پ 09 فروردین 1403 ساعت 18:03

توسعه ی انسانی، آزادی و رفاه اجتماعی از نگاه اقتصاد متعارف / نورالدین بهرامی

توسعه ی انسانی، آزادی و رفاه اجتماعی از نگاه اقتصاد متعارف / نورالدین بهرامی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : توسعه ی انسانی، آزادی و رفاه اجتماعی از نگاه اقتصاد متعارف       چکیده: توسعه واژه ای است کیفی و چند وجهی  که مانند بسیاری از مفاهیم دارای سابقه و سرگذشت خاصی می باشد رفاه اجتماعی از آرمانهای بشر است وبه دلیل اهمیت آن در طول تاریخ هر کسی با هر […]

islahweb-7487-1353952871پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : توسعه ی انسانی، آزادی و رفاه اجتماعی از نگاه اقتصاد متعارف      

چکیده:

توسعه واژه ای است کیفی و چند وجهی  که مانند بسیاری از مفاهیم دارای سابقه و سرگذشت خاصی می باشد رفاه اجتماعی از آرمانهای بشر است وبه دلیل اهمیت آن در طول تاریخ هر کسی با هر تفکری، هم در دوران سنت وهم در دوران مدرنیته به طرح آن پرداخته است اما چون این بحث ذاتاً اقتصادی است تحلیل نظریات موجود به حیطه ی این علم مربوط می شود.انسان ، توسعه و رفاه اجتماعی از جمله مفاهیمی هستند که دارای تاریخ تولد ودوران تکاملی مشترکی هستند یعنی دویست سال پیش هنگامیکه در فرایند تولید به انسان صرفاً به عنوان نیروی کار نگریسته می شد ، در آن زمان رفاه اجتماعی نیز فقط تابع عامل درامد بود و معیارهای توسعه کمّی بودند اما بعدها با ظهور کسانی چون مازلو، که متوجه شد که انسان نیازهای مختلفی دارد ودر حوضه ی اقتصاد نیز موجب گشت که در تعریف وشاخص گذاری مفاهیمی چون فقر ورفاه  بازنگری شود این مفاهیم به مرور زمان مراحل تکاملی خود را طی کردند ماحصل نظریات رفاه اجتماعی در اقتصاد متعارف در نظریه ی سِن تبلور یافته است.

در نظریات سنتی ،توسعه ماحصل رشد اقتصادی و شاخصه های رفاه اجتماعی بیشتر کمی بودند اما در نظریات مدرن قبل از سن با کمی اختلاف نظر-برای توسعه ی اقتصادی ، فرایندی قائل بودند که در آن یک جامعه می بایست از پیش نیاز هایی چون ، توسعه ی انسانی ، توسعه ی فرهنگی ، توسعه ی سیاسی وتوسعه ی اجتماعی را پشت سر می گذاشت تا بتواند به توسعه ی اقتصادی برسد با  ظهور سِن و اهتمام به عامل آزادی توسط ایشان باب جدیدی در بحث توسعه و رفاه ایجاد شد که این مقال بطور خلاصه به شرح و بسط آن می پردازد .

      واژگان کلیدی: رفاه اجتماعی، آزادی،انسان ، توسعه، توانمندی، قابلیت.

 

مقدمه

    توسعه یعنی ایجاد تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی، گرایش­ها و نهادها برای تحقق کامل اهداف جامعه است و در این مسیر مهم، اگر انبوه مردم درگیر باشند، ممکن است ثمره­ی توسعه، سریعاً نصیب آنها نشود؛ زیرا فرایند توسعه، اغلب با رنج و مشقت همراه است. تا زمانی که همه­ی مردم با آگاهی کامل اجتماعی از تغییرات و نیاز انطباق با آن، در جریان توسعه، مشارکت اساسی نداشته باشند، ادامه­ی توسعه، امکان­پذیر نخواهد بود

    برخی از صاحبنظران بر ارزش­های فرهنگی و اجتماعی تأکید دارند و توسعه را چنین تعریف کرده­اند:

    توسعه، ایجاد زندگی پرثمری است که فرهنگ، آن را تعریف می­کند. به این ترتیب می­توان گفت که توسعه دستیابی فزاینده­ی انسان به ارزش­های فرهنگی خاص توسعه است.

       در اهمیت رفاه و تامین اجتماعی گفته شده است که اینها هدف توسعه نیستند بلکه خود توسعه محسوب می­شوند­. یعنی دولت و جامعه­ای را می­توانیم توسعه­یافته بدانیم که سطح حداقل­(­یا متناسب­) زندگی را از جهات مسکن­، آموزش­، تغذیه و بهداشت و درمان برای یکایک آحاد و ساکنانش فراهم کرده باشد. دو نوع نگرش نسبت به تعریف توسعه وجود دارد:

1.­ نگرش براساس رشد اقتصادی؛ مشخصه نگرش نخست، نظریه رشد اقتصادی و ارزش‌هایی است که رشد اقتصادی بر آن‌ها استوار است. از این دیدگاه، توسعه عبارت است از افزایش سریع و پایدار تولید سرانه ناخالص ملّی (یا داخلی) که احتمالاً با کوشش برای کاهش نابرابری درآمدهای ناشی از این افزایش، همراه می‏شود. در این نگرش، تولید­ثروت، نقش اساسی دارد و ارزش‌های دیگری همچون معرفت، عرفان، اخلاق، قدرت، همبستگی، اعتماد به نفس و آزادی فرد، نقش مهمی ندارند.

2.­ ­نگرش براساس آزادی فردی؛ نگرش دوم برخلاف نگرش نخست، توسعه را فرایندی برای رشد آزادی فرد در دنبال‌کردن هدف‌های ارزشمند خود می‏داند. در این نگرش، جایگاه ثروت مادی و اقتصادی، صرفاً یکی از کارکردهای نظام ارزشی است و فرهنگ در نظام‌های سکولار و دین و فرهنگ دینی در نظام‌های دینی، تعیین‌کننده پیشرفت اجتماعی و اقتصادی است.­

