ج 10 فروردین 1403 ساعت 19:21

«جاده ها و راههای ماشین رو فاقد متولی مشخص» : زخم های کاری بر پیکر محیط زیست اورامان

«جاده ها و راههای ماشین رو فاقد متولی مشخص» : زخم های کاری بر پیکر محیط زیست اورامان

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه :به بهانه روز جهانی زمین پاک  «جاده ها و راههای ماشین رو فاقد متولی مشخص» : زخم های کاری بر پیکر محیط زیست اورامان: از زمانی که انسان در طبیعت پیرامون خود شروع به حرکت نمود ، «راه » یکی از همراهان و شاید بتوان گفت همزادان همیشگی او بوده […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه :به بهانه روز جهانی زمین پاک  «جاده ها و راههای ماشین رو فاقد متولی مشخص» : زخم های کاری بر پیکر محیط زیست اورامان:

از زمانی که انسان در طبیعت پیرامون خود شروع به حرکت نمود ، «راه » یکی از همراهان و شاید بتوان گفت همزادان همیشگی او بوده و خواهد بود. به احتمال زیاد «اولین راهها» توسط خود انسان ساخته نشده اند ، بلکه او «راههای مالرو ساخت حیوانات » را از روی کنجکاوی یا نیاز مورد استفاده قرار داده است . «راه» را ممکن است بتوان اینگونه تعریف کرد : « مناسب ترین و ایمن ترین فاصله بین دو نقطه جغرافیایی». بدون شک در فاصله بین هر دو نقطه جغرافیایی راههای متعددی وجود دارند ، اما بسیاری از این راهها مناسب و در همان حال ایمن نیستند . علاوه براین ، «کوتاه ترین راه» نیز الزاما مناسب ترین و دکتر برهان ولدبیگیایمن ترین راه نیست . بعدها با گسترش مراودات بین انسان ها ، راهها نیز بیشتر و در همان حال متنوع تر شدند . بشر امروزی برای رفع نیازهای خود ، از مجموعه متنوعی از «راههای زمینی و زیر زمینی »، « راههای دریایی» ، « راههای هوایی » و اخیرا «راههای فضایی» استفاده می کند .

بدون شک احداث یا ساخت هر راهی موجب نوعی تغییر در طبیعت شده و ممکن است به برخی از اکوسیستم های درون آن آسیب وارد نماید . طبیعت توان ترمیم آسیب ها وارده به خود را تا حد معینی دارد ، اما اگر از این حد گذر نماید این توان پاسخگو نخواهد بود و این آسیب به «زخمی ماندگار» تبدیل می شود . در این رابطه میتوان به انقراض برخی گونه های گیاهی و جانوری به علت اقدامات نامسئولانه انسان اشاره کرد. هرچقدر دامنه این آسیب ها بیشتر شود ، تعداد این «زخم های ماندگار» یا « فجایع زیست محیطی » نیز بیشتر شده و امکان زندگی سایر زیستمندان و نهایتا خود انسان از بین می رود. گرچه «انسان های قبل از انقلاب صنعتی» نیز به اکوسیستم های درون طبیعت آسیب می رساندند، اما بدلیل وسعت کم این آسیب ها ( شاید به علت نداشتن ابزارهای تخریبی و جمعیت محدود و …) ، طبیعت قادر به ترمیم بود، اما برعکس،«انسان بعد از انقلاب صنعتی» بدلایل گوناگون از جمله در اختیار داشتن ابزارهای بسیار متنوع و در همان حال مخرب به حال طبیعت ( مثلا تفنگ ، ماشین های راهسازی و تولید انبوه و متنوع کالاها و به تبع زباله های خطرناک و دیرتجزیه شونده ) دامنه این آسیب را گسترش داده و زمینه را برای «زخم های ماندگار» یا « فجایع زیست محیطی » بیشتر فراهم آورد. اکنون وضع انسان شبیه به همان فردی است که «بر سر شاخ بن می برید» و اگر به خود نیاید عنقریب نسل انسان نیز بر کره خاکی منقرض خواهد شد . اما انسان از قدرت تعقل و تفکر برخوردار بوده و بتدریج پی برده است که ادامه این روند سرانجامی شوم خواهد داشت .

