ج 31 فروردین 1403 ساعت 16:43

تفاوتهاي من و رئيسم /میلاد حاتمی

تفاوتهاي من و رئيسم /میلاد حاتمی

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : مطلب ذیل بحث طنز گونه اي است كه به تشريح برخي ديدگاه ها،تبعيضها و تفاوتها بين عملكرد كارمندان از يك طرف و روساي آنها در ادارات ، نهادها و سازمانها ي بخش خصوصي و عمومي از طرفي ديگر،پرداخته شده است. از زمانهاي گذشته و در جوامع گوناگون و در […]

پایگاه خبری تحلیلی سلام پاوه : مطلب ذیل بحث طنز گونه اي است كه به تشريح برخي ديدگاه ها،تبعيضها و تفاوتها بين عملكرد كارمندان از يك طرف و روساي آنها در ادارات ، نهادها و سازمانها ي بخش خصوصي و عمومي از طرفي ديگر،پرداخته شده است.

از زمانهاي گذشته و در جوامع گوناگون و در همه تمدنهاي قديم ، هميشه عده محدودي در قالب خواص حاكميت را در دست داشته وعده كثيري در قالب عوام زير دست، ومحكوم به تحمل شديدترينمیلاد حاتمی و سخت ترين شرايط بوده اند. در حقيقت عوام در گذشته تلاش و زحمت كشيده و ثمرشان را ،دو دستي به خواص تقديم نموده اند. با گذشت زمان و سپري شدن ايام و بيداري اذهان و تنوير افكار و بروز و وقوع حوادث ، اتفاقات و شورشها و كودتاها وانقلابهاي فكري و ايدئولوژيكي و ….. يك حركت بيداري و دموكراسي بوجود آمد و كم كم مردم به حق و حقوق خود بيش از پيش آشنا و آگاه گرديدند. تا جائي كه هم حكومتها به ارزش و جايگاه ويژه مردم در بقاي حكومت پي برده، و هم مردم به جايگاه و ارزش خود در جامعه و تاثير شگرفي كه در حكومتها مي توانند داشته باشند آگاهي يافتند. اين بيداري و آگاهي در بهترين حالت خود در قالب دموكراسي نمايان و كامل ديده مي شود. در واقع حكومت مردم بر مردم و انتخاب اداره كنندگان كشور، به دست مردم ، و دخالت و تاثير مردم برحكومت و اداره مملكت و كشور.

هميشه در درخت واره حكومتها و دولتها از بالاترين مقام اجرائي يك دولت (رئيس جمهور يا نخست وزير) تا پائين ترين رده اجرائي مثلاً يك كارمند ساده ، رده پائين تر از يك رده بالاتر حرف گوش كني و فرمانبرداري داشته است.البته اين نوع فرمانبرداري با فرمانبرداري هاي گذشته كه رئيس هرچه مي گفت همه بدون استثناء عمل نموده و مردم چشم بسته اوامر روسا را اطاعت مي كردند، فرق فراوان دارد. درنوع اخير نظام و فرهنگ سازماني اينگونه مي طلبد كه افراد جايگاه خود را شناخته و به مسئوليت و وظايف و تاثير خود در سازمان آگاهي كامل داشته باشند. همه ما خوب مي دانيم كه در يك سازمان هر كسي كه به عنوان عضوي از سازمان در چارت آن سازمان جايگاه پيدا كرد، حتماً در آن سازمان تاثير گذار است ولو خيلي كم.در يك اداره متوسط و معمولي كه يك رئيس ، يك معاون و چند مسئول و چند كارمند با همديگر همكار و بخشي از وظيفه دولت (در صورتيكه در بخش دولتي باشند)يا بخشي از برنامه هاي يك سازمان غير دولتي و بخش خصوصي را اجرا و به عنوان افرادي تاثير گذار، گوشه اي از چرخه امور كشور را در دست دارند،يك نوع همكاري و تعامل و احترام متقابل بايستي برقرار باشد، تا كارها به نحو مطلوب مسير خود را طي كرده و در انجام امور خللي ايجاد نشود. اينكه يكي رئيس ويكي كارمند و يكي معاون باشد، هيچ تاثيري در شانه خالي كردن از كار ندارد و هركس بايست بر اساس وظايف سازماني خود، فعل خود را انجام دهد.مطلب اصلي اينجاست كه گاهي اوقات رئيس بودن باعث خواهد شد كه يكسري تبصره ها و امتيازات غيرعادي ، براي شخص رئيس قائل شوند . و اين هم بر مي گردد به شخصيت رئيس يا مسئول آن اداره يا سازمان و يا ….. به نحوي كه برخي كارهاي يك نوع و مشابه براي رئيس مجاز و عادي و همان كارها براي كارمند غير مجاز و غير عادي مي باشند.(مثل مرخصي زياد رفتن، مسافرت رفتن، استراحت پزشكي گرفتن و ….) در ادامه به برخي از شرايط كه به وضوح سياست يك بام و دو هواي عاميانه را، تحت عنوان” تفاوتهاي من و رئيسم” نشان مي دهد اشاره شده است.