    بر اساس این نگرش از توسعه، اندیشمندان تعریف‌هایی از توسعه ارائه دادند، که یکی از آنها شاخص توسعه­ی انسانی است. آمارتیا سن در کتاب توسعه ‌یعنی آزادی، توسعه را به ‌منزله گسترش آزادی‌های واقعی که مردم از آن بهره می‌برند، در نظر گرفته است. توسعه مستلزم حذف منابع اصلی مخالف آزادی است. بعضی از این منابع: فقر و استبداد، فرصت‌های اقتصادی اندک و محرومیت اجتماعی نظام‌یافته، غفلت از ایجاد تسهیلات عمومی و عدم تسامح یا مداخله­ی بیش از حد دولت‌های سرکوبگر را شامل می‌شوند. رویكرد توسعه  یعنی  آزادی كه توسط آمارتیاسن به عنوان یك رویكرد سیستمی مطرح شده، رویكردی نوین در مباحث توسعه است و با تاكید بر نقش فاعلی انسان به عنوان هدف و ابزار توسعه، می‌تواند پاسخگوی نیاز كشورها به یك رویكرد مناسب برای طراحی استراتژی‌های جامع توسعه باشد. این رویكرد در عین جامعیت در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مسیر حركت در فرآیند توسعه را در سایه خلق امكانات آزادی برای انسان‌ها در حوزه‌های فوق می‌داند و معتقد است هدف توسعه نیز چیزی جز دستیابی به انواع آزادی‌ها­ (شامل برخورداری از امكانات و تسهیلات اقتصادی، فرصت‌های اجتماعی، آزادی‌های سیاسی و نظایر آن) نباید باشد. به عبارت دیگر­ توسعه عصاره­ی انواع آزادی‌ها بوده و هدف اصلی توسعه، حذف ناآزادی‌ها و افزایش دامنه­ی انتخاب انسان‌ها است. توسعه برخورداری از زندگی دلخواه با توجه به هویت فرهنگی هر جامعه است. مفهوم آزادی در این دیدگاه، تنها به آزادی‌های سیاسی و آزادی بیان و مانند آن خلاصه نمی‌شود و آزادی در فعالیت‌های اقتصادی و امكان دسترسی به منابع، برخورداری از زندگی و مواهب آن، امكان استفاده از فرصت‌های اجتماعی همچون آموزش، شغل و نیز تضمین امنیت و آینده شغلی و اقتصادی را نیز در بر می‌گیرد. در چارچوب این رویكرد، انسان اگر با هرگونه محرومیت و محدودیت روبه‌رو شود، به نوعی دچار فقدان آزادی و سلب آزادی خواهد شد و لذا زمینه رشد و تولید قابلیت در او به عنوان فاعل توسعه از بین خواهد رفت. در این دیدگاه حتی وجود شرایطی که بخشی از شهروندان را در معرض سوانح طبیعی و قحطی و مانند آن قرار دهد، از آنجا كه انسان را دچار محرومیت‌های اقتصادی می‌سازند، نوعی ناآزادی محسوب می‌شوند. تفاوت بارز این رویكرد با دیدگاه‌های رایج در تئوری‌های اقتصادی آن است كه تئوری‌های پیشین تاكید عمده و محوری بر رشد اقتصادی داشته‌اند و اگر در آنها موضوعاتی چون توزیع درآمد، آموزش و توسعه انسانی مورد تاكید قرار گرفته است، به واسطه نقش ابزاری اینها در فرآیند توسعه اقتصادی بوده است. در حالی كه رویكرد آزادی محور، اقتصاد و مسائل مربوط به آن را یكی از محورهای پنج‌گانه آزادی می‌داند. در این رویكرد توجه به عزت و كرامت انسانی و رفع هر‌گونه محرومیت و محدودیت كه عزت انسانی را مخدوش كند از محوریت خاصی برخوردار است. بنابراین در این چارچوب، فقر، نابرابری و عدم دسترسی به فرصت‌های اجتماعی به قیمت رشد اقتصادی تحمیل نمی‌شود. نگاه این رویكرد به توسعه، نگاهی دوستانه، انسانی و مبتنی بر اخلاق است. در دیدگاه آمارتیاسن كلمه كلیدی ‏Unfreedom‏­(نا­آزادی) به این معنا است كه توسعه هنگامی محقق می‌شود كه «نبود آزادی» از بین برود، چه آزادی در تبادل افكار و چه آزادی در مبادله كالا. در حقیقت در این دیدگاه، انسان‌ها هم ابزار توسعه هستند و هم هدف توسعه.

    آزادی بر میزان توانمندی ها تاثیر می گذارد و از طرفی دیگر آزادی ، خود بازتاب توانمندی ها میباشد. توانمندی ها نیز خود متاثر و مُنبعث  از قابلیت ها بوده و آنها خود محصول ویژگی های فردی، ژنتیک ، محیطی وترتیبات اجتماعی می باشند. در واقع میزان میزان توانمندی ها بر میزان آزادی فرد تاثیر می گذارد به این معنی که فردی که از توانمندی و قابلیت های بالایی برخوردار است در هر شرایطی از آزادی انتخاب  زندگی بهتری برخوردار می باشد ومُتقابلا میزان آزادی های ابزاری بر میزان فعلیت بخشیدن به  توانمندی ها تاثیر میگذارد   یعنی توانمندی ها در بستر آزادی رشد ونمو پیدا می کنند و در ناآزادی کاسته می شوند وبسمت اُفول می روند لهذا بدیهی است که آزادی، یک واژه بدیهی و مشخص نیست. اما تا جایی که ابهاماتی در مفهوم آزادی وجود دارد، این ابهام در مفهوم توانمندی بازتاب پیدا می­کند.­  از بیان این عبارت چنین برداشت می شود که مفهوم آزادي در اين ديدگاه به آزادي­هاي سياسي و آزادي بيان و مانند آن خلاصه نمی­شود و آزادي در فعاليت­هاي اقتصادي و امكان دسترسي به منابع، برخورداري از زندگي و مواهب آن، امكان استفاده از فرصت­هاي اجتماعي همچون آموزش، شغل و نيز تضمين امنيت و آينده­­ي شغلي و اقتصادي را نيز دربر مي­گيرد. در چهارچوب اين رويكرد، در این صورت اگر انسان با هرگونه محروميت و محدوديت روبرو شود، به نوعي دچار فقدان آزادي و سلب آزادي خواهد شد و لذا زمينه­ی رشد و توليد قابليت در او به عنوان فاعل توسعه از بين خواهد رفت. در اين ديدگاه حتي سوانح طبيعي و قحطي و مانند آن از آنجا كه انسان را دچار محروميت­های اقتصادی مي­سازند نوعي ناآزادی محسوب مي­شوند..

    آمارتیا سن آزادی را هدف نهایی ترتیبات اقتصادی و اجتماعی و نیز  در عین حال کارآمدترین ابزار تحقق رفاه­اجتماعی میداند

     سن در کتاب توسعه یعنی آزادی معتقد است برای چیره شدن بر مشکلاتی که جوامع کنونی با آن دست به گریبانند، باید به نقش آزادی‌ها از جنبه‌های گوناگون پرداخت و توانمندی‌های انسانی باید محور برخورد با محرومیت‌ها باشد.از دید وی، گسترش آزادی (به معنای فراگیر آن)، هم هدف و هم ابزار توسعه است. بی‌گمان آنچه ارزشمند است برخورداری از زندگی طولانی و خوب (نه زندگی آکنده از بدبختی و در سایه نبود آزادی) است که در آن راه بهروزی و پیشرفت بر انسان بسته نباشد. او با پیروی از ارسطو می‌گوید ثروت غایت تلاش انسان نیست، بلکه غایت تلاش انسانی برخورداری از آزادی‌های بیشتر در راه رسیدن به زندگی دلخواه است. سن وجود هرکدام از عوامل تنگدستی و ستم، نبود فرصت‌های اقتصادی کافی، محرومیت نظام‌مند اجتماعی، کمبود امکانات عمومی و سختگیری یا دخالت بیش از اندازه دولت‌های سرکوبگر را دلیلی بر نبود آزادی و به دنبال آن انتخاب قابلیت­ها و وجود توانمندی­های افراد می­داند­. سن بیان می کند که اجرای مؤثر آزادی ممکن است تا حد زیادی برای کیفیت زندگی شخص و دستیابی به رفاه وی ارزشمند باشد در این دیدگاه به جای آنکه پرسش این باشد که ثروت یا درآمد مردمان چه اندازه است، پرسیده می‌شود که چگونه زندگی می‌کنند و تا چه اندازه فرصت و امکان آزادی دارند و زندگی دلخواه آنان چیست؟ همانطور که وی در کتاب اخلاق و اقتصاد چنین اظهار می­دارد­:

    «مشکل می‌توان باور کرد که مردم واقعی، یکسره از حوزه­ی آزمون این سؤال سقراطی که می‌پرسید چگونه باید زندگی کرد؟ برکنار باشند».

