامع موجود کنونی است.اگر چه مناسبات و روابط خانواده گی و تلاش فردی ممکن است تأثیر داشته باشد اما تأثیر اجتماعی این پدیده،مدد جویی بسیاری از افراد وکارکرد فردی آنها را خنثی میکند.این پدیده و معضل با نکوهش خانوادهها و یا فرد مبتلا حل نمیشود.
بایستی برای حل این مسئله و پدیده به روش علمی دقیق عمل کرد.باید عوامل اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،فرهنگی آن را شناخت و به شکل سیستماتیک و علمی کاربردی و در نهایت دلسوزی و آگاهی به آن پرداخته شود.
به طور روشن و بی اجحاف مجبوریم علل موجود را تحلیل کنیم.باید بدانیم و فکر نکنیم این پدیده یعنی بیکاری ویرانگر،یقه ما را نخواهد گرفت.اگر به سرعت چاره اندیشی نشود هیچ کسی را به رسمیت نخواهد شناخت و همه ما را با بحران جدی روبرو خواهد کرد.به قول مزیا گوری نویسنده گرجی:
قبول ستم یک بار مشکل است اما برای بار دوم به عادت تبدیل میشود.
رکود اقتصادی و سر انجام بیکاری روز افزون در طی این چند سال اخیر، باعث مهاجرت و روانه شدن کارگران شهر پاوه به جاهای دیگر شده است.از جمله به عراق و کشورهای همسایه و شهرهای دور افتاده که خانوادهها را دچار مشکلات و معضلات خاص خود نموده است.
دوری از خانواده و بچه هایشان،
بی حقوقی محض و عدم قانون کار در عراق خود مصائب جدی برای کارگران را در پی داشته است.سطح کیفیت شرایط زیست محیط برای بسیاری از کارگران در سطح پائینی قرار دارد.امنیت کاری و جانی و مسائل ایمنی بسیاری ضعیف میباشد.
آن چنان که خود شاهد بوده ایم در این چند سال اخیر کارگران شهر پاوه و حومه آن با قربانیان حوادث کار در مناطقی خارج از این شهر از جمله در کردستان عراق مواجه بوده اندو جان چندین تن از این عزیزان ما از دست رفته و هیچگونه حق و حقوقی نیز شامل خانواده هایشان نشده است.
این سوای قربانیان کار در پاوه و شهرهای دور افتاده ایران و هم چنین قربانیان سد داریان در چند کیلومتری این شهر است ، به خاطر این فجایع و به دلیل اینکه جان انسانها ارزشمند است، کارگران و مردم ما نیاز شدید به تجهیزات ایمنی آموزشهای مناسب و ارتقاء آگاهی در این زمینه دارند.
شهر پاوه، شهری بسیار زیبا و کوهستانی است.از نقاط مرزی به حساب آمده و یکی از گذرگاه های مهم به کردستان عراق است.مرز نشینی و زندگی کردن در این منطقه روابط خاصی را از نظر اقتصادی به وجود آورده است.اگر چه مرز شوشمی نوسود، باز است اما متاسفانه هنوز تدابیر لازم برای سود همگانی علیالخصوص برای جوانان بیکارمان ایجاد نشده است و بیشترین در آمد آن به تعدادی ثروتمند اختصاص یافته است.
اگر مرز رسمی گمرگ و رفت و آمد به مانند مرز باشماخ بوجود آید شاید رونق چشمگیری در پاوه ایجاد گردد که خود امکان یک سری اشتغال زایی و رونق بازار گردد.(البته در این اواخر کارتهای مرز نشینی برای همه خانواده های مرز نشین ثبت گردیده و هر خانواده تا کنون مبلغی را دریافت نموده اند، اما نمی تواند معضل بیکاری را تغییر دهد).
در هر صورت جوانان و بیکاران شهر پاوه نیازمند به امید و زندگی هستندو بایستی راه و چارههای مناسب و جدی صورت پذیرد.هزاران نفر از جوانان ما با هزینه های سنگین خانواده های کارگر و زحمتکش و به امید اشتغال تحصیلات عالیشان را به اتمام رسانده اند.و در تمام ایران و کشورهای همجوار سرگردانند.که البته به دلیل ضعیف شدن و اتمام کارهای پروژهای قبلی،
و تعطیلی بسیاری از کارخانه ها به دلایل مختلف،کارگران با سابقه و حرفهای نیز شغلشان را از دست داده اند که این امر به فاجعه بیکاری نیز افزوده است.