–        وقتي من يك كاري را دير تمام مي كنم، من كند هستم. وقتي رئيسم كار را طول مي دهد، او دقيق و كامل است.

–        وقتي من كاري را انجام ندهم، من تنبل هستم. و قتي رئيسم كاري را انجام ندهد، او مشغول است.

–        وقتي كاري را بدون اينكه از من خواسته شود، انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم. وقتي رئيسم اين كار را بكند، او ابتكار عمل به خرج داده است.

–        وقتي من سعي در جلب رضايت رئيسم داشته باشم،من چاپلوسم. وقتي رئيسم ، رئيسش را راضي نگه دارد، او همكاري مي كند.

–        وقتي من اشتباهي مي كنم ، من نادان هستم. وقتي رئيسم اشتباه مي كند، او مانند ديگران انسان است.

–        وقتي من در اتاق كارم نباشم، من يك جائي خارج از محل كار در حال گشت زدن!!! هستم. وقتي رئيسم در دفترش نباشد، او مشغول امور سازمان است.

–        وقتي يك روز مرخصي استعلاجي داشته باشم، من هميشه مريض هستم. وقتي رئيسم در مرخصي استعلاجي باشد،او حتماً خيلي بيمار است.

–        وقتي من مرخصي بخواهم،بايد يك جلسه دليل و توجيه بياورم. وقتي رئيسم به مرخصي برود، بايد مي رفت ، چون خيلي كار كرده و خسته است.

–        وقتي من كار خوبي انجام مي دهم،رئيسم هرگز به خاطر نمي آورد.وقتي من كار اشتباهي انجام دهم، رئيسم هرگز فراموش نمي كند.

–        …………..و و و

با اميد آنكه همه انسانها ،رابطه اي لطيف، تعاملي دوستانه و همكاري صميمانه قلبي ،فكري و شخصيتي باهم داشته باشند.

 

3 پاسخ برای “تفاوتهاي من و رئيسم /میلاد حاتمی

  • ناشناس در تاریخ شهریور 3, 1393 گفت:

    خوب گفتی ولی کی هست پیگیری کنه اونا رئیسن و ما………………………………………………………………………………………………………

  • فاروق خسروی در تاریخ مرداد 31, 1393 گفت:

    سلام چه خوب نوشتید اما در عین حال چه کم نوشتید راستی عزیزانی که هم اکنون رءیس هستند یا مقامی بلند پایه دارند کاش دو خصلت برایشان همیشه محفظ به ماند یک وقتی کسی دوست شان دارد و برایشان خم و راست می شود به خاطر خودشان دوست شان داشته باشد نه به خاطر میزشان راستی عزیزان رءیس به این فکر کردید؟ آیا همه به خاطر خودتان دوستتان دارند یا به خاطر موقعیتتان؟ مطلب بعدی اینکه وقتی بازنشست شدید آیا چند درصد وجدانتان راحت است و فکر می کنید در وقت ریاست چه کارهایه مفیدی انجام داده اید اما مطلبمهمتر آیا اینجا میزی دفتر و دستکی به هم می زنید برایه خودتان کسی هستید آیا در آن دنیا هم چنین خواهد بود؟ ای کاش میشد همه قدرت را یا نمیپذیرفتند یا اگر میپذیرفتند از آن به نحوی استفاده می کردند که هم برایه خودشان لذت بخش باشد و هم برایه دیگران اما گمان نمیکنم برایه دیگران لذت بخش باشد منتها برایه حودشان به صورت مقطعی لذتبخش خواهد بود همه گی خوش باشید اما نه به خوشیه میز ریاست چون میز ریاست بقا ندارد

  • ناشناس در تاریخ مرداد 31, 1393 گفت:

    آنچه از دل برآید بردل نشیند من نیز چند مورد اضافه مینمایم ماشین وسیله ای بی زبان که اگر به حرف بیاید بایستی براساس
    وجدان تمامی روسا را عزل نمود (انجام امور شخصی وخانوادگی) خروج وقت وبی وقت ازاداره به بهانه کار اداری که اگر خدای نخواسته فقط یک کار اداری آنهم ناتمام انجام شود درکنار آن دهها کار شخصی صورت میگیرد که باید به حلال کردن حقوق شک کرد
    (به موقع آمدن وبه موقع رفتن وظیفه است ) ولا غیر مشت نمونه خروار است من ازهرگوشه یک زره عرض کردم قضاوت باشما
    دراول این مطلب آمده که طنز گونه ولی من با قاطعیت عرض میکنم صدالبته واقعیت آنهم تلخ وانکارناپذیر.