    البته ثروت و درآمد نیز از ابزارهای گسترش این آزادی‌ها است. از سوی دیگر این آزادی‌ها مکمل یکدیگر نیز هستند: آزادی‌های سیاسی به امنیت اقتصادی کمک می‌کند و فرصت‌های اجتماعی، مشارکت اقتصادی را ممکن می‌سازد. توجه و نقطه­نظر قرار­دادن آزادی، نزد سن بیشتر دیدگاهی عامل‌گرا است. افراد با برخورداری از فرصت‌های اجتماعی کافی، می‌توانند به گونه مؤثر سرنوشت خود را رقم زنند و به یکدیگر کمک کنند. لذا آنان را نباید عناصر منفعلی پنداشت که از میوه‌های نظریه قابلیت بی­بهره‌اند. این مقال با طرح موضوعاتی چون،  سابقه وسرگذشت موضوع رفاه اجتماعی در دوران، سنت و مدرن به پندارهای آمارتیاسن در مورد: توسعه ی انسانی ،آزادی، رفاه اجتماعی وشاخصه های رفاه اجتماعی آمارتیاسن می پردازد و آن را بسط می دهد سپس با ارئه ی  تابع رفاه اجتماعی آمارتیا سِن به بیان جبری نظریه ی پایان می یابد .

سابقه وتعاریف:

      توسعه از مفاهیمی است که اندیشمندان در مورد آن اتفاق­نظر ندارند و هرکس متناسب با دیدگاه­ها، باورها و اعتقادات خود تعریف کرده، و کوشیده­اند تعریف خاصی از توسعه ارائه بدهند. اما همگی آنها در این نکته اتفاق­نظر دارند که توسعه فرآیند حرکت جوامع از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب است. همه اقتصاددانان بزرگ كلاسیك در سده‌های هجدهم و نوزدهم، اقتصاددان توسعه بوده و در چگونگی پیشرفت ملت‌ها سخن گفته‌اند. پیشرفت و رفاه مادّی انسان‌ها و ملّت‌ها، به‌گونه‌ای سنّتی در پژوهش‌های اقتصادی جای داشته و از زمینه‌های مهم مطالعات اقتصاددانان متقدّم به‌شمار می‌رفته است

   توسعه در لغت به ‌معنای گسترش­دادن و از نظر اندیشه‌وران علوم اقتصادی و اجتماعی، جریانی چند بُعدی و به‌ معنای ارتقای مستمّر كلّ جامعه و نظم اجتماعی به‌ سوی زندگی بهتر یا انسانی‌تر است .مایکل تودارو، [از نظریه­پردازان توسعه­ی اقتصادی] بر این باور است که توسعه را باید جریانی چند­بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه­ی مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه­کن کردن فقر مطلق است. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه­ی نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواسته­های افراد و گروه­های اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی­گذشته، خارج شده، به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است سوق یابد.

    دادلی سیرز، نیز توسعه را جریانی چند­بعدی می­داند که تجدید سازمان و سمت­گیری متفاوت کل نظام­اقتصادی­- اجتماعی را به همراه دارد. به عقیده­ی وی، توسعه، علاوه بر بهبود میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در نهادهای اجتماعی، اداری و برداشت­های مردمی است. علاوه بر آن، توسعه در بسیاری از موارد، عادات، رسوم و عقاید مردم را نیز در بر می­گیرد که ماحصل نظریه های توسعه متعلق به آمارتیاسن بوده که بر مبنای آزادی های فردی و انسان محور می باشد.

 

اما رفاه اجتماعی که ترجمه ی واژه ی Welfare است که اشاره به حالتی از سلامتی،شادابی سعادت ،خوب بودن که حفظ کرامت انسانی و مسئولیت پزیری افراد جامعه ، در قبال یکدیگر و ارتقاء توانمندی ها از اهداف آن است. این کلمه ابتدا بصورت مصدرTo Well fare بکار میرفته که به معنی خوب بودن و خوش گذرانیدن بوده است کلمه ی Socialنیز متضمن ارتباط رفاه فرد با رفا ه جامعه و مقابله با خطراتی است که در زندگی جمعی با آن روبرو هستیم .

رفاه اجتماعی  محصول توسعه وثمره تعادلهای متنوع اقتصادی است که مقصود آن رسیدن به عدالت اجتماعی- اقتصادی می باشد. عدالت اجتماعی به عنوان یکی از فضیلت های مهم نظم اقتصادی ،گهگاهی در کنار کارایی  یکی از اهدافِ مهمی است،که توسط مکانیسمهای اقتصادی و در کل، تلاش های بشری دنبال می شود.هم در دیدگاه های سنتی که اصطلاحا به دوران یونان باستان،اسلام واروپای قرونِ وسطی گفته می شودبحث رفاه اجتماعی مطرح بوده است و هم در دیدگاه های مدرن که نهایتا سه دیدگاه از دولتها ی رفاه وجود دارد:

1-نظام لیبرال که فرد گرایانه است.

2- نظام سوسیال دمکرات که کاملا فراگیر است.

3- دیدگاه نظام  محافظه کار که بر محور خانواده می چرخد که یک دیدگاه بینابین میباشد یعنی تا حدودی فراگیر وتا حدودی فرد گرایانه استاین بحث کاملا در جریان بوده است و صاحب نظرانی در این وادی نظر داده اند.گرچه  دربین دیدگاه ها و نظرات اختلافاتی هست مثلا بنتام می گوید: رفاه اجتماعی نوعی تراکم ساده ومکانیکی رفاه های فردی است وبا حداکثر خوشبختی برای حد اکثر آحاد جامعه مساوی است و أرُو با استفاده ازقضيه ي عدم امكان اين فرضيه ي بنتام را-كه رفاه اجتماعي جمع ساده ي رفاه هاي فردي است-لزوماً درست نمي داند. یا پیگو بر جنبه های فردی آن تاکید می کند.و جان راولز عدالت را محور قرار می دهد وکاهشِ نابرابری و عدالت اجتماعی را به عنوان پارادایم، توسعه می دهد و به جای معیار بهینه پارتو و ملاکِ مقایسه بنتام،رفاه اجتماعی را ،مستلزم حذف نابرابری های غیرعادلانه می داند ومارشال نیز برجنبه های فر هنگی ومعنوی وشهروندی  تاکید داردو ……..اما درکل آنچه در برایند این اختلاف نظرها به نظر می رسد این است که در نهایت  به یک تعریف همه جانبه می رسند و همه به نوعی متمم هم بوده و به مرور زمان به این مفهوم غنای بیشتری می بخشند و اگر این سیر تار یخی را نگاه کنیم،می بینیم که رفاه اجتماعی ابتدا بر امنییت غذائی تاکید داشت اما به مرور زمان بر شاخصه ها و مولفه های آن افزوده می شود واز یک مفهوم اقتصادی به یک مفهوم بین رشته ای تبدیل می شود. همان گونه که گفته شد رفاه اجتما عی از دیر باز ودر هردو دوره سنت ومدرنیسم مطرح بوده و به عنوان یک هدف نها یی مَد نظر دولت مردان بوده است.چه در یونان باستان ،چه در صدر اسلام وچه در اروپای قرونِ وسطی، می توان ردِ پای سیاست ها ی رفا هی را دنبال کرد.البته این مسئله را دراین دوران نمی توان  به شکلِ کلاسیک مستقیماً مشاهده کرد. اما می توان به شکل غیر مستقیم الگو ها یی استخراج نمود.دراقتصادِ متعارف نيز، براساس يك تقسيم بندي صاحب نظران اين موضوع  به سه طيف فكري تقسيم شده اند.

