پ 09 فروردین 1403 ساعت 19:11

همایشی کوچک با درسهایی بزرگ / دکتر اسماعیل شمس

همایشی کوچک با درسهایی بزرگ / دکتر اسماعیل شمس

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : هفته پیش  همایشی با عنوان “وفاق” توسط جمعی از مردم روستای شرکان  از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه  برگزار شده بود و از آنجایی که این روستا زادگاه من هم هست ،برگزار کنندگان همایش لطف کرده و مرا هم به جمع خود دعوت کرده بودند.در این […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : هفته پیش  همایشی با عنوان “وفاق” توسط جمعی از مردم روستای شرکان  از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه  برگزار شده بود و از آنجایی که این روستا زادگاه من هم هست ،برگزار کنندگان همایش لطف کرده و مرا هم به جمع خود دعوت کرده بودند.در این همایشدکتر اسماعیل شمس مردمی و غیر دولتی ،  که در فضای باز زیر درخت چنار کهنسال روستا و چشمه مشهور پلور برگزار شده بود ، نکات بسیار برجسته و مهمی دیدم و حیفم آمد که مطلبی در این باره ننویسم. مطمئنم  که این همایش کوچک  می تواند به عنوان یک سرمشق و الگو و تجربه ای منحصر به فرد ، در سطح منطقه ای و ملی مطرح شود.

روستای شرکان یکی از تاریخی ترین روستاهای هورامان و کردستان است و شواهد باستان شناسانه و زبانشناسانه زیادی از سکونت انسان از دوره آشوریان و مادها تا دوران جدید در آن وجود دارد که بخشهایی از آن توسط سخنرانان در روز همایش مطرح شد.این روستا از 3طرف شمالی، شرقی و غربی  در میان کوههای سر به فلک کشیده، محصور شده و از جنوب به دره بزرگی محدود است که به رودخانه سیروان منتهی می شود.  این روستا در بن بست و میان شهرهای پاوه ،نوسود ونودشه قرار گرفته  و جمعیت آن بر اساس سرشماری سال 1390  ،332 نفر بوده است. کمی بیشتر از این تعداد هم در سالهای گذشته به شهرهای دور و نزدیک مهاجرت کرده اند.از این تعداد جمعیت  ،بیش از 15 نفر دکترا و دانشجوی دکتری و حدود 250 نفر کارشناسی و کارشناسی ارشد هستند که بسیاری از آنان در روز همایش در روستا حضور یافته بودند. دغدغه اصلی برگزار کنندگان همایش ، نگرانی از آسیبهای مختلف اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی بودکه در طول سالهای گذشته متوجه روستا شده و بیم آن می رفت که در صورت عدم پیداشدن راه حلی اساسی برای آن در آینده عمیق تر شود.فرهیختگان روستا راهکار مقابله با این وضعیت را وفاق همه اهالی روستا دانسته و با همین دغدغه نام همایش خود را “وفاق ، گذاشته بودند.مهم ترین ابعاد تجلی این وفاق که آن روز با همه وجودم درک کردم و تحت تأثیر آن قرار گرفتم عبارت بودند از:

1-  چند نسل متفاوت از مردم روستا از معمرین 80 ساله تا  جوانان 20 ساله با صمیمت و همدلی خاصی کنار هم قرار گرفته بودند و به سخنان یکدیگر گوش می دادند. همه می دانیم که یکی از مهم ترین بحرانهای پیش روی هر جامعه ای ،مسأله شکاف و گسست بین نسلهاست  ولی آن روز در شرکان نسلهای متعلق به دورانهای متفاوت یکدل و یکصدا  در کنار هم ایستاده و متعهد به ساختن آینده ای بهتر برای روستایشان شده بودند.

2- اختلافات فکری ، عقیدتی و سیاسی مانع از اتحاد مردم نشده بود. در بیشتر دورانهای تاریخی ، وجودچنین اختلافاتی سبب عقب ماندن جوامع از مسیر پیشرفت شده است.در آن روز فرهیختگان شرکانی با هر عقیده و فکر و باور سیاسی و فرهنگی و دینی ، دست در دست هم در صدد رفع مشکلات روستا یشان بر آمده بودند. آنان در کوران حوادث زمانه  ،تجربه ها اندوخته  و در اوج پختگی فکری و عمل اجتماعی  با به رسمیت شناختن تفاوتهایشان  ، در راه تحقق منافع مشترک روستایشان گام بر می داشتند.

3-  زنان همانند مردان در همایش فعال بودند و شکافهای جنسیتی سبب حذف زنان از گردونه مشارکت و تصمیم گیری نشده بود. در آن روز ،زنان شرکانی دیگر در پستوی خانه ها ننشسته و از پنجره ها نظاره گرحرف و حدیث مردان نبودندد بلکه جمعی از آنان در کنار مردان نشسته و جمعی دیگر با قدرت و صلابت در پشت تریبون قرار گرفته و برای مردان سخن می گفتند و برای رفع مشکلات روستایشان به همراه آنان چاره اندیشی می کردند.