فرایند آگاه شدن انسان به تبعات منفی فعالیت های خود از چند دهه قبل شروع گشته و اکنون سرعت بیشتری به خود گرفته است . فعالیت های آگاهانه معطوف به حفظ محیط زیست ، در آغاز از کشورهای صنعتی شروع شد و اکنون در مقیاس جهانی مطرح است .اکنون چند دهه است که ایده «توسعه پایدار» جای «توسعه به هرقیمتی» را گرفته و بظاهر اغلب یا شاید تمام کشورهای جهان این ایده را پذیرفته اند. اما در عمل و کردار اغلب کشورها و متاسفانه شهروندان این کشورها نیز ، «الزامات و اصول توسعه پایدار» رعایت نشده و فرایندهای تخریب و آسیب بر پیکر طبیعت کمابیش همچنان ادامه دارند .
در ایران ، علیرغم پذیرش همگانی ایده « احترام و پاسداشت طبیعت و توسعه پایدار» ( چه از طرف نهادهای حاکمیتی و چه از طرف شهروندان) ، اما در عمل و بعینه مشاهده می شود که بسیاری از پروژه های دولتی فاقد «پیوست زیست محیطی» بوده و تعداد قابل توجهی از شهروندان نیز (حتی در حوزه وظایف و مسئولیت های فردی ) کماکان به طبیعت و اجزای تشکیل دهنده آن آسیب می رسانند.
در «منطقه اورامان» نیز هرچند بارقه های امیدی وجود دارند و هرچند اکنون «حفظ محیط زیست » در ذهن اغلب شهروندان جای خود را باز کرده است ، اما در عمل هنوز وزنه این افراد در کفه ترازو ناچیز است . اطلاعات و دانش یا به اصطلاح امروزی « سواد و فرهنگ زیست محیطی» هم در میان بسیاری از مسئولین و مدیران ما و هم در میان اغلب شهروندان در بهترین حالت در حد ابتدایی است . هنوز بسیاری از متولیان امور شهری و دهیاری های منطقه ما آشنایی چندانی با مفاهیم توسعه پایدار ندارند . هنوز عده زیادی حفظ محیط زیست را فقط محدود به توقف فعالیت شکارچیان یا نصب سطل زباله در معابر عمومی و جاده ها می دانند ، هنوز مدیریت اصولی مصرف آب در حوزه های مختلف پدیده غریبی است و بخش فراوانی از منابع محدود آبی ما به هدر می رود ، هنوز حفظ و حراست از جنگل ها و مراتع منطقه چندان مورد توجه نیست ، هنوز زباله های تولیدی ( عموما خانگی ) بجای آنکه درآمد آفرین باشند ؛ هزینه های فروانی بر بودجه ناچیز شهرداری ها و دهیاری ها تحمیل کرده و بصورت نامناسبی جمع آوری ، حمل و دفن می شوند و هنوز ………
چنین وضعی نه فقط محیط زیست منطقه را در معرض انواع تخریب ها و آلودگی ها قرار می دهد ، بلکه نمی تواند به نفع به فعل درآمدن پتانسیل های فراوان گردشگری( مخصوصا اکوتوریسم ) در سطح منطقه بوده و حتی می تواند این روند را به تاخیر انداخته یا مانع بزرگی بر سر راه آن باشد .
باید یاد آور شوم که ورود تنفگ یا اسلحه گرم به منطقه اورامان از حدود یک قرن بیش تا کنون آسیب فروانی به «تنوع جانوری» آن وارد آورده است . این ابزار به وسیله ای برای شکار بی رویه حیوانات و پرندگان( اعم از حلال گوشت و حرام گوشت) و حتی کشتار بی رحمانه و بدون دلیل یا با دلایل خرافی خزندگان نیز تبدیل شد و نسل بسیاری از این زیستمندان را در این منطقه با انقراض روبرو کرد و نسل برخی دیگر را در آستانه انقراض قرار داده است .
متاسفانه اکنون نیز نقش «خودرو» ( مخصوصا خودروهای شخصی) در آسیب زدن به« تنوع گیاهی» کمتر از اسلحه گرم نبوده و می رود تا مراتع ، جنگل ها و حتی برخی کوههای ما به «پارکینک دایمی» خودروهای شخصی کسانی تبدیل شوند که مثلا برای «طبیعت گردی» ( یا به عبارت بهتر تخریب و آلوده نمودن طبیعت ) به دامن آن می روند . اکنون کمتر تپه یا دامنه کوهی را می توان یافت که بدلیل «احداث جاده یا راههای ماشین رو بدون متولی» زخمی نشده باشند . در بسیاری از موارد این جاده ها و راههای ماشین رو، تا قله کوه و بعضا تا ارتفاع سه هزار متری کشیده شده اند و محیط شکننده کوهستان را به مراتب آسیب پذیر تر نموده اند . کوهستان ها اورامان که