1-نظریه­ی لذت­گرا (بنتام و جان استوارت میل و…)stichedoni

2-نظریه­ی میل (بر اساس منحنی مطلوبیت) Desire

3-نظر یه ي فهرستِ عيني.،که به دنبال مؤلفه های واقعی یک زندگی خوب می باشد Odjective

 در این راستا یکی از کامل­ترین و جامع­ترین نظریاتی که هم به مباحث تئوری و نظری رفاه می­پردازد و هم متأثر از مباحث ارزشی است  نظریه ی آمارتیا­سن بوده که باعث یک جهش بزرگ فکری در میان اقتصاددانان و طرفداران مکاتب مختلف اقتصادی شده است كه در ليست فهرست عيني قراردارد. که از این پس به نقطه نظرات ایشان در این باب می پردازیم.

پندارهای آمارتیاسن از:

الف.توسعه ی انسانی

اهمیت انسان بعنوان عاملی در فرایند تولید دوران مختلفی را پشت سر گذاشته است بعنوان مثال برای نخستین بار اقتصاددانان کلاسیک از جمله آدام‌اسمیت از اصطلاح «نیروی کار یا labor force برای اشاره به عامل انسانی استفاده می‌کردند. در واقع از آن جایی که نگرش به  محوریت تولید نزد ایشان به سرمایه بود کشورهای قدرتمند به- سرمایه ومنابع ودر گام بعد به بازارهای- کشورهای ضعیف چشم طمع دوختند چون که بر این باور بودند که اساس پیشرفت و تولید در اقتصاد سرمایه وثروت است  و نیروی کار هم صرفاً به عنوان عاملی با یک نقش دست­دوم در فرآیند تولید اقتصادی مطرح می‌شد اما این نگاه به انسان، به مرورزمان تغییر یافت و بخشی از اقتصاددانان ضمن آنکه متوجه شدند نقش نیروی انسانی اهمیت بیشتری دارد، به جای نیروی کار از اصطلاح «نیروی انسانی یاhuman force بهره گرفتند و بازدر مرحله بعد، زمانی رخ داد که استفاده از واژه­ی «منابع انساني یا human resource رایج شد. بعدها اقتصاددانی چون شومپيتردر دهه‌های 1950 و 1960، نگاه به جایگاه انسان در فرآیند توسعه را یک پله دیگر ارتقا داده و بحث «سرمایه انسانی»[1] را مطرح کردند، یعنی این نگاه که انسان نیز در کنار سرمایه‌های فیزیکی و طبیعی، یک سرمایه است و نمی‌توان نقش انسان را به صرف یک عامل تولید درجه دوم فروکاست. نتیجه چنین تحولی، این بود که تدریجاً توصیه‌های اقتصاددانان به سرمایه‌گذاری در آموزش و بهداشت و امثال آن افزایش یافت. اما وقتی پرسیده می‌شد چرا در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنید، می‌گفتند چون یک انسان آموزش‌دیده و بهره‌مند از سلامت جسمی و روحی، بهتر و بهره‌ورتر می‌تواند تولید کند. یعنی در اینجا هنوز هم یک نگرش ابزار‌محورانه به انسان وجود داشته و اصالت بر تولید بوده و نه انسان. اما به هر حال بر اساس همین نگاه و افزایش توصیه اقتصاددانان به افزایش سرمایه‌گذاری دولت در آموزش و سلامت شهروندان بود که دولت‌های رفاه شکل گرفت و دخالت دولت در اقتصاد نیز بیشتر شد.   

       در اواخر دهه 1980، برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) با دعوت از محبوب‌الحق اقتصاددان برجسته پاکستانی از وی درخواست کرد، تا در زمینه نگاه انسان‌محور به توسعه، راهبردهايی ارائه کند. محبوب‌الحق هم از سوی سازمان ملل گروهی را تشکیل داد و حاصل گزارش تحلیلی نهایی‌شان این بود که باز هم یک پله دیگر جایگاه نیروی انسانی در فرآیند توسعه را بالاتر برد و در کنار عبارت سرمایه­ی انسانی، عبارت جدیدی تحت عنوان­ توسعه­ی­انسانی را مطرح کرد و در سال 1990، اولین گزارش رسمی شاخص توسعه انسانی از سوی سازمان ملل منتشر شد. در گزارش توسعه­ی انسانی که سازمان ملل در سال 1990 منتشر کرد، بر این امر تاکید شد که انسان‌ها ثروت واقعی و اصلی هر ملتی هستند و هدف از فرآیند توسعه، ایجاد شرایطي است که انسان‌ها از عمر طولانی و باکیفیت و زندگی سالم و سازنده‌ای در آن بهره‌مند شوند.نتیجه ی چنین تفکری توسعه ی انسانی و رسیدن و تغییر عامل نیروی انسانی متخصص به اعلی درجه در تولید و پیشرفت-این بود که کشورهای هُشیارو برنامه ریز از طریق بسترسازی و برقراری شرایط پشرفت(آزادی وشایسته سالاری) به جلب وجذب نخبگان در داخل و خارج بپردازند ودیگر تفکر هزینه برِ تعدی و تجاوز و طمع به سرمایه های فیزیکی کشورهای ضعیف را کنار بگذارند و بجای آن با برقرای دمکراسی و شایسته سالاری در داخل ،اقدام به پرورش نیروی انسانیِ خود ،ومزید برآن یعنی با افزایش بودجه ی تحقیقات ، بستر فرار مغزها را که بزرگترین سرمایه های هرکشور می باشند-به سمت خود فراهم می کنند  بعد از آن، در طول دو دهه بعد، آمارتیا سن با نگارش آثاری چون «توسعه یعنی آزادی» به این روند یعنی ترقی دادن به عامل انسانی را در واقع به اوج خود رساند و مفهوم انسان را عمق و ژرفای بیشتری داد و مفهوم «قابلیت انسانی»[2] را مطرح کرد و بنابراین برای نخستین بار انسان در کانون یک نظریه توسعه قرار گرفت و رویکرد انسان ‌محور با ابعادی چندگانه مطرح شد. در چنین رویکردی، این پس‌زمینه وجود داشت که انسان هم ابزار توسعه وهم هدف توسعه خواهد بود.

      از 1990 تا به حال، هر ساله گزارش توسعه­انسانی سازمان ملل منتشر می‌شود و کشورهای جهان را رتبه‌بندی می‌کند. روح این گزارش آن است که می‌گوید ارزیابی سطح توسعه در هر جامعه، باید بر این مبنا باشد که انسان‌ها چقدر قدرت انتخاب دارند؟ برای رسیدن به قدرت انتخاب بیشتر برای انسان‌ها هم، شرایط محیطی باید به گونه‌ای باشد که برابری منصفانه فرصت‌ها را ایجاد کند تا قابلیت‌های هر فرد بتواند به کارکرد منجر شود. یعنی پرنده باید هم بال داشته باشد، و هم فضا و هم  اجازه برای پرواز. مبنای نظری رویکرد توسعه­ی انسانی و ارائه گزارش شاخص توسعه­ی انسانی، این است که توسعه چیزی جز افزایش دامنه انتخاب انسان‌ها نیست. این رویکرد معتقد است که باید محدودیت انتخاب انسان‌ها و قابلیت‌های ایشان ارزیابی شوند و شرایطی مناسب برای تبدیل قابلیت‌ها به کارکردها به وجود بیاید. قابلیت‌های فردی انسان مثل سلامت، درآمد، تجربه، مهارت و دانش به او اجازه انتخاب می‌دهد. اما این قابلیت‌ها زمانی تبدیل به کارکرد می‌شود که آزادی های وسیع  وجود داشته باشد این آزادی ها شرایط یا قابلیت‌های محیطی لازم را نیز فراهم می کنند. یعنی در عرصه سیاسی و اجتماعی برابری فرصت‌ها و توزیع عادلانه و منصفانه سیاسی و اجتماعی وجود داشته باشد و دسترسی به فرصت‌های شغلی و منابع مالی در همه حوزه‌ها وجود داشته باشد تا زمینه‌های انتخاب افزایش یابد. بنابراين توسعه­ی انسانی در یک کلام، به معنای افزایش دامنه­ی انتخاب انسان‌ها است.