4-  خبری از شکاف بین مردم و مسئولان نبود.در هر جامعه ای که مسئولان ، خود را تافته ای جدابافته از مردم  بدانند و به نیازها و خواسته های آنان توجهی نکنند ، مردم نیز آنان را از خود ندانسته  و کمکشان نخواهند کرد. در نتیجه امکان هیچ گونه پیشرفت بلند مدتی وجود ندارد. خوشبختانه  آن روز دهیار و اعضای شورای روستایی وشرکانی هایی که دارای مسئولیتهایی در سطح منطقه و شهرستان مانند شهردار ، بخشدار ، ریاست آموزش و پرورش و ریاست فرهنگ و ارشاد اسلامی بودند در کنار مردم روستای خود ،فروتنانه و بی ادعا نشستند و به چاره جویی برای آینده ی بهتری برای روستایشان بر آمدند . همه متفق القول بودند که کلید پیشرفت آتی شرکان در گرو تداوم این وضعیت و اعتماد متقابل مسئولان و مردم است ..

5-متخصصان و دانشگاهیان در کنار معتمدین روستا بودند.  هرجامعه برای اعتلای خود هم به مجمع متخصصان در همه حوزه ها نیاز دارد و هم اینکه این متخصصان با عشق و ایمان ، و با مشورت با مجربان و معتمدان ، دانش و تخصص خود را در خدمت پیشرفت سرزمینشان قرار دهند. در آن روز متخصصان توانمند  شرکانی در هر حوزه ای اعم از مهندسی ، پزشکی ، محیط زیست و بهداشت ، جامعه شناس ، جغرافیدان و … در همایش حضور یافتند و نشان دادند که آماده اند با عشق و ایمان برای ساخت فردایی بهتر برای شرکان تلاش کنند.آنان تصمیم گرفتند با تشکیل کارگروههای تخصصی  و عضویت افراد متخصص در هر کارگروه  ، این مهم را تحقق بخشند.نکته مهم آن بود که معتمدان  و صاحبان  تجربه در روستا هم ، کنار آنان بودند و تلفیق زیبایی از تر کیب نظریه و عمل  (اتاق فکر و کارگروه اجرا) فراهم آمده بود.

6-  خبری از بی تفاوتی  و جملاتی مانند “به من چه ؟” و “روستا کسی را ندارد”  نبود.در آن روز همه شرکانی ها نشان دادند که همه  ،چه اهالی داخل روستا و چه  مردم خارج از روستا ، برای ساختن آینده ای زیبا متفق  و متحد شده اند. در آن روز هرکس به هرطریقی که از عهده برمی آمد برای ساختن هرچه بهتر روستا اعلام آمادگی می کرد.

7- مهاجران و ساکنان روستا  یکدل و یکجهت بودند. در هر جامعه ای مهاجرت از روستا به شهر و در سطح تخصصی  مهاجرت مغزها از عوامل عدم پیشرفت است.. متأسفانه یکی از پیامدهای مهاجرت آن است که مهاجران جذب موقعیتهای جذاب جدید خود می شوند و زادگاهشان را فراموش می کنند.شرکان هم از این مسأله مستثنی نمی باشدو شمار بسیار زیادی از تحصیلکردگان آن خارج از روستا هستند. در آن روز شرکانی های خارج از شرکان و شرکانی های داخل شرکان  برخلاف آن قاعده ،روستایشان را فراموش نکرده و در هر جای دور و نزدیک و با هر موقعیتی که بودند به روستا آمده و برای اعتلای نام روستایشان در کنار هم نشسته  بودند.

8- خبری از روحیه خودخواهی و همه چیز را برای خود خواستن نبود.  درهر جامعه ای که مصلحت جمعی فراموش شود و هر کس در صدد نفع شخصی خود باشد ،پدیده سقوط ، امری حتمی و اجتناب ناپذیر است .  در آن روز همگان نشان دادند که با عبور از نفع شخصی به نفع جمعی می اندیشند و به این یقین رسیده اند که اگر بتوانند با هم برای یک هدف جمعی مشترک کار کنند ،مصلحت فردی  آنها هم بهتر تأمین خواهند شد.

9- در آن روز یکی از سخنرانان  بحث گذشت از یکدیگر و آشتی عمومی را مطرح کرد و اگر درجمع همایش ،میان برخی افراد به هر دلیل کدورتی وجود داشت نزد یکدیگر رفته و با هم مصافحه کردند

10 در جمع بندی جلسه فهرست مشکلات کنونی روستا و راهکارهای لازم برای حل آنها که توسط دهها نفر صاحب  نظر و دارای تجربه در طول همایش و پیش از آن مطرح شده بود ، ارائه گردید و برای حل آنها شورایی به نام شورای وفاق و همیاری تشکیل شد و مبالغ زیادی پول جمع گردید و در صندوق خیریه ای که برای رفع مشکلات روستا تشکیل گردیده بود ذخیره گردید .

در آن روز مردم شرکان با گذار ازاختلافات طایفه ای ، مسلکی،  سیاسی ، سلیقه ای و کنار گذاشتن خودخواهی و نفع شخصی تصمیم گرفتند که عقل جمعی و نفع مشترک را معیار تصمیم گیری برای فردای روستایشان قرار دهند. این نتیجه به شرط آنکه بعدها عملیاتی شود می تواند به عنوان  یک سرمشق و الگو در سطح ملی مطرح شود. باشد که چنین شود.