قاعدتا منبع آب شرب شهروندان به حساب می آیند ، اکنون به راحتی در دسترس همگان بوده و هرکس بنا به سلیقه و نیاز آنی خود آنها را تخریب و آلوده می کند . اکنون مراتع ما بتدریج سرسبزی خود را از دست داده و پدیده« سبززدایی »را می توان در آنها مشاهده کرد . اکنون جنگل ها ما در معرض خطرات گوناگون( از جمله آتش سوزی تعمدی) قرار دارند . اکنون طبیعت اورامان بتدریج به زباله دانی زباله های شهروندانی تبدیل می شود که حوصله برگرداندن آنها را با خود نداشته و بعضا اقدام به سوزاندن یا دفن آنها در طبیعت می نمایند . و نهایتا و متاسفانه اکنون بندرت می توان نقطه ای را در منطقه یافت که بکر و دست نخورده باقی مانده باشد .
یکی از دلایل اصلی چنین وضعی گسترش استفاده نامناسب از خودروهای شخصی ( مخصوصا در ایام تعطیل ) می باشد . شاید بشر امروزی نتواند بدون استفاده از خودرو چرخ زندگی شخصی و اجتماعی خود را بچرخاند ، اما عقل سلیم و تجربه سایر ممالک به ما می گوید که می شود هم «خودرو» داشت و هم «محیط زیست سالم» و این دو الزاما باهمدیگر مباینتی ندارند ، بلکه آنچه مشکل آفرین بوده و محیط زیست ما را در معرض خطر جدی قرار داده است ، « نحوه و زمان و مکان استفاده از خودرو » می باشد . استفاده از خودروهای شخصی در شهرها و روستاها و در گردش های طبیعی باید مشمول مقررات و قواعدی باشد تا هم «محیط زیست انسان ساخت» ( شهرها و روستاها ) و هم «محیط زیست طبیعی » را از پیآمدهای منفی این نوع استفاده مصون و ایمن بدارد . این کار شندنی است مشروط به آنکه هم شهروندان فرهنگ استفاده از خودروهای شخصی را «یاد بگیرند» و هم مسئولان با جدیدت با موارد تخلف برخورد نمایند .
وجود «جاده ها و راههای ماشین رو بدون متولی مشخص » و نیز «جاده های دارای متولی مشخص اما کم کار» در سطح منطقه ، زمینه مناسبی برای تخریب طبیعت ، آلودگی آن و بعضا مشکلات اجتماعی خاصی را فراهم آورده است . بنظر می رسد اگر اقدامات پیشنهادی زیر توسط شهروندان و توسط دستگاههای حاکمیتی( مخصوصا قوه قضایی و مجریه ) جنبه عملیاتی پیدا کنند ، می توان امید وار بود که در آینده نه چندان دور ، طبیعت با مکانیسم های دفاعی ذاتی خود این «زخم های کاری» را ترمیم نموده و از تبدیل آن به «زخم های ماندگار» یا « فجایع زیست محیطی» جلوگیری بعمل آورد . این پیشنهادات شامل موارد زیر است :
• توقف یا پارک خودروهای شخصی در محدوده جاده های قانونی و دارای متولی مشخص و نراندن خودرو تا هر جایی که امکان پذیر است ( به هنگام سفرهای مبتنی بر طبیعت گردی ). شهروندان عزیز باید توجه داشته باشند که از منظر علم پزشکی و برای حفظ و ارتقای سلامتی همواره توصیه به پیاده روی با یا بدون کوله پشتی می شود .
• استفاده از دوچرخه ( مخصوصا جوانان و نوجوانان ) در سفرهای طبیعت گردی
• شناسنامه دار کردن تفرجگاههای عمومی و برقراری امکانات ضروری در آنها برای رفاه حال گردشگران و طبیعت گردان . تعیین متولی مشخص برای این تفرجگاهها ( اعم از بخش خصوصی یا عمومی )
• جاده ها و راههای ماشین رو باید متولی مشخص دولتی ، شخصی یا عمومی داشته و مسئولیت حفظ و نگهداری آنها را رسما بر عهده بگیرند.
• انسداد «جاده ها و راههای ماشین رو فاقد متولی مشخص »به دستور مقامات قضایی با توجه به نقش مخرب و آلوده کننده این جاده ها و راهها در طبیعت منطقه
• حفظ و بهسازی جاده های دارای متولی مشخص و تخصیص اعتبار خاص برای هر کدام از این جاده ها با توجه به میزان استفاده
• احداث پارکینگ های مناسب در جوار یا در فاصله ای خاص از تفرجگاههای عمومی
• ممانعت از «احداث جاده ها یا راههای ماشین رو جدید» در ارتفاعات بیش از دوهزار متر از سطح دریا توسط هر کس و هر نهادی و با هر دلیل یا بهانه ای