ب.آزادی:

مدت ها بود که علم اقتصاد هم دربعد آموزش و هم در بعد سیایت گذاری از فاکتور اخلاق بی بهره بود تا اینکه آمارتیاسن، که دانشمندی بزرگ است که با استفاده از قُرب و موقعیت خویش عملا این خفقان را شکست و تیغ تیز انتقادات خود را متوجه ساختار خشک و بی رحم اقتصاد ساخت. آمارتیاسن کیفیت های تازه و جلوه های نوین به بسیاری از مباحث اقتصاد اضافه کرد. مثلا رفاه اقتصادی را محصول توسعه می داند و توسعه را محصول آزادی های وسیعی می داند که درواقع متمم و مکمل همدیگر هستند. فرایند رسیدن به آزادی از دید آمارتیاسن مانند نهادگرایان نیست یعنی به زعم ایشان اینگونه نیست که از توده های اجتماعی شروع و نهادینه شود تا به راس هرم اجتماع که دولت در آن وجود دارد برسند بلکه آزادی ها را مطالبات مردم از دولت میداند و این وظیفه دولت است که آن را به مردم اعطا کند.  آمارتیاسن توسعه ای را که در بستر و فضای ناآزادی صورت گیرد عقیم و ناکارآمد می داند و آزادی را سنجه ای برای کیفیت زندگی خوب می داند. در نگاه سـِن، توسعه هایی که در طرح مارشال دکترین لی و استراتژی انتقال تکنولوژی  بوجود آمده اند  موفق نمی باشند و این موارد را استثنایی و معدود می داند و هرکدام از آنها در جایی دیگر آزمون موفقی نداشته اند. لذا آزادی را پیش نیاز لاینفک توسعه میداند و رفاهی را قبول دارد که خود مولود آزادی و شایسته سالاری باشد. آزادی مردم را آگاه میکند و مسئولان را در برابر مردم پاسخگو می کند. نبود آزادی در جامعه، فقر، استبداد و فرصت های محدود را در پی دارد و آزادی فرصت دستیابی به امکانات برابر را برای همه بر مبنای شایسته سالاری ایجاد میکند. خاستگاه فساد که به معنی نقض قوانین در جهت فایده و سود شخصی و انحراف منابع می باشد جوامع استبدادی می باشد. سن، فساد را یکی از موانع رسیدن به رفاه اجتماعی میداند. یکی از راه های مبارزه با آن ایجاد نظام بازرسی و جریمه میباشد. سن میگوید در حقیقت در فضای ناآزادی است که فساد رشد میکند. یعنی هنگامی فساد بوجود میآید که نظام اقتصادی حاکم امکان تصمیم گیری های فردی و اداری را در موارد سودآور فراهم میکند. درنتیجه دو راه حل مبارزه با فساد، رقابت و آزادی میباشد. اگرچه یکی از عوامل مهم فساد، نبود رفتارهای هنجاری در جامعه می باشد.

پس توسعه از منظر سن (تاکید بر آزادی) با معیارهای رشد GNP و افزایش درآمد شخصی و مدرنیزاسیون در تضاد است اینها با دیدگاه سنتی و خشن توسعه سازگاری دارد که مراحل آغازین آن به جای آزادی، انضباط و سختگیری میباشد.البته این به معنی این نیست که در نظر سن بدون دست یابی به رشد می توان به توسعه رسید حال آنکه رشدی را قبول داشته و منجر به توسعه می داند که در فضای آزادی صورت گرفته باشد ونه دردیدگاه های سنتی و خشن که توام با انضباط کاری بوده اند مانن چین و سخن بدون ابهام در این میان این است که توسعه یی که بر مبنای آزادی باشد خود منجر به رشد نیز می شود .

اما اگر توسعه برمبنای آزادی باشد در درجه اول آزادی در ذات خود، یک خدمت کلی و عمومی به جامعه است و از دل آن خدمات بزرگ اجتماعی دیگر مانند انگیزش، رضامندی، امید به زندگی، حریت و مردم سالاری بیرون می آید و اینها مستقیماً سبب افزایش توانمندی ها شده و میزان رفاه اجتماعی را تحت تاثیر قرار می گیرد. لذا آزادی در سبد کالایی ما  وزن مهمی دارد و لاجرم در ارزش گذاری باید لحاظ شود

 در اینصورت توسعه ای که بر مبنای آزادی باشد خشک و خشن نیست بلکه فرایندی دوستانه است که شامل مراودات مفید، بهره گیری از شبکه های تامین اجتماعی، آزادی های سیاسی که تاثیر مستقیم برشکوفایی و رضایت زندگی دارند

حال به اختصار به بررسی پنج نوع آزادی که به اعتقاد سن همدیگر را تقویت می کنند و مکمل هم هستند و توانمندی ها و رفاه فردی را به اوج می رسانند و زندگی و کیفیت رفاه اجتماعی را نیز بهبود می بخشند، می پردازیم.

1- آزادی های سیاسی به مفهوم وسیع کلمه (ازجمله آنچه حقوق مدنی نامیده می شود) اشاره به فرصت هایی دارد که مردم از طریق آن می توانند تصمیم بگیرند که چه کسی و براساس چه اصولی باید حکومت کند. امکان بررسی عملکردها و انتقاد از مسئولان فراهم باشد، آزادی بیان و نشریات بدون سانسور و سایر موارد مشابه وجود داشته باشد. آزادی سیاسی شامل حقوق سیاسی برخاسته از حکومت های مردم سالار در گسترده ترین صورت آن نیز هست، از جمله می توان به فرصت گفت و گوهای سیاسی، حق ابراز مخالفت و انتقاد و نیز حق رای و گزینش مشارکتی قانونگذاران و مجریان نیز اشاره کرد.

2-امکانات اقتصادی شامل فرصت هایی است که به وسیله آن افراد می توانند از منابع اقتصادی به منظور مصرف، تولید یا مبادله استفاده کنند. برخورداری های اقتصادی هر فرد با مالکیت و یا در اختیار داشتن شرایط مبادله از قبیل قیمت های نسبی و عملکرد بازار تعیین می شود. تا آنجا که فرایند توسعه اقتصادی موجب افزایش درآمد و ثروت یک کشور  می شود، اثرات آن در برخوردهای اقتصادی جمعیت نیز منعکس خواهد شد. نیازی به توضیح ندارد که هم در روابط موجود بین ثروت و درآمد و هم در برخورداری های اقتصادی افراد (یا خانوارها) علاوه بر ملاحظات کلی، ملاحظات توزیعی نیز بسیار مهم است. اینکه درآمد اضافی به دست آمده چگونه توزیع می شود بسیار تاثیر گذار است.