به راستی جامعه را نمیشود اینگونه به حال خود گذاشت و بیتفاوت بود. ما نیازمند تغییرات اساسی و بنیادی و راه حلهای فوری هستیم.وقتی پای صحبت بیکاران مینشینی و به درد دلهایشان گوش میدهی دنیایی رنج به زخمهایت اضافه میشود.به راستی حق این جوانان و بیکاران نیست چنین رنجی بر آنها تحمیل شود.
اگر کاری جدی برای این عزیزان صورت نگیرد و همچنان سرخوردگی آنان ادامه یابد،ما با فجایع بسیاری روبرو خواهیم بود.این جوانان بیکار هیچ ساختار اقتصادی و تولیدی را نه در دست دارند ونه در دسترس و متاسفانه شرایط جمع پذیری و همگرایی، احساس درد مشترک نیز به دلایل شیوه اداره جامعه و فشارهای جانبی،بسیار کمرنگ و ضعیف میباشد.که همه آنها تحرک و همفکری و نشاط را از جامعه ربوده است.
آمار طلاق،بالا رفتن سن ازدواج به دلیل مشکلات اقتصادی و به وجود آمدن معضلات روحی و روانی و اجتماعی متعاقب آن جامعه ما را به شدت دچار شُک نموده است.این مشکل اقتصادی جدی و بیکاری به شدت جامعه ما و شهر ما و شهروندان را با بحران و تشدد و انواع مصائب بیشتر دچار خواهد کرد.
از همه انسانهای شریف و آزاده و روشنفکران و کارگران و به خصوص بیکاران میخواهیم برای برون رفت خویش و خانوادههایمان از این فجایع با روش انسانی و با درک و منطق و علم و عقلانیت قرن حاضر به این معضلات به پردازیم.اگر به ناهنجاریهای اجتماعی امروز روی آوریم بی شک هیچ توفیقی را به دست نخواهیم آورد.چاره ما هماهنگی و اتحاد و متحد شدن همه ما و خانوادههای ما برای مقابله با این پدیده میباشد.
منبع : http://bakhtardaily.ir/?p=6439
نه اینکه جهان کمونیست و نظام اشتراکی صنعتی بیکار و درمانده ندارد؟ جهان سرمایه داری آزمون خود را پس داده است و نظام اشتراک دولتی هم . این قضاوت درست نیست .
دوست من عقده گشايي كار خوبي نيست مطلب آقاي محمو د ويسي تسلط نظام سرمايه داري در جهان سوم منهاي تامين زير ساختهاي سرمايه داري است نه اظهار نظر در مورد نظامهاي فكري . ورشكستگي نظام اقتصاد سرمايه داري 2010با محوريت آمريكا، آثار و تبعات منفي نظام اقتصاد سرمايه داري را نشان داد .هر مملكتي بر اساس داشته هايش ميتوند حركت كند . بر روي ماشين سواري نمي توان سپر ماشين سنگين نصب كرد.
با تشکر از نگارنده محترم : به مطلب خوبی اشاره کرده اند. .تعداد دانش اموخته گان هم که از دانشگاه بر می گردنند هر روز به جرگه انها یعنی بیکاران می پیوندند ، از طرف دیگر اقتصاد ما نه بر اساس کشاورزیست ونه بر اساس صنعت .در نتیجه بیشترشان به خدمات روی می آورند .البته نه آن خدمات کشورهای صنعتی بلکه ،خدمات در خدمت خدمات ،احداث ده سوپر مارکت در یک مسیر چیزی جر ورشکستگی را در بر نخواهد داشت ..از طرف دیگر قدرت خرید مردم هم کاهش یافته است ..من خاطرم هست وقتی در سال 56 به دانشسرا رفتیم کسی طالب رفتن به ان مکانها نبود .وبا خواهش وتمنا جوانان جذب دانشسرا می شدند .اکنون که جمعیت به هشتاد میلیون رسیده باید از تمام ظرفیتهای محیطی وجغرافیایی ایران بهره گرفته شود .همین سرزمین پتانسیل وظرفیت پذیرش بیش از سیصد میلیون نفر را دارد. وقتی که بیکار زیاد می شود تبعات آن دامنگیر خانواده .جامعه وکشور می گردد وباید انرژی وپتانسیل زیادی صرف مسائل بعدی ان گردد