دکتر برهان ولدبیگی
1/2/1394

یک پاسخ برای “«جاده ها و راههای ماشین رو فاقد متولی مشخص» : زخم های کاری بر پیکر محیط زیست اورامان

  • رستمی تبار در تاریخ اردیبهشت 2, 1394 گفت:

    آقای دکتر سلام
    بنده چند وقت قبل با فرد مسنی از اهالی باینگان صحبت می کردم که می گفت آن زمان ماها نمی دانستیم. وقتی می رفتیم شکار (راو) بزکوهی و … آنقدر زیاد بودند که می توانستیم آنها را بادست هم بگیریم. و ما آنقدر بی انصاف بودیم که به اندازه نیاز هم نمی گرفتیم بلکه هفت الی هشت راس را گرفته و ذبح می کردیم.
    اینرا هم از بابت سرزنش گذشتگان می نویسم و از هم برای یاد آوری حاضرین که منطقه ما برای خودش سرزمین تنوع زیستی بوده است.
    شاید نسل گذشته ما از بی انصاف ترین نسلهایی بوده است که در منطقه ما زیسته اند. بسیاری از گونه ها تا زمان حیات آنها در منطقه جولان داده و ادامه حیات داشته اند.
    ولی چه تفکری وجود داشته و چقدر گرسنه بوده اند !!! که ریشه بر جان همه چیز زده اند را باید از افراد پا به سن گذشته پرسید.
    جاده این مار خاکی که راحتی صعود از دامنه و شیب را را برای انسانهای حریص بدنبال دارد و شاید رفاه را برای عده ای.
    اما همه باید باور کنیم این مار که خود را بر تن و جسم طبیعت ما می پیچاند قطعا دیریا زود موجب خفه شدن طبیعت و ما می گردد.
    ۱٫ جاده حداقل در ابتدایی ترین اثرات آن انهدام بخشی از خاک و فرسایش آن و تغییر کاربرد بخش زیادی از طبیعت را برای احداث خود بدنبال دارد.
    ۲٫ موجب قطع اکوسیستم ها و عدم ارتباط مستقیم گونه های مختلف می گردد.
    ۳٫ امنیت را از تنوع زیستی گرفته و زندگی را بر معدود جانوران باقیمانده سخت می کند.
    ۴٫ دسترسی انسان حریص متخلف را به دست نیافتنی ترین نقاط تسهیل ساخته و ابزار فرار سریع را مهیا می کند.
    ۵٫ کوهها را بعنوان منابع تامین آب شرب و سالم آماج حضور انسان می سازد تا در آنجا با رهاسازی پسماند موجبات آلودگی محیط زیست را فراهم کند.
    ۶٫ جاده خودرو را به قلب آسمان آبی کوهستان آبی ما می برد. و لگد مال شدن خاک شخم خورده توسط سرمای زمستان را بدنبال دارد.
    ۷٫ دسترسی هر آنکس که در طبیعت زندگی نکرده و فرهنگ مسالمت آمیز و تعاملی با طبیعت را نمی شناسد به همه انواع گونه های جانوری و گیاهی تسهیل می کند و خود بخوان ااین حدیث مجمل را!
    ۸٫ در صورتیکه بخواهیم برای منطقه جاذبه های گردشگری را تعیین و معرفی کنیم جاده این ظرفیت را قطعا از ما خواهد گرفت و هرگز توسط نهادهای بین المللی مختلف به رسمیت شناخته نخواهیم شد. این بخش از سخن واقعا تهدید جدی است. همچنان که در بخش میراث فرهنگی و ثبت آثار باستانی محیط انسان ساخت نو پدید ما را در تنگا قرار داده است.
    دوستانی که طاقبستان چند سال پیش و اخیر را مشاهده کرده اند می توانند اهمیت موضوع را درک نمایند.
    آیا با این اوصاف می توان به هر بهانه ای آینده و سرنوشت نسل آینده را فدای خواست های غیر ضرور امروزی نماییم. پس تا آسفالت و سیمان قلب کوهستان ها را بیش از این ندریده است جاده های غیر ضرور را تخریب و به حالت اولیه برگردانیم.
    آیا گوش شنوایی هست؟!