3-فرصت های اجتماعی به ترتیباتی اطلاق می شود که جامعه برای امور تاثیرگذار بر آزادی های اساسی افراد در راستای زندگی بهتر وضع می کند، مانند آموزش، بهداشت، درمان و جز اینها. این تسهیلات نه تنها برای گذران زندگی شخصی (مانند زندگی برخوردار از سلامتی، پیشگیری از بیماریها و مرگ زودرس) مهم است بلکه از نظر مشارکت فعال تر و مؤثرتر در فعالیت های اقتصادی نیز مهم می باشد، به ویژه فعالیت های تولیدی که فرآورده هایش باید به شرایط و استانداردهای خاص سازگار باشد و از بوته آزمون کنترل های کیفی بالایی عبور کند (موضوعی که در تجارت جهانی به طور روزافزون مشاهده میشود). مشارکت سیاسی نیز ممکن است در اثر ناتوانی در مطالعه روزنامه و یا ارتباطات مکتوب با دیگر فعالان سیاسی دچار تنگنا شود.

4-تضمین وضوح و شفافیت. در مراودات اجتماعی، افراد بر اساس فروضی درباره آنچه به آنها وعده داده شده است و آنچه به دست خواهند آورد عمل می کنند. به عبارت دیگر، جامعه بر اساس پیش فرض های مبتنی بر اعتماد عمل می کند. تضمین وضوح شفافیت مربوط است به درجه آشکاری امور، آنچنان که مردم انتظار دارند. آزادی مراوده متقابل باید متکی به ضمانت های وضوح و افشا باشد. اگر این اعتماد به شدت تخریب شود زندگی بسیاری از مردم یعنی هم طرفین مراوده و هم اشخاص ثالث ممکن است در اثر عدم وضوح و شفافیت تحت تاثیرات منفی قرار گیرد. بنابراین، تضمین وضوح و شفافیت (ازجمله حق افشا) می تواند از جمله آزادی های ابزاری مهم تلقی شود. این تضمین ها در پیشگیری از فساد، بی مبالاتی های مالی و بده و بستان های غیر مجاز نقش ابزاری واضحی دارد.

5-أمنیت های اجتماعی. حتی در نظام های اقتصادی موفق نیز، پاره ای از مردم ممکن است در حاشیه آسیب پذیری قرار داشته باشند و احتمالا در اثر تغییرات مادی که تاثیر منفی بر زندگی آنان دارد مجبور به تسلیم شدن به محرومیت های چشمگیر شوند. برای جلوگیری از سقوط این گروه از جمعیت به بینوایی و فقر و حتی درپاره ای از موارد ابتلا به گرسنگی و مرگ به امنیت های حمایتی نیاز داریم.گستره امنیت حمایتی هم شامل ترتیبات ثابت سازمانی از قبیل پرداخت به بیکاران، کمک های قانونی به تهی دستان و هم دربرگیرنده ترتیبات موردی مانند پیشگیری از قحطی یا ایجاد اشتغال در فوریت ها برای تامین درآمد نیازمندان می باشد.

علاوه برانواع آزادیها سن معتقد است که عواملی وجود دارند که باعث می شوند افراد از درآمدهای مساوی و کالایی خاص رفاه متفاوتی به دست بیاورند مانند:

الف: ناهمسانی های فیزیکی (فردی) مانند بیماری، سن، جنس و معلولیت

ب: ناهمسانی های زیست محیطی: مانند تغییرات دما، سیل وباران که کیفیت زندگی را  تحت تاثیر قرار میدهد.

ج:تفاوت های محیط اجتماعی : محیط آموزشی، تربیتی و خشونت و عدم آن بر افراد، تاثیرات متفاوت دارند.

د: تفاوت نگرش های نسبی:منظور عرف و عادات نسبی، مثلا فقر نسبی در جایی منجر به عدم مشارکت افراد در مشاغل اجتماعی می شود. درحالیکه اگر همین فرد در جایی دیگر زندگی کند به سهولت زندگی می کند. همانطور که آدام اسمیت می گوید زندگی بدون خجالت در یک جامعه ی ثروتمند در مقایسه با جامعه فقیرتر ممکن است نیازمند استانداردهای بالایی از نظر پوشاک و سایر کالاهای مصرفی ظاهری باشد یعنی همان اثر تظاهری که دوزنبری میگوید.

ه: توزیع درون خانواری: چگونگی توزیع براساس سن و جنس و موقعیت هر فرد در خانواده بر رفاه آن اثر مهمی دارد

ج: شاخصه های رفاه اجتماعی آمارتیاسن:

گرچه درباره رفاه اجتماعی، تعریف واحدی وجود ندارد اما جوهره تعاریف یکی است. از دید سن رفاه همان رسیدن به رضایت است که فرایند در بستری ، بنام آزادی می روید ودر همان بستر تمام وکمال می یابد. اما شاخصه های رفاه اجتماعی از دید سن عبارتند از آموزش، بهداشت و امید به زندگی. شاید کسانی دیگر هم باشند که با این شاخصه ها به رفاه بنگرند اما مهم این است که آمارتیاسن این ها را محصول توسعه سیستماتیک و توسعه ای که خود محصول آزادی و افزایش عملکردهای ساده (تغذیه مناسب، سلامت و آموزش) است میداند؛ بعلاوه وی معتقد است که عملکردهای پیچیده تری وجود دارند که در رفاه اجتماعی تاثیری زیادی دارند از جمله این عملکردها: دستیابی به مقبولیت اجتماعی و احترام که در اینجا براساس میزان اهمیتی که فرد و اجتماع برای آنها قائل است ارزش گذاری آنها فرق می کند. پس توانمندی ها در فضای عملکردها تعریف می شوند و رفاه تابع عملکردهای ساده و پیچیده است. ارتباط بین فقر درآمدی و فقر توانمندی یک ارتباط عموم و خصوص مطلق است یعنی افزایش درآمد همیشه موجب افزایش توانمندی ها نمی شود اما عکس قضیه صادق است. یعنی افزایش آموزشهای پایه، علاوه بر افزایش کیفیت زندگی موجب افزایش توانمندی ها می شود  .آزادی های سیاسی به مردم این فرصت را می دهد که توجه دولت را به نیازهای عام جلب نموده چون میزان عکس العمل دولت به رنج های شدید مردم بستگی به میزان فشاری دارد که توسط مردم از طریق رای، انتقاد و اعتراض بر دولت وارد می شود. لذا می  توان بین حوادثی مانند قحطی و مردم سالاری ارتباط مثبت برقرار کرد. به عنوان مثال کره جنوبی که در دهه 1990 گرفتار بحران رکود آسیای جنوب شرقی بود اما با کمک مردم به دولت از این بحران توانست عبور کند. درنهایت سن برای انواع آزادی ها جایگاه اساسی قائل است و توسعه ای را موفق می داند که محصول آزادی های پنجگانه ابزاری باشد و نهایتا این فرایندی است که سن آن را منجر به بوجود آمدن رفاه اجتماعی می داند.

 

د:تابع رفاه اجتماعی سن:

گرچه توابع رفاه زیادی توسط صاحب نظران برای رفاه اجتماعی طراحی شده است اما آخرین وسازمان یافته ترین آنها تا بع رفاه اجتماعی سن می باشد که در اینجا به معرفی آن میپردازیم. سن معتقد است که در تابع رفاه اجتماعی نه تنها به وضعیت درآمد بلکه به وضعیت  توزیع درآمد نیز باید نگاه کرد­. لذا تابع ضمنی که سن معرفی می­کند به صورت زیر است­.

W= W(X,S)

در این رابطه X بردار درآمد و S بردار توزیع ­درآمد می­باشد:

f1

    این رابطه نشان می­دهد که هرچه توزیع درآمد بدتر شود آنگاه رفاه کمتر و هرچه درآمد افزایش یابد­، رفاه بهتر می­شود. حال فرض کنیم که درآمد فرد iام بالا رود. سن برای آنکه نشان دهد که افزایش درآمد فرد iام با فرض ثابت­بودن سایر شرایط رفاه اجتماعی را بالاتر می­برد نشان می­دهد که باید رابطه­ی زیر برقرار باشد:

f2

    یعنی باید مشتق تابع رفاه نسبت به درآمد مثبت باشد که این همان مثبت بودن رابطه­ی بالا است و بیانگر این است که رفاه جامعه افزایش یافته است. با افزایش درآمد فرد iام هم درآمد جامعه و هم توزیع درآمد جامعه تغییر می­کند و در نهایت برآیند این دو است که نشان می­دهد رفاه اجتماعی بالا رفته است یا نه.البته از متغیر های بیشتر به شکل تعمیم یافته می شود از این الگو استفاده کرد. سن برای استخراج تابع رفاه اجتماعی خود از منحنی لورنز که ضریب جینی از آن بدست می­آید کمک می­گیرد. سن در ادامه با وارد کردن میانگین درآمد­(μ)به منحنی لورنز، فرم کلی آن را به صورت L(p)μ  در نظر گرفته و با ادامه­ی روش ذکر شده تابع رفاه اجتماعی خود را به صورت زیر می نوسید:

f3

رابطه­ ی بالا رابطه­ای است که سن آن را به عنوان تابع رفاه اجتماعی خود در نظر گرفته است که G، بیانگر ضریب جینی می­باشد. در این رابطه داریم:

f4

این رابطه حکایت از آن دارد که همواره یک رابطه­ی ثابت در مبادله­ی G با  برقرار است­(­چون  همواره ثابت هستند)، که این در دنیای واقعی همواره برقرار نیست­. سن برای برطرف کردن این مشکل شکل عمومی تابع خود را به صورت زیر می­نویسد:

f5

پارامتر β حساسیت جامعه را نسبت به μ وG نشان می­دهد­. هر چه β بزرگتر باشد آنگاه اهمیت درآمد نسبت به توزیع درآمد در رابطه­ی بالا بیشتر است و بالعکس

نتیجه:

معمولاً در بین برداشت های عوامانه وعلمی یا کارشناسی از یک واژه یا مفهوم ،به مرور زمان یک فاصله و انحراف به وجود می آید وبه تَبَع این انحراف واقع از حقیقتِ خود ، ارزش های غیر حقیقی و اهداف ناپسند در جامعه مُد می شوند و این جفا در حیطه ی اقتصاد نیز که بسیاری از مناسبات زندگی انسانها بر مبنای آن است ، بس بزرگتر ونمایان تر است و خسارت های ناشی از آن بیشتر دامنگیر اجتماع می شود مثلاً برداشت علمی (آنچه در اقتصاد مد نظر است)از واژگانی چون :رقابت ، توسعه ،رفاه و فقر با آنچه که در بین توده ی مردم رایج است بسیار فاصله دارد در نتیجه ارزش ها واهدافی غیر حقیقی در جامعه ارائه شده و مورد متابعت قرار می گیرد بنابراین بازگشایی این مفاهیم و ترویج وفرهنگ سازی آنها ضرورت می یابد  یکی از اهداف این مقال آشنایی با مفاهیم توسعه ورفاه اجتماعی و وکابردهای علمی آنها وسیر تطورات آنها از ابتدا تا الأن بوده است  ثانیاً آشنایی مختصر با عرضه ی نظریات سن در باره ی توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی می باشد.

نورالدین بهرامی-کارشناس ارشد اقتصاد

منابع:

1.      آمارتیاسن،کومار، توسعه یعنی آزادی، نشر نی،(1993م)ترجمه دکترنایینی نشرنی(1384)

2.      آمارتیاسن،کومار توانمندی ورفاه،ترجمۀ دکتر حسین راغفر،سیاحتِ غرب شماره30( 1993)

3.      آمارتیاسن،کومار،درباب نابرابری اقتصادی،ترجمه حسین راغفر.موسسه عالی پزوهشی تامین اجتماعی.چاپ اول تهران، 1381                                                                                                                                                                      

4.      بخشایش،نازلی،بررسی مقایسه ای عدالت اقتصادی درمکاتب مختلف واسلام،پایان نامه کارشناسی ارشددانشگاه الزهرا،دانشکده علوم اجتماعی واقتصادی.بهمن1383

5.      بن فاین،اخلاق و اقتصاد،نشر نی،تهران،1388

6.      پورعزت،علی اصغر،طراحی سیستم خط مشی گذاری دولتی برای تحقق عدالت اجتما عی ،رساله دکتری دانشگاه تربیت مدرس،دانشکده علوم انسانی1383

منابع لاتین:

 1-Anand,s. sen. A. Human Development index : Methodology and Measurement. Human Development Report office Occasional paper. 12. UNDP, New York, 1992

2-Desai,M.Human development: concepts and measurement. Eur. Econ. Rev 35(2,3),350-357 1991.

3–Sen, A. (1981). “Poverty and Famines: An Essay on Entitlement and Deprivation”. (1983). “Development, which way now?” Economic Journal

4- Sen.A.K, (1985) “A Sociological Approach to the Measurement of Poverty ”. Oxford Economic


[1] human capital

[2] – human capability

10 پاسخ برای “توسعه ی انسانی، آزادی و رفاه اجتماعی از نگاه اقتصاد متعارف / نورالدین بهرامی

  • کاک عادل در تاریخ آذر 1, 1394 گفت:

    سلام بر کاک نورالدین بهرامی ، من یکی از دوستان قدیمی ایشان هستم و 20 سال است که ایشان را ندیدم ، می خواهم شماره ایشان را برای من بفرستید تا با ایشان تماس بگیرم
    خواهشا شماره ایشان را به ایمیلم ارسال بفرمائید
    ایمیل کاک عادل از اهواز ahwaznoorara@yahoo.com

  • حسن قادری در تاریخ اردیبهشت 5, 1394 گفت:

    باسلام واحترام وآرزوی موفقیت روز افزون برای کاک نورالدین عزیز بخاطر ارایه مقاله ی وزین و ارزشمند ایشان هرچند مقاله طولانی بود اما حاوی مطالب ارزنده ومفیدی بود که در جای خود میتواند جهت بهره ی علمی کارشناسان اقتصادی ومسولین اجرایی قابل تامل باشد بنده بعنوان یک خواننده نه کارشناس چند نکته را خدمتتان عرض می کنم اول اینکه بهتر بود توسعه انسانی را کمی بیشتر توضیح میدادید وبه موضوع نیروی کارامد ومتخصص و کار آفرین ونحوه ی آموزش این نیروها با توجه به استعدادهای منطقه ای وکاربردی اشاره می کردید دوم اینکه مقاله بیشتر جنبه تءوریک داشت تا واقعیت های منطقه ای سوم اینکه ابتدا توسعه ی فرهنگی اتفاق می افتد بعد توسعه انسانی آنگاه توسعه ی سیاسی واقتصادی ونتیجه وحاصل این روند رفاه اجتماعی خواهد بود بعضی اشتباهات تایپی هم داشت که قابل اصلاح هستند موفق و سربلند باشید

  • شاره کم روانسر در تاریخ فروردین 20, 1394 گفت:

    رقابت انتخابات منوچهری وشهاب نادری جذاب خواهدبود

  • شهروند در تاریخ فروردین 19, 1394 گفت:

    بسیار عالی بود
    مردم ما باید با مفاهیم توسعه آشنا شوند
    به زبان ساده تر
    تا زمانی که درامد کتاب فروشی های سطح شهر از درامد یک مغازه پلاستیک فروشی بیشتر نباشن
    تا زمانی که کتابخانه عمومی شهر از میدان مولوی و فلکه فرمانداری شلوغتر نشه
    تا زمانی که مردم بجای چشم به راه بودن برای باز شدن مرز شوشمه, خود به فکر کسب و کاری هر چند با درامد کم و پر زحمت نباشند
    تا زمانی که ارزش اجتماعی یک انسان کار آفرین نسبت به کسی صرفا با خرید و فروش زمین و خانه و ماشین ثروتمند شده, بالاتر نباشد
    تا زمانی که محیط زیست در روز 14 فروردین نسبت به روز 13 فروردین پاکیزه تر نباشد
    و ….
    فرایند توسعه شکل نخواهد گرفت…..

  • دلسوز در تاریخ فروردین 18, 1394 گفت:

    خیلی خیلی طولانی بود

  • عبدالسلام در تاریخ فروردین 18, 1394 گفت:

    باسلام و احترام خدمت برادر بزرگوار کاک نورالدین بهرامی، ضمن تشکر و سپاس فراوان ،مقاله پر بار و وزین و طولانی جنابعالی حکایت از دقت و زحمت فراوانی دارد که در تدوین آن متحمل شده اید از طرفی نشانه احساس مسئولیت و دغدغه شما به نسبت توسعه انسانی در شهر ودیارمان است. ای کاش مجالی فراهم میشد تا بتوانید مفاد آن را با همفکری صاحبنظران و مسئولان شهر،با امکانات موجود و استعدادهای بالقوه منطقه تطبیق دهیدتا درصورت امکان نسبت به اجرای بندهای اولویت دار اقدام گردد. این مقاله از آن نوع مقالاتی است که تنها خواندن آن دردی را دوا نمی کند بلکه در صورت اجرا مفید واقع خواهد شد. موفق و سربلند باشید.

  • نورالدین بهرامی در تاریخ فروردین 16, 1394 گفت:

    به ریزان شارمندانی 1و2:ضمن خسته نباشید بابت اینکه لطف کرده اید وبرای مطلب بنده وقت گذاشتید اما ذکر چند نکته را لازم میدانم.1-اول اینکه از ایرادات بجایتان سپاسگذارم البته که این ایراد وقتی مخاطبان لزوماً اقتصاد بلد نباشند بیشتر وارد است اما در جایی که یک محفل خاص ومخاطبان خاص باشند، کمتر وارد است چرا که در آنجا قابل دفاع بودن لازم می آید.
    2-این مقال اساساً برای و زارت آموزش وپرورش شده تهیه شده است ودلیل آمدن آن در این سایت و سایت پاوه پرس ؛ در خواست ایشان و اعتفادم براین است که احتمالاً بسیاری از آن برای بیشتر افراد قابل درک ،فهم،تعمیم ،مقایسه و ارزیابی باشد.
    3- گرچه درباره ی چند موضوع محلی چند سال پیش در روزنامه و مجلاتی نوشته هایی دارم مانند: تورم محلی، فرهنگ تعاون ، قاچاق کالاو……اما با این وصف موضوعاتِ پیشنهادی شما بسیار بجا ودرحد بضاعت خودم نیز قول باشد انشا الله در خدمت باشم مثلا دو ماه پیش دربازدید مرز پرویزخان و خسروی-بعنوان گروه اقتصاداستان-به پیشنهاد مسئول پایانه ی خسروی به خودم قول دادم که در باره ی مرز شوشمی چیزی بنویسم که در اولین فرصت به عرضه و نظر می رسد.در نهایت از حسن نیت شما ،نقد وتشریک مساعی وتضارب آراء بهره برده و برای شما و مابقی کاربران خستگی ناپزیر آرزوی توفیق دارم.براتان نوره دینی به ه رامی.

  • شارمند 2 در تاریخ فروردین 16, 1394 گفت:

    ضمن تشکر از آفای بهرامی عزیز به جهت نگارش این مطلب علمی؛
    لازم می دانم بنده نیز نکته ای را که دیگر کاربران به آن اشاره نمودند یادآوری نمایم
    کاش به جای این مطلب سنگین و طولانی، با استفاده از تخصص خود مطلبی را در مورد یکی از پدیده های اقتصادی شهر و دیارمان می نگاشتید و آن را با زبان علمی مورد تحلیل قرار می دادید.
    مثلاً دلایل اینکه اجناس و خدمات در شهر پاوه نسبت به شهرهای همجوار گرانتر است چیست و راه حل برون رفت از آن کدام است؟
    یا بهترین طرح هایی (صنعتی، کشاورزی و …)که بتواند صرف اقتصادی در منطقه داشته و جوابگوی سرمایه گذاریهای اولیه و هزینه های جاری باشد کدام ها هستند؟
    یا تاثیر بازگشایی مرز شوشمی بر اقتصاد منطقه چگونه است؟
    یا سد داریان چه دستاوردهای اقتصادی بر منطقه اورامانات از لحاظ توسعه اقتصادی خواهد داشت؟
    یا ارزش اقتصادی باغات پاوه چقدر است و راه حل مقرون به صرفه نمودن افزایش و توسعه این باغات چیست؟
    یا تحلیل اقتصادی در خصوص ایجاد و توسعه زیربناهای گردشگری در منطقه چگونه است؟
    یا ………
    بطور کلی یایستی عرض نمود که این مطلب جهت انتشار در مجلات علمی دانشگاهی مناسب بنظر می رسد نه در سایت های محلی همچون سلام پاوه و …

  • نورالدین بهرامی در تاریخ فروردین 16, 1394 گفت:

    با سلام واحترام خدمت به ریز کاک بورهان وحسن نظر جنابعالی وهمچنین تشکر از مسئول فنی سایت برای ترمیم وفرمت روابط جبری.بهرامی

  • برهان لهونی در تاریخ فروردین 15, 1394 گفت:

    برادر محترم کاک نورالدین: سلام سال نو مبارک و بازهم احسنت( از خوب نویسی وساده نویسی آگاهانه ی شما)!!!!
    من نوشته هایت را با اشتیاق(فراوان) چندبارمی خوانم !!!؛ازاینکه عامل توسعه ی انسانی را (با بینش حد اقلی خودم )در شما و بسیاری دیگراز عزیزان فرهیخته ی منطقه به وضوح می بینم بسیار خوشحال و شکر گزارم!!!!
    برادر عزیز خوشبختانه در شهرستان پاوه (نسبی )دیگر عوامل موثر در توسعه (قبل ازدیدگاه تکمیلی سن) بویزه انسانی ،فرهنگی وسیاسی به وضوح دیده می شود!!!!؛ وعامل دیگر نیز (تاچگونه تعریف شود ) نسبی وجود دارد.
    برای راه یافت وقرارگرفتن در مسیر توسعه ی متناسب ،فراگیر ، مطلوب وپایدارمنطقه :مسئله ی مهم آن است که چگونه تطبیق دهیم وچطور فعلیت بخشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟
    انتظار ی که از شما وامثال شما (عامل انسانی فرهیخته ومتعهد منطقه) می رود
    اهتمام در آن است باز هم سپاس موفق موئید وسلامت ومستدام با شید انشاالله